چهره طبقاتی کرونا
خالد توکلی جامعهشناس توسعه/ آینده نگر
گسترش ناگهانی و سریع ویروس کرونا و ناتوانی انسان در برابر آن، روزهای وحشتناکی را برای همه رقم زد؛ برای کسانی که میپنداشتند، پیشرفتهای علم تجربی، تواناییهای انسان را به جایی رسانده است که کاملاً بر طبیعت چیره گشته و از بلایای آن در امان مانده است. کرونا در این روزها، همچنین، لرزه در ایمان و یقین کسانی انداخت که بر این گمان بودند که با استفاده از نیروهای ماورای طبیعت، میتوان با این ویروس کشنده به مقابله پرداخت و از چنگ آن رهایی یافت. کشته شدن صدها هزار نفر در کشورهای مختلف و فقدان درک و چشمانداز روشنی از وضعیت ویروس و راههای مقابله با آن، بدان معناست که انسان همچنان از ناتوانی رنج میبرد و پیامدهای آن به دیگر حوزههای زندگی اجتماعی نیز سرایت میکند. تا آنجا که عدهای از دوران پساکرونا سخن بهمیان میآورند که تفاوتهای بنیادی با دنیای کنونی دارد. در این نوشتار، این مسئله مورد بررسی قرار میگیرد که آیا گسترش ویروس کرونا، بر وضعیت طبقاتی، وظایف و اختیارات دولت، اولویتهای توسعهای و… تأثیر داشته است.
بدون تردید، یکی از پیامدهای اصلی پاندمی کرونا، گسترش فقر و بیکاری در سطح دنیاست. بسیاری از مشاغل از بین رفته و این امر بیکاری تعداد زیادی از مردم را به دنبال داشته است. عامل دیگری که منجر به افزایش بیکاری شده است این است که سرمایهگذاریها بهطور عام کاهش محسوسی داشته است. تمامی اینها موجب میشود از یک سو فقر در میان اقشار فقیر و طبقات پایین جامعه بیشازپیش گسترش یابد و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر این، نرخ بالای تورم که منجر به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش روزافزون قیمت کالاها و خدمات شده است، بهنوبه خود بر سرعت و گسترش ابعاد فقر افزوده است و بهغیراز طبقات پایین جامعه، طبقه متوسط را نیز تحت تأثیر قرار داده و آن را تضعیف کرده است. اصولاً گسترش فقر و بیکاری که بخشی از آن ناشی از تورم و بخش دیگر آن درنتیجه سرایت بیماری کرونا بهتمامی نقاط جهان بوده است، صرفاً جایگاه و پایگاه طبقاتی افراد را تغییر نمیدهد بلکه بر ویژگیها و عناصر اجتماعی و روانی تشکیلدهنده طبقات اجتماعی نیز مؤثر واقع میشود. بدیهی است این ویژگیها و عناصر در طول زمان از نوعی هماهنگی و انسجام برخوردار میشوند و ذائقه مصرفی، سلایق فرهنگی و مادی و بهطورکلی نحوه زندگی، نگرشها و موضعگیریهای افراد را مشخص میکنند.
درواقع، آنچه هدف این نوشتار است تبیین و توضیح این نکته است که پیامد گسترش ویروس کرونا، تنها تحرک طبقاتی نزولی از طبقه متوسط به پایین یا در مواردی عکس آن نبوده است، بلکه ایجاد ناهماهنگی و بینظمی در عناصر شکلدهنده به طبقات اجتماعی را نیز باید از پیامدهای آن بهشمار آورد که ممکن است منجر به تضادهای درونی، خانوادگی و تعارضهای رفتاری در سطح جامعه شود. ناگفته پیداست نباید به تحرک طبقاتی افراد نگاهی سادهانگارانه داشت و آن را بهصورت تغییری آنی و سریع در جایگاه طبقاتی فرد به تصویر کشید بهگونهای که فرد در زمانی مشخص و در یک فرایند ساده از طبقهای به طبقه دیگر منتقل میشود و ازآنپس نیازها، سلایق، کنش و نگرش وی مطابق طبقه جدیدی خواهد بود که در آن قرار گرفته است و بر اساس آن عمل میکند. واقعیت تحرک طبقاتی بسیار پیچیدهتر است و تغییراتی که در طبقات اجتماعی ایجاد میشود ممکن است سالها و حتی نسلها به طول بینجامد تا یک فرد بتواند کاملاً از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر منتقل شود و تمامی عناصر و ویژگیهای طبقه جدید را دریافت کند.
طبقه اجتماعی مانند فرهنگ و هویت، ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و کسانی که در یک طبقه قرار میگیرند، ضمن اینکه شرایط عینی مشابهی را تجربه میکنند شرایط ذهنی و آگاهی اجتماعی مشابهی نیز دارند. بدون اینکه بر خاصیت زیربنایی شرایط عینی تأکید شود واقعیت آن است که در اغلب موارد میان شرایط عینی و ذهنی رابطه متقابل وجود دارد اما گاه اتفاق میافتد که تغییرات میان این دو حوزه مستقل از همدیگر است یا ممکن است بهطور همزمان اتفاق نیافتد و نوعی تأخر در یکی از آنها روی دهد.
پاندمی کرونا هم بر شرایط عینی جامعه مؤثر واقعشده است و هم شرایط ذهنی و باورها و سلایق رایج در جامعه را با چالش مواجه ساخته است. اگرچه ممکن است زمینه مناسب برای برخی از مشاغل و کسبوکارها فراهم آمده باشد تا در دوران کرونا بر میزان بهرهمندی مادی خویش بیفزایند اما بخش عمدهای از طبقات متوسط و پایین جامعه، درآمدهای مادی خود را ازدستداده و فقر مادی در ابعادی گستردهتر و عمیقتری آنها را گرفتار ساخته است. بالا رفتن نرخ بیکاری و کاهش قدرت خرید طبقات پایین و متوسط جامعه که ممکن است در دوران پساکرونا همچنان تداوم داشته باشد، از یک سو بهطورجدی موقعیت طبقاتی افراد جامعه را دستخوش تغییر میکند و از سوی دیگر موجب میشود انسجام و سازگاری میان عناصر و ویژگیهای تشکیلدهنده طبقات اجتماعی را از بین ببرد و تعارضهای درونی، رفتاری و طبقاتی را در جامعه رواج دهد.
این تعارض میتواند به شیوههای گوناگون و در سطوح مختلف نمود داشته باشد. برای نمونه فردی که وضعیت عینیاش از طبقه متوسط بهسوی طبقه پایین حرکت میکند اما تغییری در وضعیت ذهنیاش ایجاد نشده و همچنان در فضای طبقه متوسط سیر میکند، ممکن است فشار روانی فراوانی را متحمل شود و بهسادگی نتواند وضعیت عینی جدید را بپذیرد و خود را با آن هماهنگ سازد؛ بدین گونه که درآمد فقیر را داشته باشد اما خواهان پرستیژ طبقه متوسط باشد یا مصرف منطبق با طبقه متوسط را انجام دهد. عکس آن نیز صادق است و در مواردی ممکن است پیامدهای منفی بیشتری داشته باشد. برای نمونه افرادی که از طبقات پایینتر به طبقات بالاتر اجتماعی صعود میکنند، با توجه به اینکه احتمالاً در طبقه جدید موردپذیرش قرار گرفته نشوند، به خودنمایی روی میآورند و یا حتی انواع تحقیر را قبول میکنند. از سوی دیگر، روابط اجتماعی با دوستان قدیمی و شبکههای اجتماعی را از دست میدهند و سرمایه اجتماعیشان بهشدت کاهش مییابد.
در مورد رابطه دولت ـ ملت در دوران پساکرونا، احتمالاً شاهد یک موقعیت پارادوکسیکال خواهیم بود. از یک سو، دولت، وضعیت کرونایی را تبدیل به فرصتی برای نظارت بر / مداخله در زندگی ملت میکند و برای خصوصیترین مسائلی که در زندگی وجود دارد، درصدد وضع قوانین سختگیرانه برمیآید. بخشی از روشهای مقابله با گسترش ویروس کرونا مستلزم حضور و دخالت مقتدرانه دولت است و این باور ازاینجهت تقویت شد که بسیاری از کارشناسان و مردم عادی تنها راه پیشگیری از شیوع این ویروس را تبعیت از روشهای چینی که مبتنی بر اجبار و اقتدار بود، میدانستند.
از سوی دیگر، در این وضعیت، ملت نیز خواهان آزادی عمل بیشتری هستند و ازآنجاییکه دولت، امکانات کافی برای مقابله با ویروس در اختیار نداشت، مردم چه در قالب کمپینها و نهادهای مدنی و چه بهصورت انفرادی، وارد عمل شده و در مقابل دخالت دولت مقاومت میکردند. تضاد روشهای پزشکی و فقهی- مذهبی که در روزهای ابتدایی اعلام وجود کرونا سروصدای زیادی بهپا کرد بیش از هرچیز از وجود وضعیتی پیچیده و پارادوکسیکال حکایت داشت که هم نشاندهنده کاهش قدرت دولت بود و هم موجب شد بخشی از جامعه و طرفداران علم پزشکی، خواهان دخالت بیشتر دولت و کنترل امور شوند.
شاید اگر دولت امکانات مالی بیشتری در اختیار داشت یا درمان و روشهای علمی قابل قبولی برای مقابله با بیماری ناشی از ویروس کرونا اختراع و ابداعشده بود، سعی میکرد حوزه نظارت و نفوذ خود را گسترش دهد و بیشتر به روشهای اقتدارگرایان روی آورد اما اگر وضعیت بر همین منوال باشد، اقتدار دولت بیشازپیش کاهش خواهد یافت و کنترل بسیاری از امور به مردم واگذار میشود.