اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

چرا کارآفرینان و موسسان استارت آپ ها باید زندگی نامه بنویسند؟

فریدون شیرین کام

در سال‌های پیش از انقلاب سنت نوشتن خاطرات و زندگی‌نامه در بین کارآفرینان ایرانی رایج نبود و به چند مورد محدود شده است. ازجمله این موارد، تلاش منوچهر فرهنگ برای ثبت زندگی محمود لاجوردی است. منوچهر فرهنگ به پیشنهاد حبیب لاجوردی با محمود لاجوردی در بازدید از کارخانه‌ها همراه و با او گفت‌وگو کرد. این گفت‌وگوها تبدیل به متنی پیوسته شد که راوی در آن، شخص محمود لاجوردی است اما این کتاب در آن زمان منتشر نشده است.
تلاش دیگر پایان‌نامه دکتری یکی از مدیران بانک مرکزی به زبان انگلیسی با نام «entrepreneur of iran» است. نویسنده در آن زمان به دلیل رویکردهای بدبینانه به فعالان اقتصادی و سلطه افکار چپ،  شهامت ترجمه و انتشار یافته‌هایش را پیدا نکرد. این پایان‌نامه از طریق پرسشنامه و مصاحبه با بسیاری از فعالان سنتی برجسته در جامعه کارآفرینی ایران تهیه شد و تا سال ۵۷، به فارسی ترجمه نشد. هم‌چنین مجله تهران اکونومیست، نشریه اتاق بازرگانی  یا اتاق تجارت به‌طور محدود نقل‌هایی از زندگی کارآفرینان و فعالان صنعتی را منتشر می‌کرد.
نکته قابل‌توجه در آن سال‌ها،  تسلط گفتمان چپ  در فضای روشنفکری بود که حتی خود را در ماجرای ترورهای کارآفرینان و واکنش افکار عمومی به‌خوبی نشان داد. زمانی که محمدجعفر کازرونی ترور شد و در این ترور از بین رفت، یا احمد لاجوردی ترور شد اما نجات پیدا کرد، مخالفت آن‌چنانی توسط افکار عمومی نسبت به این ترورها ابراز نشد. چرا در جامعه آن زمان، ترور مطهری و قرنی حساسیت زیادی را برانگیخت اما سایر ترورها ازجمله ترور کارآفرینان جامعه را حساس نکرد؟ غیر از ترور محمدجعفر کازرونی که روحانیت سنتی اصفهان مثل آیت‌الله خادمی آن را به‌شدت محکوم کردند، مخالفتی از سوی بقیه گروه‌های اجتماعی و سیاسی نسبت به این ترورها در آن زمان نمی‌بینیم.
دلیل اصلی، تسلط گفتمان چپ بود که جرئت دفاع از فعالان صنعتی بزرگ را از گروه‌های مختلف می‌گرفت. محمدصادق فاتح یزدی از دیگر کارآفرینانی بود که در سال ۵۳ توسط فداییان خلق ترور شد. کدام یک از نیروهای سیاسی ایران در آن زمان این ترور را محکوم کردند؟ هرچند لطف‌الله میثمی نقل می‌کند که آیت‌الله طالقانی با این ترور مخالفت کردند بااین‌حال، مخالفت‌ها در قیاس با دیگران، چندان قابل‌توجه نبود. فعالان صنعتی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، موردعنایت فضای عمومی روشنفکری نبودند و تصور این بود که آن‌ها از سوی ساخت رسمی قدرت، دیوانسالاری و نظام دولتی موردحمایت و توجه‌اند.
در یک ظرف عمومی مشترک که نیروهای اجتماعی در آن قرار می‌گرفتند، یعنی فعالان اقتصادی، فعالان جامعه مدنی، روشنفکران و گروه‌های دینی، همه در مقابل استبداد نظام پهلوی قرار داشتند اما مشکل این بود که در فضای گفتمانی آن زمانِ نیروهای مدنی و سیاسی، بین فعالان اقتصادی بزرگ و نظام حاکم همسویی دیده می‌شد و اینکه هر دو یکی تلقی می‌شدند. این نظر برخاسته از تئوری چپ‌ها بود که دولت را برآمده از بورژوازی می‌دانستند. این تصور مارکسی که بعدها مشخص شد تا چه اندازه غلط و کوته‌بینانه بوده، بورژواها را هم وابسته به دربار و امپریالیسم می‌دانست و این رویکرد مسلط بین نیروهای سیاسی مذهبی و چپ‌ها در آن سال‌ها بود.
شاید اگر جامعه کارآفرینی آن زمان به طرح مسائل، دغدغه‌ها و روزمرگی‌ها و دشواری‌های کارش در فضای گفتمانی توجه بیشتری نشان می‌داد، رویکردهای افکار عمومی نسبت به آن‌ها تغییر می‌کرد و شکافی در رویکرد مسلطی که ناشی از باورهای چپ بود، به وجود می‌آمد. شکافی که درنهایت می‌توانست به نفع جامعه کارآفرینی در تحولات سیاسی و اقتصادی دهه‌های گذشته عمل کند.
امروز در فضای کارآفرینی ایران، با ظهور فناوری تحولاتی رخ داده که ازجمله آن شکل‌گیری اکوسیستم استارت آپی است. اگر بخواهیم از تجربه گذشته استفاده کنیم، باید گفت کارآفرینان، نوآوران و مؤسسان استارت آپ ها و شرکت‌های فناوری محور هم از ثبت تحولات درونی و مسیری که طی می‌کنند، بی‌نیاز نیستند. این کنشگران اقتصادی ناچارند با بوروکراسی کار کنند و با بخش عمومی و دولتی برای حل معضل‌های خود ارتباط بگیرند. نکته مهم، حفظ استقلال در عین ارتباط با بخش عمومی است. جامعه باید توان تفکیک مؤسس یک بنگاه اقتصادی، استارت آپ، پایه‌گذار یک شرکت فناوری محور و شرکت‌های استارت آپی را از ساخت‌های سیاسی پیدا کند و این مهم، با توجه به ثبت تحولات و رویدادها و مسیر کاری فعالان استارت آپی ممکن است. لزوماً ارتباط بنگاه‌های اقتصادی با حوزه سیاسی به معنای یکی بودن آن‌ها نیست چراکه دریافت مجوز و طی دیگر فرایندهای تولید و کار در ارتباط با سازمان‌های مختلف شدنی است. اما نباید در جامعه این تلقی ایجاد شود که پیشرفت شرکت‌ها و انجام کار در آن‌ها محصول پیوستگی با قدرت و رانت است. ثبت وقایع روزمره، مسیری که کارآفرینان و موسسان استارت آپ ها طی می کنند و شفافیت هرچه بیشتر در عملکردها، از شکل گیری چنین تلقی هایی جلوگیری می کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن