عامل اصلی ضعف عملکرد سیاهان چیست؟
آینده نگر
گونار میردال اقتصاددان و جامعهشناس بسیار مشهور سوئدی است که نامش به یکی از مشهورترین اقتصاددانان نیمه دوم قرن بیستم گره خوردهاست: فردریش هایک. دلیل گره خوردن نام این دو نفر به هم این است که هردوی آنها موفق شدند در سال ۱۹۷۴ جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل «فعالیت در نظریه نوسانات پولی و اقتصادی و تحلیلهای درخشان از همبستگی پدیدههای اقتصادی، اجتماعی و نهادی» دریافت کنند. میردال در ایالات متحده به دلیل کتابی بسیار مشهور به نام «دوراهی آمریکایی: مسئله کاکاسیاهها و دموکراسی مدرن» به شهرت رسید. این کتاب درباره روابط نژادی نوشته شدهاست.
میردال در این کتاب به چرخهای اشاره میکند که در آن سفیدها «کاکاسیاهها» را سرکوب میکنند و دلیل این سرکوب را هم عملکرد ضعیف سیاهان میدانست. راه خروج از این چرخه به نظر میردال، این بود که یا سفیدها دست از غرور خود بردارند، یا وضعیت زندگی سیاهان بهبود پیدا کند که این مسئله هم به نوبه خود مفروضات ذهنی سفیدها را از بین میبُرد. اقتصاددانی به نام جونفو ژانگ در کتابی به نام «روابط سیاه-سفید: دوراهی آمریکایی» اثر میردال را به این شکل توضیح میدهد:
«بنابر نظر میردال، دوراهی آمریکایی در آن زمان به ایدههای لیبرال آمریکاییها و وضعیت اسفناک سیاهان ارجاع داشت. از یک سو، آمریکاییها این تصور را تقدیس میکردند که انسانها برابر آفریده شده و حقوق انسانی دارند و از سوی دیگر هم سیاهان به عنوان یکدهم جمعیت، به عنوان نژادی پایینتر مورد برخورد قرار گرفته و از بسیاری از حقوق مدنی و سیاهی محروم بودند. مطالعات میردال تمام وجوه روابط سیاه-سفید در آمریکا را در زمان خود بررسی کردهاست. میردال در نهایت به شکلی کاملا صادقانه به این نتیجه رسید که «مسئله کاکاسیاهها» یک مسئله «انسان سفیدپوست» است. معنای این حرف این است که سفیدپوستها به صورت جمعی مسئول اصلی وضعیت بدی بودند که سیاهان در آن اسیر شدهاند.»
میردال که این اثر را پیش از جنبش حقوق مدنی دهه ۵۰ و ۶۰ نوشتهبود، عنوان میکرد که سفیدپوستان شمالی به طور کلی اهمیتی برای وضعیت شهروندان سیاهپوست قائل نیستند و در حال حاضر مهمترین مسئله این است که سیاهان «جلب توجه بکنند». این نظر میردال با اتفاقاتی که طی دو دهه بعدی افتاد، امروزه بسیار مهم و تاثیرگذار و البته صحیح به نظر میرسد.
*بحران جمعیت
گونار میردال در سال ۱۹۳۴ همراه با همسر خود آلوا، کتابی را تحت عنوان «بحران در مسئله جمعیت» نوشت. این کتاب تاثیر بسیار زیادی در فضای اجتماعی و سیاسی آن زمان کشور سوئد گذاشت. موضوع اصلی کتاب، افت نرخ زاد و ولد در سوئد و ارائه تعدادی راه حل برای آن بود. این کتاب در شکلگیری بحث «دولت رفاه» در سوئد بسیار تاثیرگذار بود.
در آن زمان نرخ زاد و ولد سوئد افت کردهبود و جمعیت این کشور رو به کاهش بود. این مسئله به نوبه خود باعث پایین آمدن بهرهوری و استاندارد زندگی میشد. فصلی عظیم از این کتاب به نظریات مالتوسی و بحث «قانون آهنین جمعیت» مالتوس ارجاع داشت و آن را به باد انتقاد میگرفت. میردالها میگفتند که پایین آمدن رشد جمعیت امری مطلوب نبوده، بلکه جمعیت باید رشد کند. میردالها اشاره میکردند که اگر نرخ تولد همینطور کاهش پیدا کند تا پایان دهه ۷۰، جمعیت افراد مسن در سوئد، دو برابر نیروی کار آن خواهد شد و همین مسئله به مشکلات جدی در عرضه کالاها و خدمات دامن میزند. به همین منظور کشور سوئد باید به دنبال سیاست جمعیتی مثبتی باشد تا بتواند نهتنها خانوادههای فقیرتر را تحریک کند که تعداد زیادی فرزند بیاورند، بلکه اکثریت جامعه را به داشتن بچه، مثلا سه بچه، تشویق کند.
همین مسئله و طرح باعث شد که شرایط لازم برای بچهدار شدن و تامین نیازهای اولیه این خانوادهها و بچههایشان در دستور کار اقتصادی دولت سوئد قرار بگیرد. از آنجایی که نیازهایی اولیه همچون خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش، همگی از عوامل تاثیرگذار بر انگیزهسازی رشد جمعیت هستند، کشور سوئد به سمت دولت رفاه رفت و این حرکت تا حد بسیار زیادی مدیون میردال و نوشتههایش است. میردال سوئد را به دولت رفاه تبدیل کرد و پس از آن به آمریکا رفت و سالهای سقوط دولت رفاه آمریکایی را مشاهده کرد.
گونار میردال
گونار میردال در ششم دسامبر ۱۸۹۸ در شهر اسکاتونگبین سوئد به دنیا آمد. پدرش کارمند راهآهن بود. میردال برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه استکهلم رفت و در سال ۱۹۲۳ از آنجا فارغالتحصیل شد. پس از آن در همان دانشگاه به مطالعه اقتصاد پرداخت و در سال ۱۹۲۷ با اخذ دکتری اقتصاد تحصیلات دانشگاهی خود را پایان داد. میردال شدیدا تحت تاثیر مکتب استکهلم و اقتصاددان مشهور این کشور ناوت ویکسل بود و نظریههای او را تا سطح زیادی توسعه داد. میردال که در ۱۹۷۴ همراه با فردریش هایک موفق به دریافت نوبل اقتصاد شد، بیشتر برای مطالعاتی که در مسائل اجتماعی و تعادل پولی داشت شناخته میشود. میردال نهایتا در سال ۱۹۸۷ در شهر داندرید سوئد درگذشت.