اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

تو می توانی

نانسی کوئن، استاد مدیریت بازرگانی، مدرسه کسب وکار هاروارد

بحران ها خسته کننده اند. پس از مدتی چالش با آن ها به فرسودگی می رسیم. برای کسانی که عزیزان خود را در بحران از دست می دهند، بحران ویران کننده هم هست. بنابراین یکی از مهم ترین کارهای یک رهبر واقعی کسب وکار این است که در این تلاطم های شدید به کارکنان خود انرژی بدهد. یک رهبر واقعی باید نسبت به احساسات کارکنان حساس بوده و در موقع لازم به آن ها پاسخ دهد.
اما پیش از این، پر انرژی ماندن و حساس بودن به احساسات باید در خود رهبر تقویت شود. آن ها باید از خودشان شروع کنند. اگر یک کسب وکار را رهبری می کنید، باید از نظر فیزیکی و روانی و عاطفی از خود مراقبت کنید. باید بدانید که چه زمانی بیشتر ظرفیت تمرکز کردن را دارید و موثرترید و چه زمانی به استراحت نیاز دارید. خوب غذا بخورید، به اندازه کافی بخوابید. به طور منظم ورزش کنید و زمانی را بیرون از خانه سپری کنید، البته با شش فوت فاصله با غریبه ها. ارتباط با خانواده، کودکان و حیوانات خانگی و دوستانتان را حفظ کنید.
از زبان بدن، کلمات و کنش هایتان برای علامت دادن به بقیه استفاده کنید. باید به آن ها نشان دهید که با شجاعت و اعتقاد پیش می روید. این به معنای ارتباط دائمی با اعضای گروه و کارکنان شماست. آن ها چگونه کار می کنند؟ چه احساسی دارند؟ به چه نیاز دارند؟  وقتی استراحت می کنید یا با روش هایی خود را دوباره سرحال می آورید، آن را به کارکنان خود اعلام کنید و آن ها را هم به تجدید قوا تشویق کنید.
اندرو کومو، فرماندار نیویورک به شهروندان توصیه کرده پیاده روی کنند و  با مادرشان تماس بگیرند. یکی از راه های سریع تقویت روحیه، پرورش حس قدردانی هم هست. از کارکنان خود بخواهید هر روز به سه نکته که درباره آن باید سپاسگذار باشند، اشاره کنند. در واقع شما سه کار را به طور مداوم انجام می دهید و از یکی به دیگری می رسید و دوباره باز می گردید. یک؛ نشان دادن عزم راسخ، دو؛ تاکید بر نقش و ماموریت کارکنان و سوم؛ تمرکز بر فرصت های یادگیری.
هفته گذشته یکی از عزیز ترین دوستان من در اثر کوید ۱۹ از دنیا رفت. برای بیش از یازده سال، او و همسرش که حالا در بیمارستان بستری شده، فرشتگان نجات من بودند. وقتی در سال ۲۰۰۹ برای درمان بیماری سرطان، شیمی درمانی می کردم آن ها برای مراقبت به خانه ام می آمدند و تعطیلات را با من می ماندند و حواسشان به همه چیز بود. آن ها هر دو چراغ های روشن و تابنده زندگی من بودند و برای عبور از لحظه های سخت زندگی به من روحیه می دادند. اندوهی که از مرگ استیون احساس می کنم، سوزاننده است. با این حال، وقتی برای از دست رفتنش اشک می ریزم، صدایش در گوشم می پیچد که می گوید:«نانسی، تو قوی تر از این حرف ها هستی. تو می توانی». این همان جمله ای است که هر رهبر واقعی باید به مردم خود در سطح ملت ها و یا کارکنانش در سطح کسب وکارها بگوید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن