آینده دولتها پس از کرونا
محمدحسین بنیاسدی/ آینده نگر
تقریباً همه ویروس کرونا را تهدیدی جدی برای زندگی خود میدانند. همه میخواهند بدانند که چگونه باید با این بیماری همهگیر برخورد کنند. همه میدانند که دامنه این بیماری آنقدر وسیع است و رفتار این ویروس آنقدر مرموز و پیچیده است که تنها رعایت بهداشت فردی، هرچند لازم، ولی کافی نیست. ازاینرو است که تقریباً همه دولتهای جهان در این امر دخالت کردهاند. هرچند دولتها هم ابتدا به جدی بودن و ابعاد گسترده آن کمتوجه بودند و با آن سرسری برخورد کردند، ولی خیلی زود متوجه هبوط بهمن هولناک کرونا و غفلت یا خوشبینی و خوشخیالی و تأخیر خود شدند و برخورد با آن را در کانون توجه خود قرار دادند. البته این در حالی بود که دولتها خود نیز نمیدانستند که در این بحران بهترین اقدام کدام است.
امروز پس از حدود چهار ماه برای مردم سؤالات مهمی در مورد عملکرد دولت در مقایسه با دیگر دولتها مطرح است: دخالت و عملکرد دولتها چقدر مؤثر بوده؟ آیا عملکرد ما در مقایسه با عملکرد سایر کشورهای مشابه قابلقبول بوده است؟ اصولاً کدام دولتها بهتر عمل کردهاند؛ آنهایی که دموکراتیک بودهاند یا آنها که اقتدارگر بوده و تمایلات برتریجویانه داشتهاند؛ آیا دولتهای رفاه مانند دولتهای کشورهای اسکاندیناوی، عملکرد بهتری نسبت به دولتهای دیگر داشتهاند؟ عملکرد دولتها چقدر به رفاه شهروندان کمک کرده است و آثار رفاهی آنها در آینده چگونه خواهد بود؟
در کشور ما تاکنون (۱۶/۰۳/۱۳۹۹) بیش از ۱۶۰.۰۰۰ نفر مبتلا شده و بیش از ۸۰۰۰ نفر جانباختهاند و از این لحاظ بعد از آمریکا و برزیل و روسیه و… در ردیف یازدهم کشورهای جهان قرار داریم. بسیاری از کشورها از ما بهتر عمل کردهاند. ازآنجاکه این ویروس دارا و نادار، بزرگ و کوچک، زن و مرد نمیشناسد و از هر در و دروازه و روزنه و مرزی عبور میکند، هریک از ما حداقل در برابر حفظ خود مسئولیم. همچنین در برابر اجتماع مسئولیم تا بیماری را به دیگران انتقال ندهیم. علاوه بر این مسئولیت اجتماعی یاریرساندن به نیازمندان و آسیبدیدگان این بیماری را نیز در حد توان به عهده داریم. ازآنجاکه سیاستها و اقدامات دولت در تمام موارد بر اقدامات فردی ما اثرگذار است، آگاهی و نقد آنها هم در اثربخش ساختن اقدامات خودمان و هم در بهبود عملکرد دولت مؤثر خواهد بود.
نویسنده به دیده عبرت در این پدیده و ابتلای بزرگ نگریسته، اندیشیده و نوشته است و آن را یکی از بزرگترین و خسارتبارترین رویدادهای تاریخ بشر میداند. کمتر واقعهای بوده است که در مدت کوتاهی پنج قاره جهان را درنوردد، میلیونها نفر را مبتلا کند، صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند، دهها میلیون نفر را بیکار کرده باشد و هزاران میلیارد دلار خسارت وارد کرده باشد. کدام پدیدهای بوده است که قویترین کشورها و بزرگترین قدرتهای اقتصادی را بهزانو درآورد و آن را در معرض شورش و هرجومرج و حتی فروپاشی قرار دهد. با توجه به سیاستها و نقش مهم دولت در پیشگیری و مقابله با این همهگیری، شناخت و نقد آنها میتواند به بهبود عملکرد دولتها بینجامد.
در این نوشته ابتدا به نقش اصلی و ذاتی دولتها اشاره میکنیم و سپس نگاهی به تحولات تاریخی و ویژگیهای انواع دولتهایی که در دوران جدید پدید آمدهاند، بهویژه دولتهای ناسیونالیستی، لیبرال دموکراسی و دولتهای رفاه (Welfare State) انداخته و عملکرد برخی از آنها را در مقابله با همهگیری کرونا ازنظر میگذرانیم و با عنایت به عملکرد دولتها، سعی میکنیم نظری به آینده بیندازیم و با توجه به تنگناها و محدودیتها و بحرانهای دولت ایران راهکارهای اصولی برای بهبود عملکرد و توانمندیهای جامعه در مقابله با بحرانها و بقا و توسعه جامعه ارائه دهیم.
دولتهای ناسیونالیست و دولتهای رفاه
دولتها در ابتدا دارای دو نقش اصلی بودند: اول، حفظ امنیت مردم تحت حکومت خود در برابر حملات اقوام و کشورهای دیگر و دوم حفظ نظم و حقوق مردم در برابر یکدیگر. با پیشرفت جوامع دولتها وظایف و مسئولیتهای گستردهای در حوزههای آموزشوپرورش، اقتصاد، فرهنگ، سلامت، بیمههای اجتماعی و علم و تکنولوژی و… به عهده گرفتند.
ناسیونالیسم و دولتهای ناسیونالیست
ناسیونالیسم اصولاً به معنای ملیتخواهی و وطندوستی و هواخواه و طرفدار منافع ملت و قوم خود بودن است و گاهی هم به معنای تعصب ملی به کار برده میشود. ناسیونالیسم نوعی آگاهی جمعی است که باعث حس وفاداری و دلبستگی افراد تشکیلدهنده یک ملت میشود. این دلبستگی به عناصر مهم فرهنگی مانند زبان، نژاد، سنتها، ارزشها و همچنین سرزمین (جغرافیا) است. تمایلات ناسیونالیستی افراطی که عناصر مذکور را به طرز مبالغهآمیزی منحصربهفرد دانسته و آنها را بالاتر و ارزشمندتر از ویژگیهای مشابه در اقوام دیگر میداند، به نام «شوونیرم» خوانده میشود و مخرب بوده اغلب به تعارضهای قومی و خشونت و جنگ منتهی میشود.
ناسیونالیسم به معنای متعارف آن شالودهای است برای همزیستی مسالمتآمیز اقوام مختلف مبتنی بر این اعتقاد که همگی متعلق به یک سرزمین، نژاد و تبار قومی هستند و بر این اساس یک ملت را تشکیل میدهند.
تاریخ سده اخیر حکایت از جنبشهای ناسیونالیستی مهمی در خاورمیانه بهویژه در ایران باهدف استقلال و آزادی و حاکمیت ملی دارد. بهعنوانمثال دکتر محمد مصدق، رهبری نهضت ملی ایران را در دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ به عهده داشت. با ملی کردن صنایع نفت کشور که تحت کنترل انگلستان بود گام بزرگی در مبارزه با استعمار در جهت استقلال کشور برداشت. با مخالفت با حکومت استبدادی شاه نیز گام بزرگ دیگری در راه آزادی بهپیش نهاد. با اصلاح قانون انتخابات هم باز اقدام مهمی در جهت دولت دموکراتیک در ایران به عمل آورد. او نهتنها این اقدامات اساسی را در جهت رهایی ملت ایران از استبداد ۲۵۰۰ ساله به عمل آورد، اقدامات پیشرفتهای نیز در جهت ایجاد یک دولت رفاه به عمل آورد. ازجمله به تأسیس «سازمان بیمههای اجتماعی کارگران» در بهمنماه سال ۱۳۳۱ پرداخت. اصولاً دولتهای ملی یا ناسیونالیست راستین دولتهایی هستند همگرا که برای منافع ملت و آزادی و حاکمیت و رفاه آنها تلاش میکنند، دولت ملی دکتر مصدق از مصادیق بارز آن بود.
متأسفانه در تاریخ دولتها و رهبران سیاسی متعددی به نام ناسیونالیسم به نیاکان خود بهطور اغراقآمیزی افتخار کرده و یا قوم خودشان را برتر از سایر اقوام دانسته و خواهان سیادت نسبت به اقوام و نژادهای دیگر بودهاند و خشونت، نسلکشی و جنگ را دامن زدهاند. حاصل این اندیشه پیدایش افراطی رهبرانی مانند هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا و جنگ جهانی دوم با بیش از ۷۰ میلیون کشته و هزاران میلیارد دلار خسارت به زیرساخت کشورها بود.
رئیسجمهوری امریکا نیز امروز یک ناسیونالیست پوپولیست به شمار میرود که با ادعای برتری سفیدپوستان نسبت به سایر نژادها و برتری آمریکا نسبت به دیگر ملل و با خارج شدن از پیمانهای بینالمللی و تنها منافع آمریکا و آنهم تنها ثروتمندان و سرمایهداران سفیدپوست را وجهه همت قرار دادن، باعث تنشهای گسترده در سطح جهان و در داخل آمریکا شده است و آتش اعتراضات و شورشهای بیسابقهای را در آن کشور شعلهور ساخته است و با غفلت ناشی از غرور و خودشیفتگی و مسامحه و سرسری گرفتن ویروس کرونا، جامعه آمریکا را با حدود دو میلیون مبتلا به کرونا و بیش از صدهزار جانباخته و چهل میلیون بیکار در آستانه ورشکستگی و فروپاشی قرار داده است. درواقع ترامپ یک پوپولیست است. پوپولیسم نیز خود را ناسیونالیسم معرفی میکند. درحالیکه پوپولیستها تنها بر نام و اعتبار ناسیونالیسم سوار شده، خود را جذاب نشان میدهند. پوپولیسم همان عوامگرایی است که میتواند توأم با عوامفریبی هم باشد. پوپولیستها ادعا میکنند که خواست مردم مقدس و عین حق و اخلاق است و باید آنها را مستقل از احزاب پیش برد. شیوه آنان مبتنی بر واگرایی و ادعای کشف توطئههای ضد مردمی و دامن زدن به دشمنیهای نژادی و قومی است. جلب پشتیبانی مردم با وعدههای بزرگ، پیش بردن اهداف سیاسی جدا از احزاب، بزرگداشت و تقدیس یک قوم، عدم اعتقاد به احزاب، تقدیس شخص رهبر فرهمند و نداشتن یک ایدئولوژی مشخص، برخی از ویژگیهای پوپولیستی را به یاد میآورد.
بهطور خلاصه دولتهای ناسیونالیسم اصیل سیاستهای همگرایی بین اقوام مختلف جامعه را دنبال کرده، خواهان استقلال و آزادی و حاکمیت ملت و منافع ملی بوده، به آحاد ملت بهعنوان اعضای یک خانواده مینگرند و برای رشد و کمال اعضای جامعه میکوشد و اصولاً مخالف استعمار و سلطنت و طرفدار مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود هستند. ناسیونالیسم پایه و اساس بسیاری از دولتهای مدرن در جهان بوده، دولتهای رفاه و دموکراتیک را نیز در بر میگیرد. ناسیونالیسم یکی از اصول بنیادین دولتهای مدرن در سطح جهان است. دموکراسی و ناسیونالیسم همخوانی کامل دارند، زیرا ناسیونالیسم به برابری همه مردم در برابر قانون معتقد و پایبند است. ناسیونالیسم هم به دموکراسی و هم به دولت رفاه کمک کرده است.
دولت رفاه
دولتهایی هستند که در آنها تأمین و بهبود رفاه عمومی وظیفه قانونی نهادهای قدرت است. در این نظام سیاسی- اقتصادی دولت به همهکسانی که به هر دلیل نتوانند هزینههای زندگی خود را تأمین کنند یاریرسانی میکند. این کار از طریق پرداخت مستمری و شیوههای مشابه انجام میشود. در دولت رفاه حداقل ویژگیهای اساسی زیر قابل مشاهده است:
تأمین خدمات رفاهی برای عموم
دولت دموکراتیک و اقتصاد آزاد
برابری در برابر قانون و در فرصتهای اقتصادی و اجتماعی
در دولت رفاه، وظایف دولت گسترشیافته و در حد ایدهآل موارد زیر را در بر میگیرد:
خدمات بهداشتی و درمانی، حقوق بیکاری و بازنشستگی، مسکن، و خدمات آموزشی در طول زندگی از تولد تا مرگ برای همه شهروندان. دولت رفاه در دوران بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای اسکاندیناوی، که از قبل هم زمینههای آن را داشتند، از طریق گسترش انواع بیمهها برای همه شهروندان پایهریزی شد.
دولت رفاه از چند جنبه مورد انتقاد واقع شده است: دخالت زیاد دولت در زندگی شهروندان، بزرگ شدن دولت و کاهش انگیزه نوآوری و تلاش در مردم. ازاینرو در سالهای اخیر گامهایی برای تعدیل و کاهش خدمات و مالیاتها در برخی کشورهای اسکاندیناوی برداشته شد و در انگلستان نیز در سالهای ۱۹۷۰ سیاستهای گستردهای برای خصوصیسازی و کاهش خدمات رفاهی دولت بهوسیله خانم تاچر صورت گرفت.
امروزه وظایف رفاهی دولتها، حتی دولتهای لیبرال دموکراسی تغییر و تحول پیداکرده است و دولتها موظف به بیمه حداقل بخشی از شهروندان خود شدهاند. مثلاً در آمریکا بیمههای درمانی و رفاهی اوباما بخش قابلملاحظهای از خدمات و هزینههای بهداشتی و درمانی شهروندان، بهویژه سالمندان را تأمین میکند و در انگلستان و کانادا خدمات بهداشتی و درمانی همگانی است. در ایران نیز اصول سوم و بیست و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تا حدود زیادی خدمات و امکانات یک دولت رفاه را برای شهروندان به شرح زیر پیشبینی میکند:
بند ۳- اصل سوم، آموزشوپرورش و تربیتبدنیِ رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی
بند ۱۲- اصل سوم، پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه
اصل بیست و نهم، برخورداری از تأمین اجتماعی ازنظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی بهصورت بیمه و غیره حقی است همگانی.
هرچند کشورهای اسکاندیناوی، بهویژه سوئد، از خدمات رفاهی گسترده برخوردارند و از مصادیق بارز دولت رفاه به شمار میآیند، دولتهای ناسیونالیستی و دولتهای لیبرال دموکراسی و سوسیالدموکرات و سایر دولتهای غیر غربی ازجمله دولت جمهوری اسلامی ایران، و شهروندان آنها طبق قوانین اساسی خود تا حدود زیادی از ویژگیها و مزایای دولت رفاه برخوردارند.
با وجودی که در تئوری دولتها را بهصورت ناسیونالیستی، لیبرال دموکراسی، سوسیالدموکراسی، رفاهی و… تقسیمبندی میکنند، هیچکدام از آنها بهطور خالص وجود خارجی ندارند. امروز اغلب کشورهای جهان طبق قوانین اساسی خود تا حدود زیادی دارای الگوی لیبرال دموکراسی هستند و از ویژگیهای ناسیونالیستی به معنای حق استقلال و آزادی و حاکمیت ملت برخوردارند و کموبیش دارای قوانین و سیاستهای رفاهی برای شهروندان خود هستند. بهعبارتدیگر اغلب کشورهای جهان، حتی کشورهای اقتدارگرا و حداقل در تئوری و طبق قانون اساسی خود از ویژگیهای دموکراتیک، رفاهی، استقلال، آزادی، حاکمیت ملت، عدالت اجتماعی بهطور نسبی برخوردارند و چنانکه خواهیم دید از نقطهنظر ارائه خدمات رفاهی به عموم به ویژگیهای دولتهای رفاه نزدیک میشوند.
عملکرد دولتها در برابر کرونا
درحالیکه سرعت رشد تولید ناخالص جهانی و حجم تجارت جهانی طبق برآورد صندوق بینالمللی پول به ترتیب ۸/۸ درصد و ۹ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش خواهد داشت و اقتصاد جهان با بیکاری و رکود بزرگی مواجه است، اغلب دولتها سیاستهای حمایتی و رفاهی اتخاذ کردهاند. بررسی رویکرد دولتها نسبت به بیماری ویروس کرونا نشان میدهد که همگی کموبیش گامهای مشابهی در حد امکانات و تواناییهای خود برداشته و بودجههای قابلتوجهی برای مقابله با ویروس کرونا اختصاص دادهاند. عملکرد دولتها با نوع حکمرانی آنها ارتباط مستقیمی نداشته است. بهعبارتدیگر اینگونه نبوده است که دولتهای رفاه بودجه بیشتری اختصاص بدهند و دولتهای لیبرال یا نئولیبرال بودجه قابلتوجهی برای مقابله با کرونا تخصیص نداده باشند. بهعنوانمثال دولت آمریکا بهعنوان یک لیبرال دموکراسی که از خدمات بیمهای درمانی همگانی مانند سوئد یا کانادا برخوردار نیست، علیرغم دولت راستگرای افراطی کنونیاش مبلغی که برای مقابله با کرونا و عوارض اقتصادی آن، مانند کمک به بیکاران، اختصاص داد برابر با ۲ تریلیون دلار است که مبلغ بسیار سنگینی به شمار میرود. کل هزینه آمریکا در جنگ جهانی دوم حدود ۵/۴ تریلیون دلار برآورد میشود. بودجه اختصاص دادهشده به کرونا اگر برای سال ۲۰۲۱ هم تکرار شود بهکل هزینه آمریکا در جنگ جهانی دوم نزدیک میشود. البته به نظر میرسد که مدیریت بیماری کرونا در کشورهای آمریکا و سایر کشورهای لیبرال دموکراسی راستگرا نسبت به کشورهای دولت رفاه و یا سوسیالدموکراسی تفاوت قابلتوجهی داشته است. بهعنوانمثال اگر دو کشور نیوزیلند و آمریکا را مقایسه کنید، آمریکا با حدود دو میلیون بیمار مبتلا و بیش از یکصد هزار نفر جانباخته در برابر نیوزیلند با ۱۱۵۴ مبتلا و تنها ۲۲ نفر جانباخته، تفاوت عظیمی را مشاهده خواهید کرد. مقایسه دو کشور، با در نظر گرفتن تفاوت جمعیت آنها (آمریکا حدود ۳۵۰ میلیون، نیوزیلند حدود ۵ میلیون نفر) نشان میدهد که تعداد افراد فوتشده در آمریکا بهطور نسبی حدود ۸۰ برابر بیشتر بوده است.
نگاهی به جدول کشورهایی که تعداد بیماران و جانباختگان را نشان میدهد، حاکی از آن است که دولتهای محافظهکار افراطی مانند: آمریکا، برزیل، انگلستان در صدر آن قرار گرفتهاند. اغلب روسای دولتهای مذکور در اظهارات خود موضوع را کماهمیت جلوه داده، سرسری از آن عبور کرده و پیشبینیهای علمی را جدی تلقی نکرده بودند و درنتیجه اقدامات پیشگیری و احتیاطی را اجباراً زمانی شروع کردند که دیر شده بود. بهعنوانمثال رئیسجمهور راستگرای افراطی برزیل پس از مواجهشدن با صدها هزار بیمار و هزاران کشته، بهجای عذرخواهی از ضعف عملکرد خود بهسادگی اظهار داشته بود که بالاخره انسانها میمیرند!
توجه به این نکته نیز آموزنده است، تنها توجه به مقدار بودجه اختصاصیافته برای مقابله با کرونا بهوسیله دولتها برای ارزیابی شایستگی یا موفقیت آنها کافی نیست. بهعنوانمثال جامعه آمریکا را که فاقد بیمه همگانی است در نظر بگیرید. دولت بهرغم اختصاص دادن بودجه نجومی دو تریلیون دلاری به این امر، عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. با اطلاعاتی که امروز در اختیار است تا حدودی میتوان کشورهایی که عملکرد موفقی داشتهاند، مانند نیوزیلند و چین و همچنین کشورهایی را که عملکرد ضعیفی داشتهاند، مانند آمریکا و برزیل شناسایی کرد و از تجارب موفق و ناموفق آنها بهره برد، ولی صدور حکم کلی درباره رابطه کارآمدی و موفقیت در مقابله با کرونا و نوع حکومت نیازمند تحقیق است. یکی از موانع این امر آمار غیرقابل اطمینان بسیاری از کشورها است.
البته میزان بودجهای که دولتها به این امر تخصیص دادهاند یکی از عوامل مهم در ارزیابی دولتها است. حمله کرونا به کشورهای جهان، امنیت ملتها را همچون حمله نظامی، تهدید کرده است و دولتها بودجههای قابلتوجهی برای دفاع در تقابل با آن اختصاص دادهاند. بسیاری از کشورهای اروپایی بودجههایی تا مبلغ ۳۰ میلیارد دلار برای مقابله با ویروس کرونا اختصاص دادهاند. تنها کشور آلمان بهطور استثنایی بودجه کلان ۱۵۰ میلیارد یورویی به این امر اختصاص داده و کمکهای قابلتوجهی نیز به سایر کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و اسپانیا ارائه کرده است.
میزان بودجهای که ایران برای مقابله با ویروس کرونا تخصص داده است بر اساس برخی از منابع برابر با ۲۰% بودجه سال ۱۳۹۹ است. درصورتیکه این بودجه را ۲۶۱ هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم، بودجه مقابله با بیماری مذکور حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان یا معادل حدود ۳ تا ۴ میلیارد دلار برآورد میشود. این مبلغ حدود ۵ درصد تولید ناخالص ملی است و با متوسط درصدی از تولید ناخالص ملی که سایر کشورها به این امر اختصاص دادهاند برابری میکند. البته این در حالی است که ایران در شرایط سخت تحریمها و کاهش شدید درآمد نفتی قرارگرفته است و اختصاص این بودجه قابلقبول و شایان توجه به نظر میرسد. ایران اقدمات لازم برای مقابله با ویروس کرونا را با حدود یک ماه تأخیر و مسامحه آغاز کرد، مدتی که ویروس کرونا فرصت یافت تا به اعماق جامعه ایران نفود کند، بهطوریکه این تأخیر امروز ما را در صدر جدول آسیبدیدگان از ویروس کرونا و جزو ۵% کشورهایی که بیشترین صدمه را تحمل کردهاند قرار داده است. اقدام بهموقع میتوانست جانهای بسیار و منابع مالی زیادی را حفظ کند.
آینده دولتها: از دولتهای ناسیونالیستی تا دولتهای رفاه ملی
کوویدـ۱۹ بسیار فراتر از یک بیماری همهگیر اثرگذار بوده است. همه جوامع را از اساس تحت تأثیر قرار داده است. بر فقر و بیکاری و تورم و عدم مساوات و بر لزوم مداخلات ترمیمی و اصلاحطلبانه دولتها افزوده است. این در حالی است که کل اقتصاد جهانی دچار رکود و در مواردی توقف شده است. بازار جهانی سهام سقوط شدیدی کرده است که از سالهای رکود ۱۹۳۰ به بعد سابقه نداشته است. محصول ناخالص کشورها از ۲ تا ۷ درصد کاهشیافته و اغلب صنایع (بهغیراز صنایع غذایی و ارتباطات) بهشدت آسیب دیدهاند. مردم نیز اسلوب و شیوههای زندگی خود را اجباراً تغییر دادهاند.
پژوهشگران علت شیوع این بیماری را دخالت مخرب انسان در محیطزیست و انتقال ویروس از حیاتوحش به جامعه انسانی اعلام کردهاند، ازاینرو رابطه درست دولت و انسانها با طبیعت میتواند در سلامت بشر تأثیر عمیقی داشته باشد. دولتها با سیاستگذاریهای سنجیده و علمی میتوانند در حفاظت از محیطزیست و جلوگیری از برداشتهای ناصواب و دخالتهای ناروا در طبیعت و حیاتوحش بیشازپیش مؤثر باشند.
همهگیری کرونا امنیت جهانی و امنیت ملی همه کشورها را تهدید کرد. همانطور که دولتها در برابر تهدید یا حمله نظامی خارجی، واکنش نشان میدهند و به دفاع میپردازند، در خصوص ورود ویروس کرونا به کشورها، عکسالعمل نشان دادند و منابع خود را برای مقابله با آن بسیج کردند. در این حرکت دولتهای لیبرال و نئولیبرال و دولتهای پوپولیستی عوامگرا و اقتدارگرا سیاستهای مهمی برای حمایت از شهروندان خود در قبال شرایط جدید اتخاذ کردند. این حمایتها هم جنبههای درمانی و بهداشتی و هم جنبههای مالی داشته است. این حمایتها عموماً بسیار گسترده بوده، بار مالی سنگینی را بر دولتهای مذکور تحمیل کرده است. اغلب این سیاستها مشابه سیاستها و قوانین و مقرراتی هستند که در دولتهای رفاه به کار گرفته میشوند. ازاینرو حرکت دولتهای مختلف با ایدئولوژیهای گوناگون را ازلحاظ اقتصادی میتوان در راستای نزدیک شدن به رفتار دولتهای رفاه قلمداد کرد. البته این امر مشروط به شرایط زیر است:
اولاً توجه به نیاز محرومان یک سیاست موقتی و پایان کار نباشد، بلکه آغاز کار اصلاح ساختارهای اقتصادی نارسایی باشد که اینگونه در جوامع مختلف، بهویژه ایران شکاف عظیم طبقاتی ایجاد کرده است.
توجه به این نکته مهم است که بحران کرونا و آسیبهای آن یکسان بین طبقات جوامع تقسیم نشده است. طبقات محروم هم بیشتر مبتلا و متحمل تلفات شدند و هم به لحاظ مالی محرومیتها و فشارهای سنگینتری را تحمل کردند و بر خشم آنان افزوده شد (توجه کنید به انفجار خشم و اعتراضات و شورشهای اخیر آمریکا که منتظر جرقه کشته شدن قساوتآمیز و ظالمانه یک سیاهپوست ـفلویدـ بود) لذا از هرگونه تبعیض و گروهگرایی و خودیـغیرخودی کردن جامعه بهوسیله حکومت پرهیز شود.
یکی از ویژگیهای دولت رفاه دموکراسی و تأمین حقوق و آزادیهای اساسی انسان است. هرچند دولتها بودجههای اضطراری به امر مقابله با کرونا و حمایت از آسیبدیدگان کرونا اختصاص دادهاند، لیکن بهموازات آن دخالتهای عمدهای نیز در محدود کردن آزادی شهروندان کردهاند. ازجمله محدود کردن فضای مجازی و حتی ممنوع کردن برخی شبکههای اجتماعی، تحتفشار قرار دادن خبرنگاران به بهانه جلوگیری از اشاعه اخبار دروغ و تعقیب کردن مسیرهای رفتوآمد شهروندان از طریق موبایل بهعنوان جلوگیری از شیوع ویروس کرونا. توجه به این امر که رفاه تنها دارای بُعد اقتصادی نیست، بلکه مهمتر از این دارای بُعد سیاسی است. بهموازات سیاستهای حمایت از حقوق اقتصادی مردم، سیاستهای حمایت از حقوق اساسی مردم نیز بهوسیله دولت و حکومت باید تأمین شود.
نقش مطلوب دولت و مردم در شرایط بحران
شرایط بسیاری از کشورها، بهویژه ایران، در این دوران عسرت، ایجاب میکند که در سیاستهای اصلی حکمرانی تجدیدنظر شود. رکود اقتصادی جهانی از یکسو و تحریمهای گسترده و کاهش شدید صادرات و قیمت نفت و فراگیری کوویدـ۱۹ از سوی دیگر، فضای تنفس را برای جامعه ایران و دولت بسیار تنگ کرده است. منابع دولت برای پاسخگویی مؤثر به بحرانهای انباشته پیشین و جدید بههیچوجه کافی نیست. وام از بانک مرکزی و حتی انتشار اوراق قرضه آثار تورمی نامطلوب خود را بر جامعه تحمیل خواهد کرد و شکاف طبقاتی و فقر طبقه محروم را افزایش خواهد داد. هرچند بحران کرونا در صدر بحرانهای ملی و جهانی نشسته است، بحرانهای جامعه ما به آن محدود نشده، هرسال با بحرانهای جدید سیل و زلزله یا خشکسالی و آفات مواجه شدهایم. بحرانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی نیز از گذشته وجود داشته و بر شدت آنها افزوده میشود. نهتنها دولت، بلکه حکومت هم با امکانات گسترده خود بعید است که توانایی برخورد مؤثر با بحرانهای انباشتهشده و بحرانهای جدید و غیرقابل پیشبینی آینده را داشته باشد.
روی آوردن بهسوی تواناییهای بالقوه جامعه و کمک به تبدیل آنها به توان بالفعل راهکار و راهبردی اصولی و اساسی است. خوشبختانه تجربه خوب و موفقی از نقش نهادهای مردمنهاد در برخورد با بحران کرونا در طی ماههای اخیر حاصل شدده است. در طی این مدت شبکهای متشکل از حدود ۲۰۰۰ سازمان مردمنهاد (NGO) به نام شبکه «کمک» موفق به ارائه خدمات ارزندهای در تشخیص نیاز و خدماترسانی به مردم و آسیبدیدگان کرونا و نیازمندان شده. بسط این تجربه موفق میتواند به حل موثرتر مسائل و بحرانهای انباشته و تحقق آینده مطلوبتر کمکهای ارزشمند کند، حجم و بار فعالیتهای اجرایی و عملیاتی دولت را کاهش دهد و امکان پرداختن به مسائل ساختاری و اساسی جامعه را افزایش دهد و جامعه ایران را نیز توانمندتر سازد.
ایران تنها به یک حکومت یا دولت قدرتمند نیاز ندارد. بلکه نیازمند جامعهای توانمند و دولتی توانمند است. یک دولت قدرتمند، با تکیه بر نیروی سیاسی و نظامی و امنیتی خود میتواند اراده خود را بر آنچه اراده کند تحمیل کند. ولی یک دولت توانمند امکانات و تواناییهای خود را برای توانمند کردن جامعه به کار میگیرد، و تنها آنجایی وارد صحنه میشود که مردم و جامعه نیاز به دخالت و یاری آن داشته باشند.
توانمندی جامعه تنها به افراد توانمند بستگی ندارد، بلکه مهمتر از آن به تشکل و ارتباطات و سازماندهی آنان در قالب سازمانهای اجتماعی از قبیل انجمنها، مؤسسات، احزاب و گروههای اجتماعی بستگی دارد. برخی مطالعات نشان میدهد که فعالیتهای داوطلبانه مردم در مقایسه با میزان فعالیتهای داوطلبانه کشورهای دموکراتیک و پیشرفته بسیار ناچیز است. این در حالی است که ایرانیان، مردمی دلسوز و اهل کمک و خدمت به نیازمنداناند ولی این توانایی را تنها در شرایط استثنایی بحرانها به منصه ظهور میرسانند.
تشویق و تسهیل فرایند تشکل مردم در انجمنها و سازمانهای مدنی و داوطلبانه برای ارائه خدمات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی به جامعه یکی از ارزشمندترین اقدامات راهبردی است که حکومت برای توانمندسازی جامعه برای احقاق حقوق خود و ارائه خدمات موردنیاز به جامعه و مقابله با بحرانهایی نظیر ویروس کرونا و همچنین افزایش توانمندی فرد میتواند به انجام رساند.
دولت علاوه بر گسترش سیاستهای رفاهی خود به نفع طبقات محروم جامعه، باید مقدمات توسعه جامعه مدنی و اصلاحات جامعهمحور را فراهم سازد. یکی از اولین گامها در این راستا، گشودن درها و دروازههای گفتوگوی مردم با دولت و حکمرانان است. در جریان این تعاملات مسائل و بحرانها و راههای برخورد با آنها بهتر شناخته و انگیزههای همکاری در دو طرف بیشتر میشود و مشارکت واقعی مردم در حل و رفع مسائل و بحرانهای ملی مانند ویروس کرونا واقعی و گسترده میشود. بار دولت سبکتر و رضایت مردم از مشارکت در سرنوشت خویش بیشتر خواهد شد و حل مسائل موثرتر صورت خواهد گرفت.