پیچ اشتباه
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
در لیگ رقابتی تعداد تلفات این بیماری دهشتناک، اتحادیه اروپا تنها اندکی بهتر از آمریکا و انگلیس کار کرده است، ۱۳۸ مرگ به ازای هر صد هزارنفر. در این میان البته کشورهایی مانند مجارستان و چک آماری به مراتب بدتر را تجربه کردهاند. اتحادیه اروپا گرفتار گونه های جدیدی از این ویروس شده است که مرگ و میر بالاتری را به ثبت رسانده اند. این شرایط به وضوح نشان از واکسیناسیون ضعیف و البته غیر قابل قبول در اتحادیه اروپا دارد. جالب است بدانیم که در کشور انگلیس ۵۸ درصد مردم حداقل یک دوز از واکسن را دریافت کرده اند، در حالی که این رقم برای آمریکا و اروپا برابر با ۳۸ و ۱۴ درصد است. اما اخبار بد تنها محدود به تلفات کرونا نمی شود. از نظر اقتصادی کشورهای اروپایی عملکرد به مراتب ضعیف تری را نسبت به کشورهای پیشرفته داشتهاند. در اخرین فصل سال ۲۰۲۰، آمریکا رشد سالیانه ۴.۱ درصد را تجربه کرده است و در چین، به کمک سیاست های دیکتاتوری دولت مرکزی، این عدد به ۶.۵ درصد رسیده است. با این همه اتحادیه اروپا هنوز در حال تجربه رشد منفی است. نخست وزیر اسپانیا، بیماری کرونا را مهلک ترین دشمن اقتصاد اروپا، پس از جنگ جهانی دوم، معرفی کرده است.
*علت العلل مشکلات
بخشی از این مشکل ریشه در جمعیت اروپا دارد. این منطقه نسبت به بسیاری از نقاط دنیا از جمعیت به مراتب پیرتری شکل گرفته است که در برابر این ویروس آسیب پذیرتر هستند. اما موارد دیگری همچون مرزهای باز و البته شهرهایی با تراکم جمعیتی بالا هم تاثیرگذار بوده اند. بخشی از مشکل هم بی تردید مسائل سیاسی بوده است. ژان مونت، دیپلمات فرانسوی و از بنیانگذاران پروژه اروپایی، ادعا کرد که اتحادیه اروپا در بحران ها دوباره متولد خواهد شد. در مواقع بحرانی این جمله همیشه به یاد آورده می شود تا بدانیم که اتحادیه اروپا از دل هر شکستی پیروزمندانه و متحد بیرون خواهد آمد. برای مثال در بحران مالی بزرگ سال ۲۰۰۸، بانک مرکزی اتحادیه اروپا با سیاست های خود توانست کشتی اقتصاد را با موفقیت از دل این توفان عبور دهد. همچنین در سال ۲۰۱۵ و به مدد بحران مهاجران سوری، سازمان نیروهای مرزی این اتحادیه به قدرت و استحکام بیشتری دست یافتند.
اما این باور تا حدی هم اعتمادی کاذب را به بار آورده است. جنگ داخلی در یوگسلاوی در سال ۱۹۹۰ سبب شد تا همه آن را لحظه تارخی اتحادیه اروپا بنامند. سالهای قتل عام اما در پیش بود. به همین منوال و در خلال همهگیری کرونا، کمیسیون اتحادیه اروپا وظیفه انحصاری خرید واکسن را بر عهده گرفت، آن هم برای جمعیتی بالغ بر ۴۵۰ میلیون نفر و البته نتیجه چیزی نزدیک به فاجعه بوده است.
البته تجمیع منابع مالی و تحقیقاتی ۲۷ کشور اتحادیه اروپا برای تسریع فرآیند، امری به نهایت عاقلانه به نظر می رسید. ولی در این میان مدیریت بوروکراتیک این اتحادیه چندان موفق عمل نکرد. این پروژه تماما توسط اورسولا ون درلین، رییس اتحادیه، مدیریت میشد. به نظر می رسید که پس از بحران گسترده، حالا باز دست در دست یکدیگر کشورهای اروپایی از بحران عبور کرده و به باور مونت متحدتر از همیشه به جغرافیای سیاسی باز خواهند گشت. اما در این میان تیم خانم اورسولا به جای اینکه تمرکز خود را بر تامین واکسن بگذارد، بیشتر بر قیمت متمرکز شد. مضاف بر این حساسیت بیش از حد بر اثرات سو احتمالی این واکسن ها هم مزید بر علت شد تا بسیاری از کشورهای این اتحادیه نرخ واکسیناسیون بسیار پایینی را تجربه کنند. حالا با وجود این اتفاقات و البته ممنوعیت غیر انسانی صادرات کرونا توسط این اتحادیه، شرایط به قدری پیچیده شده است که دشوار است بتوان درباره آینده سیاسی اورسولا دیدگاه مثبتی را ارائه داد.
در این میان اما گزنده تر از همه شکست اقتصادی این اتحادیه است. اتحادیه اروپا با استفاده از این همه گیری یک صندوق مالی را به نام نسل بعدی ایجاد کرده است. این صندوق با سرمایه ای بالغ بر ۷۵۰ میلیارد یورو ایجاد شده است تا به کشورهایی که بیش از همه به آن نیاز دارند کمک کند. نصفی ازین مبالغ به عنوان هدیه به این کشورها پرداخت خواهد شد و البته به عنوان بدهی برای کل اتحادیه لحاظ خواهد شد. دولتها با دوری از بدهی های دولتی می توانند اعتبار داخلی خود را حفظ کنند در حالی که می توانند منابع مالی مورد نظر را فراهم کنند. اما این صندوق هم به سرنوشتی مشابه با بیماری کرونا دچار شده است. منابع مالی هنوز در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفته است و این همه در حالی است که بسیاری از کشورهای اتحادیه در حال تلاش برای دستیابی به این منابع هستند. پیش بینی ها نشان میدهد که تا پایان سال ۲۰۲۱، تنها نیمی از این منابع تقسیم خواهد شد.
اینها همه نشان از کم توجهی به مشکلات بنیادی اقتصاد اروپا دارد. اما تبعات چنین سهل انگاری، دردناک خواهد بود. پیش بینی میشود تا پایان ۲۰۲۲، اقتصاد آمریکا ۶ درصد بزرگتر شود در حالیکه اقتصاد اروپا رشد چندانی را تجربه نخواهد کرد.