کسبوکار، تنها پول درآوردن نیست
تریو گلوبال، برای بیرون کشیدن مردم از چاه تاریک افسردگی و ساخت سبک زندگی خالی از استرس شکل گرفته است. این استارت آپ در تازهترین مطلب خود درباره همهگیری کرونا، به راههایی پرداخته تا گذار از این دوره سخت، کمتر سخت شود. ایالاتمتحده آمریکا در ماههای گذشته علاوه بر همهگیری کرونا دچار چالشهای ناشی از تنشهای نژادی هم بوده است. بنابراین بخشی از کسانی که تجربه خود را با تریوگلوبال در میان گذاشتهاند، مدیران، مدرسان یا کارآفرینان سیاهپوستاند.
کار داوطلبانه
داوطلب شدن، به افراد امید میدهد و فرصت به اشتراک گذاشتن عشق را برای آنها فراهم میکند. کارن کوپرستین، استراتژیست بازار میگوید کار داوطلبانه باعث شده او و همسرش بتوانند در همهگیری کرونا دوام بیاورند. کارن میگوید:« از همان روزهای نخست همهگیری، مشخص بود که کرونا جامعه ما را، هم ازنظر مالی و هم روانی، تهدید میکند. من و همسرم از همان زمان برای انجام کار داوطلبانه آماده شدیم. قرار شد ما بین کلیساهای کاتولیک در دالاس غذا پخش کنیم. ما ۱۹ هفته کار داوطلبانه را انجام دادیم، بااینکه گاهی هوا بسیار گرم بود و کار سخت میشد. یا صف طولانی ماشینها خستهکننده بود. بااینحال زمانی که مردم از ما تشکر میکردند، ما امیدوار میشدیم».
باهم بودن
جوئل کرافورد، مدرس امور رهبری و هدایت کسبوکار است. او میگوید «در صفحه فیس بوک نوشتم با توجه به تنشهای نژادی که در دوره همهگیری، آمریکا را فراگرفته، بهعنوان یک سیاهپوست از تنهایی قدم زدن در محله میترسم. خیلی زود یک پیام خصوصی از یکی از همسایه هایم دریافت کردم که خواسته بود با حفظ فاصله اجتماعی، باهم پیادهروی کنیم. او گفت هیچکس نباید از پیادهروی در این محله احساس ناامنی کند».
حمایت از والدین شاغل
فرانچسکو اورانتو، توسعهدهنده کسبوکار است. او باهمهگیری کرونا مجبور شد در خانه کار کند. میگوید: «همکاران من با احترام با من رفتار کردند. آنها من را درک کردند. زمانی که در خانه کار میکنید، باید خیلی سریع از یک مادر یا پدر به یک کارمند یا مدیر بخش تبدیل شود. روزهای کاری اکنون اینطور شده است. اما مهربانی و قدرت درک همکاران من، به من اعتمادبهنفس داد. احساس خوشایند فهمیده شدن، به من کمک کرد تا به بهترین شکل بهعنوان والدین و عضوی از یک گروه به کار خود ادامه دهم».
برای کسی که بیمار است، دل بسوزانید
ایزابل بارت، مدیر بازار، در آوریل گذشته به سرطان مبتلا شد. او میگوید همراهی همکارانش و حمایت و درک آنها باعث شده دستوپنجه نرم کردن با بیماری برای او آسان شود. ایزابل میگوید :«وقتی به دلیل بیماری نتوانستم چند هفته در محل کار حاضر شوم و کارهایم را انجام دهم، احساس گناه کردم. بهویژه که همه برای کار حضوری دچار چالش شده بودند. هفته گذشته، آنها برایم یک بسته غافلگیرکننده از یادداشتهای شخصی فرستادند که به بهبودی و آرامش من کمک کرد. من از همکارانی که به من توجه کردند ممنونم و از اینکه زمانی را برای پیدا کردن راهی برای کمک کردن به من اختصاص دادند».
ارتباط دوباره با دوستان
جودی وودبریج، نویسنده است. او میگوید:«زمانی که در قرنطینه بودیم، یکی از دوستانم، کیلی با من تماس گرفت. ما، ماهی یکبار هم باهم حرف نمیزدیم. وقتی شماره او را دیدم، فکر کردم اشتباهی به من زنگ زده است. او با خوشرویی توضیح داد که اشتباهی در کار نیست و تماس گرفته تا مطمئن شود، حال من خوب است. او میخواست در این دوره سخت با یکی از دوستانش شادی و عشق را قسمت کند و من خوشحالم از اینکه او مرا برای این کار انتخاب کرد. ما گفتوگوی خوبی داشتیم و تصمیم گرفتیم هرازچندگاه این گفتوگوها را تکرار کنیم. من پس از آن، با چهار نفر از دوستان قدیمیام تماس گرفتم تا اثر مثبتی که تماس کیلی بر من داشت را منتشر کنم».
ارتباط با غریبهها
آکیلا داردن، مدیر گروه داردن است. او میگوید:« من یک مدیر بازاریابی در شرکت داشتم که از طریق فیس بوک برایم پیغام فرستاد و خیلی ساده گفت میخواهد ببینید چطور میتواند به من بهعنوان زنی سیاهپوست و مدیر یک کسبوکار، کمک کند و از من حمایت کند. او گفت تنها به دنبال همدردی یا توافق نیست بلکه تصمیم دارد کسبوکار من را به شبکه خود وصل کند. بسیار خوشحال و سپاسگزارم که او من را پیدا کرد و تلاش میکند از امکاناتی که دارد، برای کمک به دیگر کسبوکارها استفاده کند. بهویژه از یک زن آفریقایی-آمریکایی که صاحب کسبوکار است».