مانعتراشی آمریکایی، فرار چینی
ولیالله افخمی راد رئیس اسبق سازمان توسعه تجارت
ایران و چین در طول تاریخ همواره روابط خوب و دوستانهای داشتند و هردو کشور در مسیر جاده ابریشم از طریق تعامل و همکاری روابط مشترک را تنظیم کردهاند. نهتنها در گذشته بلکه در سالهای اخیر نیز ایران و چین همکاریهای مشترک را نهفقط در بخشهای تجاری، بلکه در زمینههای تولید صنعتی، نفت و گاز، پتروشیمی، معدن، راه، راهآهن، پروژههای زیربنایی همکاریهای علمی فرهنگی و… توسعه دادند. ایران به عنوان بزرگترین منبع انرژی نفت و گاز جهان میتواند امنیت انرژی مورد نیاز چین را برآورده کند و به عنوان یک پایگاه باثبات در منطقه، نقش مرکزی در جذب سرمایهگذاری صادراتی چین داشته باشد، به طوری که محصولات آن کشور در ایران تولید و به بازارهای جهانی و منطقهای صادر شود. هرچند اهداف بسیاری برای برقراری ارتباط میان دو کشور وجود داشت و همچنان دارد اما امروز به دلیل افزایش فشارهای آمریکا بر ایران شاهد کاهش روابط میان دو کشور هستیم.
در هر صورت افزایش تحریمها به منظور جلوگیری از توسعه اقتصادی ایران و مانعتراشی برای سرمایهگذاری در ایران موجب شده که چینیها نیز در شرایط کنونی فاصله تجاری خود با ایران را حفظ کنند. البته که همه کشورها در ارتباطات و مبادلات خارجی خود باید منفعت ملیشان در سطح کلان را مورد توجه قرار دهند. بر این اساس در هر موقعیتی که مشخص شود منفعت کلان آنها مورد آسیب واقع میشود، ترجیح میدهند حجم مبادلات خود را کاهش دهند. چین نیز در مبادلات بینالمللی با توجه به جایگاه و روابط ایران در عرصه بینالملل عمل میکند. بنابراین در شرایط کنونی با توجه به محدودیتهایی که آمریکا برای ایران قائل شده است نمیتواند تمامقد در برابر آمریکا بایستد و منفعت کشور ما را دنبال کند.
طبیعی است که چین در جریان مبادلات تجاری با ایران همواره تابلوهای کلی عرصه بینالملل را مدنظر خودش قرار میدهد؛ اینکه تا کجا میتواند با ایران همکاری کند تا اینکه منافع ملیاش تهدید نشود. بنابراین هر جایی که استنباط کنند به دلیل فعالیت تجاری با ایران، آمریکا امکان دارد مشکلاتی را برای آنها به وجود بیاورد، طبیعی است که تمایلی برای ادامه همکاری نخواهند داشت. به هر حال حجم تجارت چین با آمریکا قابل مقایسه با ایران نیست به همین دلیل آنها چشم خود را بر آمریکا نمیبندند.
روابط تجاریای که تاکنون با چین داشتیم، عمدتاً بر مبنای تأمین انرژی و مواد خام اولیه بوده است که در حال حاضر دریافت نفت خام از ایران را به حداقل یا حتی صفر رسانده است و اگر هم انجام شود به صورت رسمی صورت نمیگیرد. این موضوع نیز در راستای رویکرد کلی چین در ارتباط با منافع ملیاش است. بنابراین به نظر نگارنده در سطح محدود چین اقدام به مبادله میکند. هرچند امکان دارد این رقم برای ما بالا باشد چون شریک اول تجاری ما چین است اما آنها با توجه به ریسک و محدودیتهایی که در سیاست ما وجود دارد به اقدام اقتصادی دست میزنند.
درست است که در مقطع قبل از برجام چینیها روابط اقتصادی بیشتری با ایران داشتند و تلاش میکردند در بازار ایران فعالیت بیشتری داشته باشند و به نوعی تحریمهای ایران را دور بزنند اما نباید از یاد برد که در آن زمان تهدیدها به سطح و شدت اکنون نبود و قابلیت ردگیری تحریمها به شکل کنونی وجود نداشت. به طور مثال در مقطع تحریمهای قبل از برجام کلنل بانک چین میتوانست روابط بانکی با ایران را عملیاتی کند. اما در تحریمهای جدید ترامپ سختترین شرایط را برای ایران ایجاد کرده است. بنابراین اگر در تحریمهای قبل از برجام نیز شفافیت بانکی و فشار به اندازه امروز بود قطعاً چینیها همکاری خود با ایران را ادامه نمیدادند. چرا که موضوع مهم اول کاهش ریسک سرمایهگذاری و تجاری است و هیچ کشوری حاضر نیست منافع خود را فدای منافع کشور دیگری کند. نباید از یاد برد که چینیها در عرصه سیاسی نیز اینچنین عمل میکنند. آنها در خصوص قطعنامههایی که علیه ایران صادر میشد نیز هیچگاه به نفع ایران رأی ندادند. اینها نشان میدهد که چین به دنبال تنظیم روابط خود در عرصه جهانی بدون تنشهای سیاسی حاکم است. در هر صورت درست است که زمانی چینیها دوستان روزهای سخت ایران بودند و نباید این موضوع را به دست فراموشی سپرد اما شرایط جهانی برای ایران به گونهای پیش رفته است که دوستان قدیمی نیز توان همراهی با ما را ندارند.
ماجرای کاهش همکاری و سرمایهگذاری در ایران به خوبی روشن است. حال اینکه در این میان برخی کاهش سطح روابط را به موضوعاتی دیگر ارتباط میدهند محلی از اعراب ندارد. چینیها امروز کالاهای بسیاری را به بازارهای متعددی صادر میکنند. اینکه کیفیت اجناس چینی پایین است و فضا در ایران نسبت به این کالاها انتقادی و گاهی تمسخرآمیز است و کاهش سطح روابط میتواند واکنشی به این موضوع هم باشد، درست نیست. زیرا این چینیها نیستند که کالای بیکیفیت به ایران ارسال میکنند بلکه تجار ایرانی که خریدهای خود را از این کشور انجام میدهند به دنبال اجناس ارزان هستند که قطعاً در کیفیت کالا اثر مستقیم دارد. از سوی دیگر فراموش نشود که در قوانین واردات به کشور اگر کالاها استاندارد اجباری ایران را نداشته باشند، اجاره واردات داده نمیشود و بر همین اساس، در واردات کالاهای فاقد استاندارد اجباری ایران نیز باید عرف کیفی بینالمللی رعایت و نظارت انجام شود. بنابراین تجار ایرانی در خرید کالاهای مورد نظر خود از چین باید دقت لازم را داشته باشند، زیرا در چین کالاهای باکیفیت و بیکیفیت وجود دارد. از سوی دیگر چینیها به دلیل حضور در بازارهای اروپا و آمریکا هر روز در تلاشاند که بر کیفیت محصولات خود بیفزایند. بنابراین بهتر است در این زمینه تقصیر را بر گردن چینیها نیندازیم بلکه انگشت انتقاد را به سمت خودمان نشانه برویم.