اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

چرخه باطل نظام یارانه‌ای و توزیع پول

محمدقلی یوسفی اقتصاددان

شرکت‌های داخلی ما نیاز به تکنولوژی مدرن، سرمایه ریسک‌پذیر، مواد خام و قطعات وارداتی دارند و ما برای دستیابی به این مواد خام نیازمند صادرات هستیم که تنها با تعامل سازنده با دنیا قابل دستیابی است. زمانی که چنین تعاملی نداریم روشن است که تولید داخلی پا نمی‌گیرد و سرمایه‌گذاری هم صورت نمی‌گیرد. یکی از تبعات این موضوع مواجه شدن دولت با کسری بودجه است که برای تأمین هزینه‌هایش سیاست‌های کاملاً شناخته‌شده‌ای را به کار می‌گیرد. واضح است وقتی نتواند نفت صادر کند باید مالیات بیشتری بگیرد یا عوارض را بالا ببرد و اوراق مشارکت بفروشد که همه اقدامات این‌چنینی به ضرر مردم است. همه این اقدامات یعنی تورم در آینده، فشار اقتصادی بر مردم و کاهش قدرت خریدشان که به فقیرتر شدنشان می‌انجامد. بنابراین مسئله اساسی این است که دولت نباید کاری کند که مردم نتوانند برای آینده خود برنامه‌ریزی کنند. برعکس باید کاری کند که علائم اقتصادی پایدار باشند. در واقع بهترین راه برای این‌که یک جامعه توسعه پیدا کند این است که دولت مردم را به حال خود رها کند و از فعالیت‌های اقتصادی و دخالت در امور اقتصادی دست بکشد و روی نظم و قانون و امنیت کار کند که از هر چیزی برای جامعه مهم‌تر است. شرایطی را به وجود آورد تا مردم به طور خودانگیخته با هم داد و ستد داشته باشند. اگر دولت در اقتصاد مداخله نکند بازار به طور طبیعی قیمت‌هایی را تعیین می‌کند و بین افراد مختلف رابطه‌ای را برقرار می‌کند تا آنها بدون دردسر بتوانند با هم معاشرت و داد و ستد داشته باشند. بدین ترتیب صلح و آرامش برقرار می‌شود. سال‌هاست که ورود دولت در اقتصاد موجب شده تا منافع عده‌ای تأمین شود و عده‌ای دیگر متضرر شوند. شرایط بحرانی اقتصادی موجود که منجر به فقیرتر شدن و بیکارتر شدن مردم شده بر این موضوع صحه می‌گذارد که این سیاست دولت غلط و شکست‌خورده است. دولت باید بپذیرد که کارش مداخله‌گری نیست و باید به عنوان یک داور عمل کند. البته یکی از دلایلی که این قدرت را به دولت داده درآمدهای نفتی است که باید شرکت نفت از سوی نهادی مستقل اداره شود تا بتواند برای نسل‌های آینده سرمایه‌گذاری تولیدی انجام دهد و از بودجه دولت جدا شود. چرا که تا زمانی که دولت پول دارد به مردم وعده‌هایی مانند فقرزدایی، رشد اقتصاد و کنترل تورم می‌دهد در حالی که نیازی به چنین قول‌هایی که در رسالت و توان دولت نیست، وجود ندارد. کسی نباید از دولت انتظاری داشته باشد.
نظام یارانه‌ای و توزیع پول از سوی دولت از اساس معنایی ندارد و به هیچ عنوان به نفع نیازمندان قابل اصلاح نیست. دولت باید شرایط را به گونه‌ای رقم بزند که مردم خودانگیخته کارهایشان را انجام دهند. باید به سمتی پیش رویم که دولت خود را از کسبه‌گری برهاند و کارها را به مردم واگذار کند. در وضعیتی که همه چیز به صورت طبیعی پیش رود همه برای خود موقعیتی پیدا می‌کنند که بیکار نشوند. کار دولت باید ریشه‌یابی علت فقر و بیکاری باشد تا بتواند در جهت نابودی آن قدم بردارد. اگر بررسی نکنیم که چرا مردم و شرکت‌ها به یارانه نیاز دارند تزریق بی‌هدف پول معنایی ندارد و هیچ کارایی در بهبود و تغییر شرایط ندارد. پرداخت نقدی یارانه‌ها نه‌تنها فقر را ریشه کن نمی‌کند بلکه افراد سالم را نیز بیمار می‌کند. چون چنین پرداختی عملاً این معنا را القا می‌کند که نیازی به کار کردن وجود ندارد چون دولت به شما پول می‌دهد. چه‌کسی این قدرت را به دولت داده که از عده‌ای پول بگیرد و به عده دیگری بدهد. بر چه اساسی دولت چنین حقی دارد که به عده‌ای ظلم کند؟ در مجموع اگر شرایط دولت به گونه‌ای بود که قصد کمک داشت باید کمک او در جهت سالم‌سازی بازار باشد. کاری کند افراد توانمند شوند تا بتوانند وارد بازار شوند و کار کنند. کار دولت توزیع پول نیست چون اثرات تورمی دارد و منجر به کسری بودجه می‌‌شود. پولی که به خاطر تورمی که ایجاد می‌کند بعد از دوره کوتاهی هم آب می‌شود و از بین می‌رود. مشکلات مردم فقیر آن‌قدر زیاد است که پرداخت چنین پولی عملاً دردی از آنها دوا نمی‌کند. چرا که دولت قادر نخواهد بود پا به پای تورم یارانه را افزایش دهد. به طور مثال آیا با ۳ برابر شدن قیمت بنزین، یارانه‌ها ۳ برابر شده؟ این‌که دولت قیمت‌ها را بالا می‌برد و در مقابل یارانه‌ها را برای عده‌ای دو برابر می‌کند کاری بی‌معنی است.
یارانه واقعی این است که بیکاران صاحب کار شوند. چون بدین طریق صاحب درآمد می‌شوند. با این کار دولت هم می‌داند پولی که هزینه می‌کند دقیقاً به دست چه کسی می‌رسد. اما این‌که به صورت کور و در قالب دهک‌ها آن را توزیع کند هیچ کمکی به اصل موضوع نمی‌کند چون معلوم نیست این کمک‌ها به کجا می‌رود. برای پایدار ماندن اقتصاد ایران و ثبات آن نباید اقدامات موقت انجام داد. هنر دیپلماسی یعنی این‌که سیاست‌هایی به کار برند تا مردم را در رفاه نگه دارند و انگیزه و امید بدهند. اگر دولت واقعاً به دنبال این است که مشکلات مردم را حل کند باید یک تعامل سازنده با دنیا داشته باشد تا بتواند از طریق جذب سرمایه‌گذاری خارجی، تولید داخلی را راه بیندازد و نفت صادر کند تا ما چنین مشکلاتی نداشته باشیم.
محمدقلی یوسفی اقتصاددان/آینده نگر
 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن