حمایت کاغذی از تولید
بسیاری از دستورها و تاکیدها درمورد رابطه بانک ها و بنگاه های اقتصادی صرفا روی کاغذ نوشته شده و در عمل اجرا نمی شود.
بانکها به عنوان منابع اصلی در تامین نقدینگی مورد نیاز بنگاههای کوچک و متوسط شناخته میشوند و امکان تامین مالی در بازار سهام برای این بنگاه ها کمتر است. اما با وجود همه تاکیدها درباره حمایت از صنایع کوچک و متوسط، تسهیلاتدهی بانکها به این بنگاهها با دشواری انجام میشود. برای استفاده از تسهیلات یا هر نوع خدمات بانکی، شرکتهای کوچک و متوسط باید وثایق سنگین عرضه کنند. بانک ضمانتهای مختلف مطالبه میکند و تعهداتی برای مشتری در نظر میگیرد که عمل به آن، از سطح توانایی بنگاهها خارج است با این حال، به دلیل مشکلات مربوط به نقدینگی، کمتر بنگاهی میتواند از تسهیلات بانکی استفاده نکند.
مشکلات تولید در این روزهای دشوار صرفا منوط و مربوط به بانکها نیست که تامین نقدینگی را برای آن سخت کرده است. به دلیل عدم شفافیت در فضای اقتصادی کشور در تهیه مواد اولیه و پرداخت مالیات مشکل داریم. فضای اقتصاد ایران پر از قوانین مزاحم و متضاد است.
تصور کنید یک تولیدکننده به هر نحو تسهیلاتی را در شرایط رکود اقتصاد دریافت کرده و برای خرید مواد اولیه اقدام میکند که به طور معمول از بازار با نرخ آزاد دلار تامین میشود. بخشی از مواد اولیه مورد نیاز بنگاههای تولیدی به طور رانتی و ارزان در اختیار گروهی است که از کانالهای توزیعی خود و بدون فاکتور آن را عرضه میکنند. تولیدکننده چارهای جز خرید بدون فاکتور مواد اولیه ندارد بنابراین مجبور به پرداخت مالیات علیالراس است. در ادامه وقتی محصولش را به قیمتی میفروشد و برای تامین دوباره مواد اولیه و آغاز چرخه به بازار مراجعه میکند، با افزایش چند برابری قیمتها روبهرو میشود. در چندسال اخیر سود متعارفی که تولیدکننده برای کار خود در نظر گرفته به شدت کاهش یافته است. سود متعارف مثل گلوله برف، در حالی آب میشود که تولیدکننده تعهداتی هم به بانک داده و باید تسهیلات را به شبکه بانکی بازگرداند. این درحالی است بسیاری از دستورها و تاکیدها در مورد رابطه بانکها و بنگاههای اقتصادی صرفا روی کاغذ نوشته شده و در عمل اجرا نمیشود.