اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

چرا آب، یک چالش تاریخی است؟

 کمبود آب از چالش های جدی در سرزمین خشک ایران است اما بررسی ها نشان می دهد آنچه آب را به مسئله ای بحرانی برای کشور تبدیل کرده، حکمرانی آب است. چه عوامل حکمرانی آب در ایران را ناکام کرده یا به انحراف کشانده است؟ کم آبی در ایران را با ورشکستگی آبی هم توصیف کرده اند. آب از دیرباز دلیل سکونت پذیری شهرها و رونق اقتصادی ایران بوده است. کمبود آب می تواند به جمع مناطق سکونت ناپذیر در کشور بیفزاید و بحران های سیاسی و اجتماعی را رقم بزند و این تهدید در تاریخ ایران بارها محقق شده و بحران آفریده است.
با وجود شکل گیری دستگاه های دولتی به عنوان متولی آب،  هنوز چالش آب این ظرفیت را دارد تا به بحران تبدیل شود و ریشه این ماجرا در حکمرانی نامناسب آب است. اما چه عواملی باعث شده حکمرانی آب در ایران شکست بخورد؟ پژوهشگران در یک بررسی  به ۲۱ عامل انحراف رد حکمرانی آب رسیده اند.
۱.سیاستگذاری در حوزه آب اغلب متاثر از اطلاعات و داده های ناقص است.
۲.در تصمیم گیری، افراد غیرمتخصص و غیر ذی نفع به حوزه های تخصصی ورود کرده اند. بسیاری از طرح ها به دلایل سیاسی ابتدا اجرا می شوند و سپس برای آن ها تاییدیه محیط زیستی و اجتماعی تهیه می شود.
۳.فرایند تصمیم گیری در حوزه آب در ایران اغلب شتاب زده و هیجانی و بی توجه به منافع بلند مدت است. بسیاری از مدیران برنامه های کوتاه مدت دارند.
۴.انتخاب مدیران غیرمتخصص و ظاهرا متعهد از دیگر دلایل ناکامی است.
۵.بیشتر سیاستگذاران و مدیران از وضعیت منابع و مصارف آب در مناطق مختلف کشور آگاهی ندارند بنابراین دو چالش برای مطالعه حوزه های آبریز وجود دارد. نخست داده های پراکنده، ناقص و کم دقت و در عین حال پرهزینه و دوم مطالعات غیردقیق و متناقض.
۶.ورود بدون برنامه بخش اقتصادی در زمینه های تصمیم گیری از دیگر دلایل ناکامی است. بسیاری از طرح ها بدون آنکه لزوم و ماهیت آن ها تایید شود، صرفا به دلیل اعتبارات مالی، بدون آگاهی و تحقیق حمایت شده اند.
۷.فقدان شفافیت و اطلاع رسانی در فرایند تصمیم گیری و به عبارت دیگر، خلا اصل «الزام به بیان دلایل تصمیم های دولتی» د رحوزه سیاست گذاری و تصمیم گیری های آبی، هرگونه دخالت پیش از اقدام توسط سایر ذی نفعان را غیرممکن کرده و امکان طرح دعاوی نسبت به این تصمیم ها بسیار سخت شده است.
۸.اغلب دولت های گذشته در ایران برنامه، طرح و استراتژی بلندمدت و اساسی برای وضعیت بهبود مدیریت آب کشور را ارائه ندادند. غالب راهکارها مقطعی، بدون مطالعه و هیجانی بوده است.
۹.تعدد بیش از حد ذی نفعان به مشکلات حکمرانی آب و سیاستگذاری در این حوزه افزوده است.
۱۰.مدیریت بخشی نگر و پاره پاره توسعه باعث شده پروژه های کلان در حوزه بدون ارتباط با طرح های آمایش سرزمین و مطالعات یکپارچه منابع آب اجرا شود.
۱۱.شکاف وسیع بین عرضه و تقاضای آب و افزایش جمعیت در مکان های محدود و متراکم که به منافع مصرفی فشار آورده است.
۱۲.اولویت دادن به جمعیت کثیر شهرنشین به ویژه در مناطقی مثل پایتخت و مراکز استان ها و نادیده گرفتن سایر گروه های بهره بردار.
۱۳.عدم تغیی رویه های قضایی در عرصه موضوعات زیست محیطی و مقابله با تخلفات و جرائم.
۱۴.بی تفاوتی و بیگانگی میان نهاد دانشگاه و تصمیم سازان در حوزه آب.
۱۵.تقویت بی عدالتی در جامعه و اثرگذاری آن بر شیوه مصرف آب در روستاها.
۱۶.عدم مشارکت کنشگران در مدیریت آب به دلیل رفتار پیچیده سیستم های زیست بوم اجتماعی.
۱۷.سیاست سدسازی که باعث تضعیف منابع آبی کشور شده است.
۱۸.توجه به خودکفایی در تولید محصولاتی مثل گندم که باعث فشار بیش از حد به منابع آب شده است.
۱۹.کم رنگ شدن حس تعلق و ملی گرایی در کشور.
۲۰.عدم مجازات مدیرانی که با تصمیم های اشتباه به چالش آب دامن می زنند.
۲۱.عدم آموزش و الگوسازی در رسانه ها.
برای مطالعه بیشتر مقاله «تحلیل موثر ناکامی حکمرانی آب در ایران» را بخوانید. این مقاله در زمستان سال جاری در نشریه سیاست های راهبردی و کلان منتشر شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن