قدم به دنیای ناشناخته
اکونومیست
روز ۳۱ ژانویه ساعت یازده ظهر بود که بریتانیا برای همیشه از اتحادیه اروپا جدا شد. اتفاق خاص دیگری در آن لحظه رخ نداد. کاغذهایی منتشر شد که روی آنها از صلح و دوستی نوشته شده بود تا کسی بابت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نگران نشود یا احساس ترس نکند. اما مردم همچنان میترسیدند، کالاها و خدمات هم با نوساناتی همراه شدند. البته که مردم هنوز هم به راحتی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به بریتانیا و برعکس سفر میکنند و البته که کالاها هم به همین راحتی جابهجا میشوند اما شرایط دیگر همانند گذشته نیست. به هر حال مهاجرت بین این دو منطقه سختتر میشود و انتقالات از امسال با مشکلاتی همراه خواهد شد.
لحظه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، لحظه بسیار مهمی است. بریتانیا، ساختار حکمرانی اتحادیه اروپا را ترک میکند. این کشور دیگر عضو بازار واحدی در اتحادیه اروپا نیست. روابط تجاری این دو منطقه نیز دستخوش تغییرات و تحولات بزرگی شدهاست. صادرات و واردات دیگر مانند گذشته نخواهد بود. بریتانیایی حق ذاتی و طبیعیِ سفر کردن به کشورهای عضو اتحادیه اروپا را از دست میدهند. برگزیت برای این کشور یک شوک بزرگ است. مردم در این کشور باید بیشتر به این خروج فکر میکردند. اکنون این خروج است که آنها را هدایت میکند. حالا بوریس جانسون نخستوزیر بریتانیاست و حکومتی قدرتمند برای خودش در بریتانیا تشکیل دادهاست؛ حکومتی به دور از نظارت اتحادیه اروپا. بسیاری از موارد در حال حاضر وابسته به واکنشهایی است که بوریس جانسون انجام میدهد.
اکونومیست طرفدار این خروج و نتایج حاصل از آن نیست. بسیاری از اقداماتی که دولت آقای جانسون به دنبال آن است میتوانست بدون خروج از اتحادیه اروپا هم اجرایی شود. شوکهای سیستمی نظیر برگزیت میتواند هزینههای بسیاری را به همراه داشته باشد که اغلب نیز غیرقابل تغییر است. اکنون برگزیت بدون چون و چرا اتفاق افتادهاست. حالا شاید زمان آن است که به فکر اقتصاد در بریتانیا باشیم تا بتوانیم خوب و روان پیش برود و مشکلی پیش نیاید.
*مانعی به نام برگزیت
بریتانیاییها بارها و بارها دکمه شروع دوباره را زدهاند. هر بار تلاش کردهاند از نو بسازند و هیچگاه هم عقب ننشستهاند. آنها در سال ۱۹۴۵ و همچنین در سال ۱۹۷۹ برنامههایی را اجرایی کردند که شروع دوباره محسوب میشد. گاهی به دنبال دولت رفاه بودند و گاهی هم تلاش میکردند سوسیالیسم را جایگزین تاچریسم در این کشور کنند. همه اینها برنامههایی درازمدت بودهاست. اما این بار قضیه فرق دارد. تمام تمرکز آقای جانسون بر خروج از اتحادیه اروپا بود. او تنها یک هدف داشت و آن هدف هم خروج از اتحادیه اروپا بود. حالا او به هدف خودش رسیدهاست. اما راه از همینحالا طوفانی است. برای مثال او نمیداند باید طرف آمریکا را بگیرد و از هوآوی دور شود یا به دنبال معامله با چینیها باشد و در نتیجه از هوآوی خرید کند. یعنی بریتانیا از همین ابتدای کار نمیداند باید چه مسیری را در پیش بگیرد. جانسون در انتخاب یک شرکت چینی، درماندهاست. او باید خیلی زود تصمیم میگرفت اما در عینحال این تصمیم، تصمیمی نبود که بتواند به سرعت بگیرد.
حالا آقای جانسون هم متوجه شده که چه هیجانی بر فضا مستولی شدهاست. او تاکنون در هیبت یک فرصتطلب ظاهر شده و از هر موقعیتی به نفع خودش بهره گرفتهاست. اما او باید به فکر راهکارهای استراتژیک باشد. شاید بهترین راه این باشد که بوریس جانسون، ادامه مسیر خود را بر لیبرالیسم بنا کند. او باید به فکر فضایی آزاد باشد. باور به آزادی میتواند برای او نوعی پیروزی بزرگ به شمار بیاید. این کشور در قرن نوزدهم و بیستم موفق شد خودش را به یکی مهمترین کشورهای سیاسی در جهان تبدیل کند. اکنون باید تلاش کند که این موقعیت حفظ شود. اما همه میدانیم که وضعیت بریتانیا در خطر است. برگزیت یک تهدید بزرگ و جدی برای قدرت بریتانیا به شمار میآید.
برگزیت در حقیقت مانعی را از پیش پای بریتانیاییها برنداشت؛ بلکه خودش مانعی بزرگ به شمار میآید. اتحادیه اروپا بیش از اندازه وضعیت ایستایی داشت اما جدایی بریتانیا نمیتواند پویایی خاصی را در این زمینه به ارمغان بیاورد. حتی میتواند اندک پویایی موجود را هم از بین ببرد. بریتانیا باید از حداقل قدرتی که دارد یعنی همین بازار آزاد بهره بگیرد تا از موقعیت کنونی جان سالم به در ببرد. فرقی نمیکند که از چین دفاع کند یا سازمان تجارت جهانی، به هر حال بریتانیا باید نشان دهد که از عضلاتی قدرتمند و چابک برای پیشروی در زمینه بازار آزاد برخوردار است. حالا بوریس جانسون باید ابزارهای موجود برای موفقیت خود از جمله همین شرکت هوآوی را شناسایی کند و از آنها نهایت بهره را ببرد. لیبرالیسم میتواند فضایی برای نجات بریتانیا فراهم کند. شیوه قانونگذاری اتحادیه اروپا بر تجارت میتوانست سختیهایی به همراه داشته باشد. اکنون که بریتانیا دیگر با آن سختیها مواجه نیست باید بتواند برای خودش مسیری برای پیشرفت پیدا کند و در مسیر تجارت آزاد گام بردارد.
*اکونومیست/ منبع اصلی: آینده نگر