عقبگرد تولید
نسیم توکل عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران/ آینده نگر
موقعیت تولید صنعت الکترونیک در ایران
بسیاری از زیرصنایع صنعت الکترونیک به سوی بومیسازی صنعت، تعمیق دانش و افزایش عمق تولید در صنعت حرکت کردند که از این رو، رشد روزافزونی را در تحقیق و توسعه، تولید و بومیسازی بسیاری از محصولات صنایع لوازم خانگی، حفاظت الکترونیک، تجهیزات پزشکی، مخابرات، اتوماسیون صنعتی و… شاهد هستیم. بسیاری از این گروهها کار را از مرحله مونتاژ آغاز کردهاند و اکنون با در اختیار داشتن دانش فنی، صنعتگر محسوب میشوند. در میان شرکتهای دانشبنیان هم گروههای بسیاری در حوزه تحقیق و توسعه فعال هستند که منافع بسیار زیادی برای بخش صنعت خواهد داشت. اما آنچه که اکنون تولید میشود، چیست و چه جایگاهی دارد؟
باتوجه به موقعیت و شرایط فعلی حاکم بر صنایع کشور به ویژه صنعت الکترونیک، محصولات تولیدی فعلی، تا زمانی که تولیدکنندگان با ترس منطقی رفع تحریمها و بازگشت به مسیر واردات فعالیت کنند سهم کوچک و شکنندهای از بازار را در اختیار خواهند داشت و توسعه بازار در چنین شرایطی امری دشوار و دستنیافتنی به نظر میرسد. از این رو، نهادهای تصمیمگیرنده و اشخاص تأثیرگذار در چنین موقعیتی باید تکلیف خود را با آینده کشور و برنامهریزی برای صنعت روشن کنند.
کشورهای دیگر چه کردهاند؟
اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۳، سند چشماندازی در صنعت الکترونیک تدوین کرد که هدف آن قرار گرفتن کشورهای عضو به عنوان بازیگران اصلی طراحی و تولید قطعات الکترونیک در بازارهای جهانی باشند تا به این وسیله سود سرشاری در اقتصاد اروپا ایجاد شود. اجرای این برنامه به ۱۰۰ میلیارد یورو سرمایهگذاری نیازمند بود و قرار شد تا پایان سال گذشته میلادی ۲۵۰ هزار شغل مستقیم در این کشورها نیز ایجاد کند. بخشهای اصلی این برنامه به ترتیب اهداف:
ایجاد یک نقشه راه صنعتی در اروپا از طریق سرمایهگذاری کشورهای عضو و مناطق وابسته
راهاندازی برنامه مبتکرانه فناوری مشترک برای حمایت از اقدامات تحقیق و توسعه در صنعت میکرو و نانو الکترونیک در افق ۲۰۲۰
انجام اقدامات جانبی برای تقویت رقابتپذیری اتحادیه اروپا از جمله: پیشرفت در زمینه رسیدن به صنایع قدرتمند کشورهای رقیب با مساعدت دولتها، حمایت از توسعه و تجارت SEMها و اقدامات مربوط به در اختیار گرفتن فناوری و تکمیل مهارتهای انسانی لازم از طریق جذب نخبگان را هدف گرفتند.
از سوی دیگر، زمانی که چین هنوز به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل نشده بود با سیاست مونتاژ به بازار جهانی تولید قطعات الکترونیک وارد شد. این کشور با کاهش هزینههای سربار تولید و زنجیره تأمین در واقع، تولید را در مقیاس انبوه در اقتصاد خود به صرفه کرد و برای دیگر کشورها با برند خود آنها فرآیند تولید را آغاز کرد. روزی که توانست کشورهای دیگر را خالی از تولید کند و عمدتاً زنجیره تأمین جهانی را به دست گیرد کمکم به سمت دستیابی به فناوری حرکت کرد و به مرور بر فناوری هم غالب شد. پس از گذشت چند سال، اکنون دیگر خریدار فناوری از دیگر کشورها نیست و در حال توسعه برندهای خود هست. در واقع، اگر دیگر کشورها از این چشمانداز آگاه بودند هیچوقت زنجیره تأمین و نیازهای فناوری اساسی خود را در اختیار چین قرار نمیدادند و راه دیگری پیش میگرفتند اما حالا باید فقط مصرفکننده کالای چینی شوند یا دست به برنامهریزی تازهای برای رویارویی با ولع اقتصاد چین بزنند.
ایران در کجا قرار دارد؟
باتوجه به وضعیت فعلی اقتصادی که در آن قرار داریم صنایع الکترونیک حوزههای بسیار متنوعی دارد که میتواند نویدبخش رشد اقتصادی کشور باشد و به عنوان راهکاری برای برونرفت از موقعیت کنونی دیده شود. شاید بسیاری از صنایع که وابستگی هرچند کمی به قطعات الکترونیک داشته باشند به نوعی زیرشاخه صنعت الکترونیک محسوب شوند و همانطور که اشاره شد این صعنت بسیار بزرگ و متنوع است. ایران باید در این بخش چشماندازی داشته باشد. اگرچه در سال پیش برای صنعت لوازم خانگی سند چشماندازی تنظیم شده اما به نظر میرسد برای رسیدن به اهداف آن یعنی خودکفایی و قطع وابستگی به واردات اتفاقی نیفتاده و نقشه راهی وجود نداشته باشد.
بدیهی است در این فضا و آیندهای که برای تولید چندان روشن نمینماید، شرکتهایی موفق هستند که روی دانش و دستیابی به فناوری تمرکز کرده، گام بردارند و سرمایهگذاری کلانی روی تجهیزات نکنند. در واقع، برای تولید از ظرفیت خالی کارخانههای فعلی استفاده نمایند یا با شیوه مدیریت تولید بدون کارخانه عمل کرده و تولید را به طور کامل برونسپاری کنند. دلیل ارائه این راهکار هم آن است که چنانچه این گروهها سرمایهگذاری کلانی بر روی ساختارهای تولید میکردند ممکن بود یک سال بعد کشور دوباره به واردکننده تبدیل شود. آنگاه به سرنوشت تمام آن شهرکهای صنعتی که در اوج تولید ساخته شده و به واسطه بازگشت به مسیر واردات اکنون متروکه شدهاند، دچار شوند. بنابراین شرکتهای بسیاری برای فعالیت در این راستا و حرکت به سمت کارخانهداری کاملاً به صورت محافظهکارانه عمل میکنند و اتفاقاً سیاست بسیار درستی هم هست.
نقشه راه مطلوب گروههای تولیدی
در شرایط فعلی گروههای تولیدی باید محصولاتی را انتخاب کنند که برای آن بازار دارند. سپس از مسیر مهندسی معکوس وارد میشوند تا برآورد نمایند آیا امکان دسترسی به فناوری و تست محصول برای برندینگ و فروش وجود دارد یا خیر! با استفاده از این روش برای ورود سریع به بازار استفاده کنند و مهندسی معکوس با توجه به اینکه روند تحقیق و توسعه اغلب تا دو سال به طول میانجامد، راهگشا خواهد بود. هرچند تحقیق و توسعه موضوعی اجتنابناپذیر است و به هر حال باید انجام شود. از سوی دیگر، فناوری محصولاتی که اکنون تحقیق و توسعه بر روی آنها انجام میشود، در زیرصنایع مختلف وجود دارد که عمدتاً قدیمی هستند. یک نکته مدیریتی وجود دارد و همانگونه که اشاره شد، گرایش به سوی محصولاتی است که برای آن بازار و خریدار وجود دارد. همچنین قیمت تمامشده، سطح فناوری مورد استفاده کشور و بازار بالقوه آن بسیار مهم است. تولید کننده با این حال، باید علاوه بر محصول انتخابی، زیرساخت تولیدی و تجهیزاتی که استفاده میکند و نهایتاً بنیان شرکت خود را بر آنها میگذارد، نیمنگاهی هم به آینده فناوریهای جدید داشته باشد.
این راهکاری است تا به سرنوشت بسیاری از تولیدکنندگان ده یا دوازه سال پیش دچار نشود. فراموش نکنیم که با کوچکترین غفلتی اوج روند تغییرات تکنولوژی که در جهان امروز بسیار سریع اتفاق میافتد آنها را گرفتار میکند و فردا که نیاز مصرف کننده نسبت به فناوریهای روز تغییر کرد هزینههایی که آنها برای تعمیق دانش و تولید صرف کردهاند هرز میرود و مصرفکننده به آن محصول با دید قدیمی و بیاستفاده نگاه میکند.
سخن پایانی
بنابراین اکنون که برای محصول تولیدی به خاطر شرایط مختلف همچون نبود رقابت و تکنولوژی روز و… در بازار نیاز وجود دارد حتماً گوشه چشمی به فناوریهای روز و تغییرات آینده داشته باشیم که ناگهان غافلگیر نشده و دیرهنگام از نبود مصرفکننده برای محصول خود و تغییر نیاز بازار آگاه نشویم. یادمان باشد که اگر تولید در صنعت خودروسازی کشور متوقف شد بخاطر نبود قطعات مکانیکی نبود بلکه قطعات الکترونیک خودرو دچار چالش شد و هیچ دورنمایی برای آن تدوین نشد و هنوز هم در این بخش با موانع، چالشها و ناهمواریهایی روبهرو هستیم.
این کمبودی است که دستکم در بیست سال گذشته بسیاری از واحدهای تولیدی تعطیل شده، با آن روبهرو بودهاند و شکست آنها به واسطه نبود آینده پژوهی در فناوری، برنامهریزی در نهادهای بالادستی و غافلگیری از سوی بازار اتفاق افتاده است. به نظر میرسد، آن گروهها علاوه بر تغییر جهت برنامهریزی کشور، انعطاف پذیری و چالاکی لازم را برای رویارویی با گزارههای دنیای فعلی نداشتهاند و نتوانستند محصولات جدیدی مطابق نیاز بازار ارائه دهند و به این سبب با کمال افسوس خیلی راحت از بازار حذف شدند.