اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

جرا انسان به ماه رفته اما هنوز فقر وجود دارد؟

چرا بعضی کشورها دست به کارهای محیر العقول می زنند؟ چرا تلاش می کنند انسان را به فضا بفرستند یا در ماه خانه بسازند؟ آیا تعیین چنین ماموریت هایی ریشه در بلندپروازی های سیاستگذاران دارد؟ بودجه های کلانی به چنین ماموریت هایی اختصاص پیدا می کند؟ چنین نوآوری هایی به طور مشخص چه دردی از دردهای بشر را دوا می کند؟
ریشه تعریف چنین ماموریت های  بزرگی در کشورها به رویکرد کلان چالشی باز می گردد. در قرن ۲۱، نگاه بشر به حل مشکلات بدخیم تغییر کرده است. به این معنا که این مشکلات را پیچیده، نظام مند، بهم پیوسته و مبرم می بیند. برای مثال فقر هیچ گاه بدون توجه به رابطه میان تغذیه، بهداشت، زیرساخت ها، آموزش و سیاست های مالیاتی توزیع مجدد از بین نمی رود و این موضوع در تفکر کلان چالشی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، در نظر گرفته می شود.
نکته مهم اینکه این چالش ها محرک نوآوری در بخش ها و کنشگران متعدند. سیاست های ماموریت گرایی که در گذشته با هدف دستیابی به اهداف مشخص مثل سفر انسان به ماه یا مبارزه با تغییرات اقلیمی اعمال می شد، به عنوان الهام بخش حل این مشکلات در نظر گرفته می شود. این سیاست ها برای خلق نوآوری، کنشگران متعدد اعم از دولتی و خصوصی را درگیر می کند. برای مثال رفتن به ماه نیازمند نوآوری در هوانوردی، روباتیک، نساجی و علم تغذیه است. در عین حال برای اینکه سیاست های ماموریت گرا به نتیجه مطلوب برسد و فرایند نوآوری را از طریق حلقه های بازخورد پویا تغذیه کند، لازم است آزمایش و یادگیری از پایین به بالا تقویت شود.
نکته مهم اینکه سیاست ماموریت گرایی اگر محدود به راه حل های فناورانه شود، هیچ گاه به نتیجه مطلوب نمی رسد. یکی از مهم ترین پرسش هایی که در این باره مطرح شده به همین موضوع اشاره دارد. پژوهشگری به اسم نلسون در کتان مون و گتو، می پرسد چرا نوآوری به شاهکارهای بزرگی مثل سفر انسان به ماه منجر شده اما هنوز هم در مواجهه با مشکلات زمینی مثل فقر، بی سوادی و ظهور محله های فقیر نشین و زاغه ها به نسبت آشفته و به لحاظ فنی ناشیانه عمل کرده است. نلسون می گوید هرچند تا حدی سیاست در این بین مقصر است اما مسئله اصلی این است که راه حل های صرفا علمی و فناورانه نمی توانند چنین مشکلاتی را حل کنند. برای حل این مشکلات باید دریافت های جامعه شناسانه سیاسی، اقتصادی و فناورانه به خوبی با یکدیگر تلفیق شوند و به کمک یکدیگر آیند. به این ترتیب ماموریتی که به این شکل طراحی شده باشد، می تواند چنین مشکلاتی را حل کند.
تفاهم نامه ماستریخت به تحلیل مفصلی از ماموریت گرای قدیم و جدید رسیده است. براساس این تفاهم نامه ماموریت های تازه باید شش ویژگی داشته باشند. انتشار و گسترش فناوری، امکان سنجی اقتصادی، فهم مشترک از مسیر، نظارت غیرمتمرکز سازمان های دولتی، توسعه نوآوری های رادیکال و تدریجی و فعال کردن سیاست های مکمل برای ارتقا و اجرای سیاست های ماموریت گرا. پس اگر قرار به سفر انسان به کره ماه و سکونت در سیاره های دیگر است، باید به این شش ویژگی در تعریف ماموریت های مربوط توجه کرد.
یک نکته مهم در این بین، فاصله گرفتن از رویکردهای ایدئولوژی محور است که اغلب درک درستی درباره وظیفه اقتصادی دولت ها ایجاد نمی کند. این رویکردها را باید کنار گذاشت. کنشگران دولتی و خصوصی می توانند با استفاده از روش های جدید باهم کار کنند تا به طور مشترک بازارهای آینده را ایجاد کنند و شکل دهند. مشکلات بدخیم قرن ۲۱ از این مسیر است که رفع می شود.
برای مطالعه بیشتر «سیاست نوآوری ماموریت گرا؛ چالش ها و فرصت ها» را بخوانید. این مقاله در نشریه سیاست نامه علم و فناوری در بهار سال جاری منتشر شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن