اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

آگاهی مصرف کننده، رونق ساخت ایران را ضمانت می کند

گفت وگو از زینب کوهیار/ آینده نگر

 *اقتصاد ایران امروز متاثر از دو عامل است. نخست تحریم  که شدیدترین نوع آن اعمال می شود و دوم، همه گیری کرونا. یک نکته دیگر استقبال مردم از کالای ساخت ایران است. اگر خوش بینانه نگاه کنیم، این استقبال را می توان نیمه پر لیوان در این شرایط دانست؟
پاسخ ما به این پرسش چند نکته را نشان می دهد. نخست بگویم که بخشی از استراتژی توسعه صنعتی ایران در این دوره نتیجه داده است. براساس استراتژی توسعه صنعتی که از سال های پیش از انقلاب در کشور پیاده شد، زیرساخت هایی در بخش صنعت، به ویژه در تولید کالاهای مصرفی و بخشی هم برای تولید کالاهای سنگین به ویژه فولاد شکل گرفت. برای مثال در سال ۱۳۳۶، خانواده لاجوردی صنایع بهشهر را تاسیس کردند و زیرساخت های ایجاد شده از آن زمان، در تولید کالاهای بهداشتی در این دوره به کمک آمد. بخشی از صنعت صابون سازی ایران، توانست در دوره کرونا که تقاضای بعضی محصولات بهداشتی بالا رفته بود، خیلی سریع محصول دیگری را جایگزین کرده و به نیاز بازار پاسخ دهد. در واقع امکاناتی که در گذشته ایجاد کردیم، در دوره کرونا به توانایی کشور کمک کرد و باعث شد روی پای خودمان بایستیم. مقایسه شرایط ما با کشورهای اروپایی به درستی این نکته را نشان می دهد. کشورهای اروپایی بیشتر واردکننده کالای مصرفی اند تا تولیدکننده، چراکه هزینه تولید بسیاری از این کالاها در اروپا بالاست. با همه گیری کرونا، به طرز باورنکردنی دیدیم که قفسه فروشگاه های بزرگ در این کشورها خالی مانده بود و به سرعت پر نمی شد. دلیل عمده هم این بود که بخش عمده ای از این کالاها در این کشورها تولید نمی شود. می توان گفت در ایران با همه گیری کرونا، کمبودی در کالاهای مصرفی نداشتیم و همیشه قفسه فروشگاه ها پر بود. این یک نکته است. نکته دیگر اینکه، ایجاد زیرساخت ها در صنایع سنگینی مثل فولاد است که به درآمدزایی کشور کمک کرد. بنابراین تمرکز استراتژی توسعه صنعتی بر تولید کالاهای مصرفی باعث شد قابلیت رقابت این بخش به اندازه ای بالا برود که  شرکتی مثل کاله محصولات لبنی اش را در کشورهای دیگر از جمله عراق عرضه کند. پیش از این همواره تاکید بر این بود که مزیت نسبی ایران در تولید کالاهایی مثل پتروشیمی و … بالاست اما دیدیم که صنایع دیگر از جمله کالاهای مصرفی هم در این زمینه حرف هایی برای گرفتن دارند. در این بین نتیجه گیری ما از عملکرد صنایع در این شرایط اهمیت دارد. یک نتیجه این است؛ استقلال به معنای کاری به کار جهان نداشتن را دنبال کنیم، تحریم ها را بپذیریم و به زندگی ادامه دهیم. من با این نتیجه گیری موافق نیستم و به نظر من، اصلا درست نیست. به ظاهر به نظر می رسد این شرایط، به نفع تولید داخلی به ویژه تولیدکننده کالاهای ضروری است اما ادامه این مسیر، نه به نفع مصرف کننده و نه به نفع تولید کننده است. در شرایط عادی امکان صادرات فراهم است و کالای داخلی می تواند با کالای خارجی در بازارهای داخلی و بین المللی رقابت کند. شرایط امروز، فرصتی برای تولید کننده ایرانی  است تا اعتماد مصرف کننده داخلی را جلب کند اما ادامه این روند، در شرایط غیرتحریمی شرط هایی دارد که اگر تولیدکننده آن ها رعایت نکند، علاوه بر اینکه به مرحله صادرات محصول نمی رسد، در پاسخ به تقاضای داخل هم ناکام خواهد ماند.
*چه شرط هایی؟
تولیدکننده ایرانی باید حداقل ها را در این زمینه رعایت کند و با دادن خدمات مختلف، مشتری را نسبت به کالا و خدمات خود وفادار نگه دارد. اگر تولیدکننده با فرض اینکه مصرف کننده به ناچار محصول یا خدمات ایرانی را می خرد، ملاحظاتی را در تولید در نظر نگیرد، بیش از استفاده از شرایط، از وضعیت امروز سوءاستفاده کرده است. تولید کننده ممکن است فکر کند من هر کالایی را که تولید کنم مصرف کننده ایرانی آن را می خرد چراکه چاره ای ندارد. به نظر من این شیوه خوبی برای ادامه حیات یک بنگاه نیست. برای گذار از شرایط امروز، می توان از ژاپنی ها درس گرفت که برای رونق صنایع داخلی، فشار خارجی را تحمل کردند اما باید دید آن ها چه کردند که صنایع آن ها رقابت پذیر هم شد؟ در واقع باید بگویم شرایط امروز برای تولیدکننده داخلی یک فرصت است اما برای اینکه تولیدکننده در شرایط عادی در بازار داخلی و خارجی، موفق عمل کند، کافی نیست. شرایط عادی یعنی برقراری ارتباطات بین المللی. تولیدکننده نباید کاری کند که مصرف کننده فکر کند برند خارجی حتما با کیفیت است و برند داخلی بی کیفیت.
*نقش دولت در این بین چیست؟
سیاست هایی است که دولت می تواند با اجرای آن به کمک بیاید. من بیشتر به مسائل تاریخی علاقه دارم و مثالی که می زنم از سال های دور است اما این مثال، بارها در سال های پس از انقلاب هم در ایران تکرار شده است. یعنی شرایطی که ما نمی توانیم یا نمی خواهیم کالایی را وارد کنیم و این فرصتی برای تولید کننده است، اما به ناگهان با تغییر شرایط خارجی یا سیاست های داخلی، واردات مدیریت نشده و کالای داخلی صدمه می خورد. آقای عالیخانی، وزیر اقتصاد تعریف می کرد تصمیم گرفته بودیم در داخل فیبر تولید کنیم. یک روز یکی از تولیدکنندگان فیبر آمد به ما گفت من به سیاست های شما اعتماد ندارم. گفتیم چرا؟ گفت چون چند هزار متر  فیبر وارد کشور شده است. بعد فهمیدم محمودرضا پهلوی، به این بهانه که می خواهد کاخش را درست کند، فیبر وارد کرده است چراکه آن زمان درباری ها براساس قانون مجاز بودند برای مصارف شخصی خود اجناسی را به کشور وارد کنند. از این نوع مثال ها در تاریخ ما زیاد است و نشان می دهد سیاست های حمایت از تولید هیچ گاه مستمر نبوده است. به افراد زیادی گفته اند یک محصول مشخص را تولید کنند اما تولیدکننده می بیند فلان نهاد همان محصول را وارد بازار کرده است. بسیاری به دلیل عدم استمرار سیاست های دولتی زیان دیده اند و اعتماد تولیدکننده خدشه دار شده است. در شرایطی مثل امروز اما تولید کننده، اطمینان دارد که کسی نمی تواند محصولی را وارد کند با اینحال، مسئله کیفیت کالا، رقابت پذیری و توسعه صادرات پس از رفع تحریم و گشوده شدن درهای کشور به بازارهای جهانی را باید در نظر بگیرد. ارتباطات بین المللی برای استفاده از فناوری و پیشرفت تولید مطالبه تولیدکنندگان هم هست.
*در بازار خرده فروشی بعضی محصولات که اکنون رونق گرفته، دخالت دولت کمتر است اما می توان به ادامه استقبال مصرف کننده داخلی از این فروشندگان امید بست؟
یکی از راه های استمرار اقبال تولید ایرانی و استقبال مصرف کننده ایرانی از محصول ایرانی، شکل گیری حرکت های خودجوش و مردمی است. به نظر من ایستادگی در برابر رانتخواری و فساد و سیاست های ناکارآمد دولت ها از درون مردم شکل می گیرد. مقایسه مصرف کننده داخلی و خارجی به خوبی این نکته را روشن می کند. در حوزه عمومی، حوزه های کوچک و بزرگی برای افراد شکل می گیرد و برای مثال مصرف کنندگان یک کالای خاص برای حفظ منافع خود گروه های کوچکی را تشکیل میدهند و منافع خود را از مسیر فعالیت انجمن های مصرف دنبال می کنند. شبکه افراد در جامعه در این زمینه نقش کلیدی ایفا می کند. با اتکا به روابط اجتماعی باید آگاهی مصرف کننده را بالا برد. تنها با بالا رفتن آگاهی مصرف کننده است که می توان به استمرار این جریان امید داشت. در این زمینه نباید محدود به کالاهای مصرفی شد. برای مثال انجمنی را فرض کنید که منافع مصرف کنندگان انسولین را دنبال می کند و از بیماران دیابتی حمایت می کند. حضور این انجمن ها در کشورهای دیگر در دوره همه گیری کرونا هم موثر بود. هرچند کمبود کالا یک نقطه ضعف درعملکرد کشورهای غربی در دوره کرونا بود و آن ها در مرحله اول مورد انتقاد قرار گرفتند اما در ادامه دیدیم که با فعالیت این انجمن ها، کمبود کالا هیچ گاه به افزایش قیمت کالا منجر نشد و آن قانون اقتصادی که می گوید عرضه و تقاضاست که قیمت را تعیین می کند، در این جا عمل نکرد. یک مثال دیگر که من از نزدیک شاهد آن بودم، افزایش تقاضا برای دوچرخه در انگلستان بود. دوچرخه کم بود اما این کمبود، به افزایش قیمت آن منجر نشد. این دو دلیل داشت. دلیل نخست تعهد تولیدکننده و یا توزیع کننده به بازار بود و دلیل دوم این بود که در این مثال، مصرف کننده یک موجود اجتماعی و پویا بود و  در قالب انجمن های مصرفی به تحولات واکنش نشان می داد و جلوی سوءاستفاده را می گرفت. در واقع تعهد مصرف کننده و تولیدکننده بود که منافع هر دو طرف را تامین می کرد. به همین دلیل قیمت کالا در شرایط کمبود و رشد تقاضا افزایش پیدا نکرد. راز استمرار مصرف کالای تولید داخل در شرایط رقابتی همین است.
*در این بین کمتر به تعهد تولیدکننده می پردازیم. بیشتر جامعه مصرف را بررسی می کنیم یا از سیاست های دولت می گویم.
بله اما از طرف تولیدکننده هم این اهمیت دارد. به نظر من بهتر است همه چیز را در این بین بر دوش دولت نیندازیم. اتاق های بازرگانی برای مثال باید به عنوان ناظر بازار عمل کنند. برای مثال زمانی که میلسپو خواست مالیات را بالا ببرد، همه می خواستند دولت به میان بیاید. اما عبدالحسین نیکپور، رییس اتاق بازرگانی گفت ما از یک طرف حاضریم حقوق کارمندان دولت را بدهیم که دولت در اقتصاد دخالت نکند، و از طرف دیگر حاضریم بر کار تولیدکننده نظارت کنیم تا گران فروشی و احتکاری در کار نباشد. درواقع این یک مسئله دو طرفه است. وقتی بخش خصوصی از دولت می خواهد رفتارهای تعزیراتی را کنار بگذارد و اجازه دهد بازار قیمت ها را تعیین کند، باید آگاهی بخشی هم انجام شود. آگاهی بخشی به تولید کننده و تشویق به رفتار با مصرف کننده به گونه ای که گویا شرایط عادی است نه تحریمی. امروز ما درگیر کرونا یا تحریم هستیم اما وضعیت روزی عادی می شود. حافظه مصرف کننده هم قوی است و به خوبی رفتار تولیدکننده ایرانی را به یاد می آورد و به سراغ کالای خارجی می رود. اما اگر تولیدکننده  در دوره تحریم کنار مصرف کننده بماند، مصرف کننده کالای خارجی را به محصول ایرانی ترجیح نمی دهد.
*در این سال ها درباره بستن درهای کشور به روی رقبای خارجی همیشه اختلاف نظر داشته ایم. حتی در سال گذشته در اکوسیستم استارت آپی هم این موضوع درباره فعالیت اپلیکیشن ها مطرح شد و موافقان به چین به عنوان نمونه موفق در این زمینه اشاره می کردند. شما راه حل را چه می دانید؟
هیچ راه حلی جز این نمی بینیم که به بازار اختیارات بیشتری بدهیم. حتی در چین هم همین است. البته منظور از اختیارات بیشتر به بازار هرج و مرج نیست. منظور افزایش آگاهی مصرف کننده و جلب اعتماد اوست. به نظر من مصرف کننده های امروز ایران آیینه ای برای انعکاس رفتار تولیدکنندگانند. من چند دانشجو دارم که درباره فروش محصولات در اینستاگرام ایرانیان تحقیق می کنند. نتایجی که به دست آوردند شگفت انگیز است. می بینیم که در اینستاگرام زنانی اجناسی را می فروشند و مصرف کنندگان از آن ها می خرند و رضایت کامل هم دارند. زنانی با هنرهای دستی و سنتی خود محصولی قابل عرضه تولید کرده اند. شاید نتوانند مصرف کننده تنوع طلب و مدرن را قانع کنند اما توانستند با وجود محدودیت ها بازاری برای خود دست و پا کنند. تنها راه این است که بازار به دست بخش خصوصی بسپاریم. اتاق بازرگانی در این نباید صرفا به عنوان محل صدورکارت بازرگانی عمل کند بلکه باید چنین ایده ها و اندیشه هایی را بسط بدهد. برگزاری سمینارها و ارتباط با انجمن های مصرف کننده و اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از مسیر فضای مجازی باید در اولویت قرار بگیرد. من باید بگویم که بیشتر از جانب  عدم آگاهی تولیدکنندگان نگرانم و اینکه فکر می کنم آن ها نمی دانند فروش محصولشان ناشی از شرایط است، سود امروز موقتی است و باید به تحولات فردا هم فکر کنند.  فردایی که ممکن است مصرف کننده سراغ آن ها نیاید. از نظر من راه حل آماده سازی دو طرف برای فعالیت در بازار رقابتی فردا، ارتباط هرچه بیشتر، سازمان یافتن مصرف کنندگان و تشکل سازی و ارتباط است که به افزیش آگاهی و بازاندیشی و ارتباطات بیشتر منجر شود. فرصت امروز، توفیقی اجباری برای تولیدکنندگان است. من اطمینان دارم خالی شدن بازار ایران از برندهای خارجی یک دوره گذراست و ایران بازار مصرفی عالی دارد. ایران با کره شمالی متفاوت است. فرصت هایی در ایران است که جهان انزوای آن را بر نمی تابد و ایران خیلی زود به ارتباطات جهانی باز می گردد. سرمایه گذران هم این بازار را رصد می کنند و  با فراهم شدن فرصت، به این بازار هجوم می آورند. تولیدکننده داخلی باید این روزها را غنیمت بشمارد و درست عمل کند تا در آینده زیر دست و پا له نشود. تولید کننده باید خود را برای آن روزها آماده کند. روزهایی که نمی توان در آن تقصیر را به گردن دولت انداخت و باید از تولیدکننده پرسید چرا نتوانستی در آن مدت با مصرف کننده ارتباطات خوبی برقرار کنی و خدمات خوبی عرضه کنی.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن