معمار قانون اساسی هند
آینده نگر
بیمراو آمبدکار که با نام باباصاحب آمبدکار هم شناخته میشد، حقوقدان، اقتصاددان، سیاستمدار و فعال اصلاحات اجتماعی هندی بود که جنبش بودایی دالیتی یا همان نئوبودایی از فعالیت او الهام گرفتهبود و فعالیتهای ضد تبعیض فراوانی به رهبری او در هند صورت میگرفت. او اولین وزیر عدالت و دادگستری هند بود و شخصی بود که او را معمار قانون اساسی هند میدانند. مسئله تبعیض نقشی پررنگ در تمام فعالیتهای و آرای آمبدکار بازی میکند به همین دلیل شاید بهتر باشد ابتدا شناختی نسبی از وضعیت تبعیضآمیزی پیدا کنیم که آمبدکار در آن زندگی کردهاست.
آمبدکار در شهرک و اردوگاه نظامی مهو در ایالت مرکزی که در حال حاضر مادیا پرادش نام دارد، متولد شد. او آخرین و چهاردهمین فرزند رامجی مالوجی ساکپال، افسر ارتش بود. پیشینه خانوادهاش به مردمان مرآتی از ایالت مهاراشترا میرسید. در نتیجه آمبدکار در طبقهای فرودست به دنیا آمد که دالیت نام دارد و جنبش بودایی دالیتی مرتبط با همین طبقه است. به دلیل قرار گرفتن در این طبقه اجتماعی بود که آمبدکار نجس قلمداد شد و در معرض تبعیضهای اجتماعی-اقتصادی قرار گرفت. اجداد آمبدکار برای زمانی طولانی در ارتش کمپانی هند شرقی بریتانیا خدمت میکردند و پدر او نیز در ارتش هندی-بریتانیایی مستقر در اردوگاه مهو خدمت میکرد. اگرچه آنها به مدرسه میرفتند اما آمبدکار و دیگر کودکانی که از طبقه فرودست (نجس) بودند، از بقیه جدا میشدند و بهره کمی از توجه و کمک معلمان میبردند. آنها مجاز نبودند در کلاس درس بنشینند. وقتی تشنه میشدند، باید کسی از طبقه اجتماعی فراتر آب را از بالا در دهانشان میریخت چراکه آنان مجاز نبودند آب یا ظرفش را لمس کنند.
شاید همین زمینهچینی اجتماعی به حدی جالب و البته دردناک به نظر برسد که بهتر باشد ابتدا توضیحی ولو مختصر راجع به طبقه یا قشر دالیت بدهیم. در نظام کاستی که از یک سو مورد تایید هندویسم هم قرار میگیرد، دالیتها پایینترین سطح اقتصادی-اجتماعی را دارند. این گروه به عبارتی «غیر قابل لمس» یا همان «نجس» تلقی میشدند و هیچجایگاهی در نظام چهار وارنایی هندویسم نداشتند و به عنوان وارنای پنجم باید خارج از یک سیستم اجتماعی قرار میگرفتند.
مطالعات آمبدکار نشان میدهد که این گروه تقریبا از قرن ۵ میلادی وارد فرهنگ شبهجزیره هند شدند و دلیل آن هم درگیری بین بودیسم و برهماییسم بر سر برتری بود. در آن زمان چه از سوی بزرگان مذهبی هندو چه برهمایی اگر کسی به حمایت یا همکاری و نزدیکی با دالیتها متهم میشد تقریبا توسط تمام جامعه ترد میشد. این قشر در بخشهای شمالی هند، جنوب و برخی نواحی شرقی نسبت زیاد بالای ۲۰ درصد از جمعیت را از آن خود میکنند. دالیتها در حال حاضر مانند بسیاری از اقلیتها که در جهان لیبرال برای هویت خود میجنگند یک هویت اسی به حساب میآیند.
معمار اقتصاد هند آزاد
آمبدکار اولین فرد هندی بود که برای گرفتن دکتری اقتصاد از این کشور خارج شد. به نظر او صنعتیسازی و رشد کشاورزی میتوانستند نقشی اساسی در پیشرفت اقتصادی هند ایفا کنند. تاکید ویژه آمبدکار بر کشاورزی به عنوان صنعت اصلی و اولیه هند بود. این دیدگاه آمبدکار باعث شد دولت بتواند به خوبی به لحاظ غذایی به وضعیتی امن برسد. او موافق توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی بود و برای رسیدن به این مسئله تاکیدی ویژه بر آموزش، بهداشت عمومی، سلامت، مسکن و الزامات اولیه بود. او در پایاننامه دکتری خود با عنوان «مسئله روپیه: ریشهها و راهحل» به دنبال سنجیدن عوامل افت ارزش روپیه رفتهاست. او در این رساله از استاندارد طلا به شکلی اصلاح شده دفاع کردهاست و مخالف استاندارد تبادل طلای مورد علاقه کینز بود و این مسئله را در اثر «ارز و امور مالی هند» نشان داد. او ادعا میکرد که اگر ضرب روپیه متوقف شده و ضرب سکه طلا صورت بگیرد، نرخ ارز و قیمتها به ثباتی نسبی میرسند.
او به مقوله درآمد حکومتی در هندوستان هم در قالب پایاننامه خود پرداختهاست. او با بررسی نظامهای مختلف مورد استفاده توسط دولت استعمارگر بریتانیا به منظور مدیریت امور مالی در هند، به دنبال راهی برای نشان دادن تکامل این امور میگشت. آمبدکار در سال ۱۹۵۱ کمیسیون امور مالی هند را پایهگذاری کرد. او مخالف مالیات بر گروههای کمدرآمد بود. به نظر او بخش بیش از حد زیادی از زمینهای کشاورزی به صورت بایر ماندهاند یا دست کم به درستی مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرند. به نظر او باید به «نسبتی ایدئال» بین عوامل تولید رسید که امکان استفاده کارآمدتر از زمینهای کشاورزی را مهیا میکند. برای مثال تعداد بسیار زیاد افرادی که در یک مزرعه زندگی میکنند، خود مشکلآفرین است. آمبدکار به طور کل اقتصاددانی بود که سعی داشت با هرچه خوانده، هند را بازسازی کند.
بیمراو آمبدکار
بیمراو رامجی آمبدکار در بهار ۱۸۹۱ در استان مرکزی هند به دنیا آمد. او چهاردهمین و آخرین فرزند یک افسر ارتش بود. همانطور که میدانید در دوران کودکی به عنوان یک دالیت تحت تبعیضهایی وحشتناک و غیرقابل باور قرار گرفت. در سال ۱۹۰۷ وارد دانشگاه بمبئی شد و با گذراندن امتحانها شوقی عجیب را برای همقشریهای خود پدید آورد و نهایتا در سال ۱۹۱۲ در رشته اقتصاد از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. او نهایتا برای دریافت دکتری خود به دانشگاه کلمبیا رفت و با استفاده از بورسیه دولتی توانست از این دانشگاه هم فارغالتحصیل شود. در هند پس از استعمار او وزیر عدالت و دادگستری بود و نهایتا در پاییز ۱۹۵۶ درگذشت.
کاستهای هند
۱۹۱۶
نظام کاستی موجود در هند امروز حاصل پیشرفتهایی است که طی فروپاشی دوران موگال و رژیم استعماری بریتانیا در هند پدید آمد. این فروپاشیها منجر به پدید آمدن گروهی از افراد شدند که خود را در کنار شاهها و کشیشها میدیدند و به همین طریق دیدگاه کاستی به شدت در این کشور تقویت میشد. جدای از این مسئله گروههای فراوانی که در هیچ کاستی قرار نمیگرفتند توانستند به کاستهای مختلف و متفاوت وارد شوند. در این اثر، آمبدکار به خوبی توانسته تغییر و تحول نظام کاستی و نظام سیاسی هند را در دهههای انتهایی قرن نوزدهم و ابتدایی قرن بیستم بررسی کند.