اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

۲ برادر در آغوش هم

اکونومیست

 نوعی مثلث عشقی در سیاست جهان به شمار می‌آید. از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون، چین، روسیه و ایالات متحده بارها جای یکدیگر را در دوستی‌های دو به دو با همدیگر عوض کرده‌اند. یک بار روسیه و امریکا با هم دوست بوده‌اند و یک بار چین و امریکا و یک بار هم روسیه و چین. برای مثال سقوط و مرگ استالین در روسیه، برابر با روزی بود که ریچارد نیکسون از امریکا به چین رفت. اما حالا ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه با شی جین‌پینگ رئیس‌جمهوری چین دوست شده که پایه آن نیز از سال ۲۰۱۴ گذاشته شده‌است. هربار در هر رابطه‌ای که شکل گرفته، آن کشوری که جا مانده ناچار شده هزینه سنگینی را پرداخت کند. دلیلش هم این بوده که ناچار شده خود را به لحاظ نظامی و دیپلماتیک تقویت کند. 
اما این بار با همه دفعات فرق دارد. درست است که امریکا در رابطه میان چین و روسیه جایی ندارد اما این روسیه است که باید هزینه بیشتری را پرداخت کند. چین در روابط خود با این دو کشور در هر زمینه‌ای بر آن تسلط دارد. اقتصاد چین شش برابر (به لحاظ برابری قدرت خرید) بزرگ‌تر است و قدرت آن در مسیر رشد قرار دارد. این در حالی است که قدرت روسیه در حال محو شدن است. شاید زمانی روسیه می‌توانست با پشت کردن به غرب و رفاقت با چین، شکوه و جلال روسیه را به نمایش بگذارد اما حالا دیگر این‌طور نیست. واقعیت این است که رابطه چین و روسیه یک رابطه برابر نیست بلکه روسیه صرفا در مدار چین به دور این غول بزرگ می‌چرخد. 
البته روسیه هنوز هم یک قدرت بزرگ در جهان است. این کشور در شورای امنیت برای خود یک کرسی مهم دارد. علاوه بر آن دولتی دارد که می‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد. این کشور نیروهای ارتشی و نظامی خود را تقویت کرده و از استفاده کردن از آن‌ها نیز هیچ واهمه‌ای ندارد. حالا این کشور با چین، جت‌های جنگنده‌ای را به هوا می‌فرستد که صدای کره‌جنوبی را هم در می‌آورد. 
اما مسئله اساسی که باید به آن توجه شود این است که روسیه چقدر می‌تواند مستقل از غولی که در همسایگی‌اش قرار گرفته یعنی چین، عمل کند. چین یک بازار حیاتی برای مواد خام و اولیه روسی به شمار می‌آید. رزنفت به عنوان شرکت ملی نفت روسیه به شدت وابسته به تامین مالی چینی است. نفت آن نیز به چین می‌رود. در حالی‌که روسیه تلاش می‌کند خودش را از هژمونی و سلطه دلار برهاند، یوآن چینی‌ها به مهم‌ترین ارز خارجی برای آن‌ها تبدیل شده‌است. سهم دلار در سال ۲۰۱۸ به ۲۳درصد رسیده و یوآن با رشد ۳درصدی، به سهم ۱۴درصدی رسیده‌است. چین یکی از منابع مهم برای تامین تجهیزات و تسلیحات روسی نیز به شمار می‌آید. علاوه بر آن، پوتین برای کنترل شهروندان خود و بیرون کشیدن اطلاعات از آن‌ها به سیستم‌های امنیتی چینی نیاز دارد. همین چند وقت پیش بود که روسیه قراردادی را با چین تنظیم کرد تا براساس آن شرکت هوآوی به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین غول فناوری چینی، شبکه ۵G را برای آن‌ها راه‌اندازی کند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که روسیه در چین ریشه دوانده‌است. 
*دوستی خاله‌خرسه
این جریان وابستگی روسیه به چین کاملا به نفع چین است. این کشور به دنبال یک رابطه و دوستی درازمدت با روسیه است. ریشه زدن روسیه و وابسته شدن این کشور به چین هم به راحتی می‌تواند چین را به خواسته‌اش در زمینه روسیه برساند. در واقع اگر روسیه از چین دور باشد می‌تواند به منبعی برای نگرانی چشم‌بادامی‌ها تبدیل شود. اما وقتی روسیه زیر سلطه آن‌ها و وابسته به آن‌ها باشد دیگر نگرانی برای این کشور وجود ندارد و در نتیجه روسیه  هم نمی‌تواند به ابزاری برای نگرانی چین تبدیل شود. 
پوتین تلاش‌های زیادی کرده تا با چین دوست شود اما شاید فراموش کرده که با این طرح دوستی صرفا خودش را به دام انداخته‌است. در واقع می‌توانیم بگوییم روس‌ها در تله چینی‌ها گرفتار شده‌اند و اکنون با وابستگی روس‌ها به چین که هر روز هم بیشتر می‌شود دیگر شرایط برای این کشور بهبود پیدا نخواهد کرد. چین این بار بسیار هوشمندانه عمل کرده و بزرگ‌ترین رقیب خود را در شرق به دام انداخته‌است. کافی است امریکا هم به همین دام بیفتد. آن وقت می‌توان به راحتی اظهار کرد که چین به بزرگ‌ترین قدرت در دنیا تبدیل شده‌است. البته فعلا که فقط روسیه در این دام رفاقت و دوستی گرفتار شده و امریکا هنوز کوتاه نیامده‌است. 
*ترجمه نسیم بنایی/ آینده نگر 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن