اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

نیم قرن سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی؛ مسیرها و تدبیرها

علی‌اصغر سعیدی جامعه‌شناس اقتصادی/ آینده نگر

نوشتن از سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی صنعتی در ایران قرن ۱۴ کار مشکلی است. اگر چه سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی صنعتی شدن به معنای واقعی کلمه در این قرن شروع شد اما ایده­ها و آرزوهای صنعتی شدن به دوران صدارت امیرکبیر برمی­گردد. این آرزو تا دوره رضاشاه تحقق پیدا نکرد و اقدامات افرادی چون حاج محمدحسن امین‌الضرب برای صنعتی کردن نیز بی‌ثمر ماند. تفکر صنعتی شدن با ورود نیروهای خارجی به اقتصاد ایران نیز مربوط است. قبل از آغاز عصر امتیازات و کمک گرفتن از خارجی­ها برای اصلاحات سازمانی در اقتصاد ایران ساختار ارضی و تجاری بر اقتصاد ایران حاکمیت داشت اما بعد از آن به‏تدریج‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ایران از یک کشور کاملا پیرامونی به کشور نیمه پیرامونی در حال حرکت بود. آغاز سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی‌های صنعتی در دوران سلطنت رضاشاه با توجه به زیرساخت‌های توسعه اقتصادی، از جمله جاده و راه‌آهن به صورت گسترده و اساسی در دستور کار دولت قرار گرفت. ساخت راه آهن سراسری ایران، جدای از انتقاداتی که به آن وارد شد و آن را پدیده­ای غیر اقتصادی می‌دانستند که به‌جای وصل کردن شهرهای عمده ایران تنها در خدمت رساندن محصولات زمین‌های غصب‏شده توسط رضاشاه به بازارهاست و یا اینکه پروژه­ای غیر ملی است که تامین مالی آن بر مالیات بر قند و شکر به عنوان اساسی‏ترین کالای مصرف روزمره مردم کم درآمد ایران گذاشته شده است، بالاخره پروژه‏ای عظیم و شاید مظهر دولت‏سازی و ملت‏سازی بود. این پروژه آغاز توجه دولت به امر رفاه کارگران نیز محسوب می‏‏‏شد و شاید آن را نشانه تبدیل دولتی دفاعی به دولتی رفاهی دانست. چون هم حدود و ثغور کشور را مشخص می‏‏‏کرد و یک دولت – ملت عینی ایجاد می­کرد و هم مجبور بود به رفاه کارگران و خانواده­های آنان توجه کند. لذا سازمان بوروکرا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تیک راه‏آهن به عنوان اولین سازمان رفاهی کشور شناخته می­شود. در این دوره نهادهای لازم صنعتی شدن نیز شکل گرفت. نوسازی ارتش برای امنیت سرمایه و ثبات سیاسی لازم بود تا شورش‌های محلی را از بین ببرد. به دنبال آن محدود کردن تجار و ترغیب آنها به کار صنعتی در صنایع نساجی، سیمان و قند و شکر سیاست صنعتی بر محور حمایت از صنایع داخلی محسوب می­شد.
متفقین در ایران
دهه ۱۳۲۰ با آغاز اشغال کشور توسط متفقین فعالیت­های صنعتی متوقف شد و تقریبا با جنبش کارگری از سال ۱۳۲۳ کارخانه‏های ‏‏‏‏موجود نیز در بحران قرار گرفتند. اگرچه برنامه توسعه هفت ساله اول در این دهه تدوین شد اما بی‏ثباتی سیاسی اجازه اجرای برنامه را نداد و نهضت ملی شدن نفت نیز به مشکلات اقتصادی افزود. در نتیجه تا نیمه‏های ‏‏‏‏دهه ۱۳۳۰ فرصتی برای کار صنعتی، چه توسط دولت و چه توسط بخش‌خصوصی فراهم نشد.
در این دهه صاحبان صنایع مدرن شروع به فعالیت کردند و به شیوه­های مختلف برای رفع مشکلات تجاری و صنعتی با دولت رابطه برقرار می­کردند. دولت تا این زمان هیچ برنامه صنعتی منسجمی نداشت و تنها برای رفع برخی مشکلات از صنایع پشتیبانی می‏‏‏کرد. در مقابل صاحبان صنایع را که تعداد آنها در دهه ۱۳۳۰ اندک بود از طریق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن وارد چانه‌زنی و تأثیرگذاری بر سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ان می­کرد. آن‌‌ها به علت ضرورت نوع فعالیت صنعتی، چه به عنوان یک گروه ذی‌نفع اجتماعی و چه به­صورت یک گروه فشار قوی، رابطه نزدیک‌تری با تصمیم‌گیران اقتصادی برقرار می­کردند. در­مقابل تصمیم‌گیران دولتی نیز برای حل مسئله تولید و اشتغال، به ویژه در اوایل دهه ۱۳۴۰ شمسی که اوضاع اقتصادی به شدت در رکود بود، نیاز به شبکه روابط با صاحبان صنایع داشتند. در این دهه بود که به‏تدریج‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ در پهنه اقتصاد سیاسی ایران صاحبان صنایع بزرگ به عنوان یک گروه اجتماعی مطرح شدند و تا حدی ‌توانستند از طریق مراودات و شبکه­های اجتماعی و صنفی خود بر تصمیمات اقتصادی دولت تأثیر گذارند. به عبارت دیگر، رابطه سرمایه‌داران بزرگ با دولت (در حوزه سیاست) حول محور سیاست‌های اقتصادی تنظیم می‌شد. اما این تاثیر­گذاری که بستگی به تمرکز قدرت در ساخت نظام شاهنشاهی داشت در دوره­های مختلف یکسان نبود. 
گوش شنوایی نیست
در دهه ۱۳۳۰ شمسی که رژیم شاهنشاهی از یک بحران سیاسی بیرون آمده بود و به طرف ادغام و تمرکز قدرت پیش می­رفت گوش شنوای چندانی برای صنعتگران نداشت. با بروز بحران­های اقتصادی اوایل دهه ۱۳۴۰ شمسی و قدرت­گیری نهاد اتاق چه اتاق بازرگانی و چه تاسیس اتاق صنایع در سال ۱۳۴۲ شمسی دوران طلایی صنعت فرارسیده بود. اما غروب این دوران در دهه ۱۳۵۰ شمسی پیش آمد. اگرچه صنایع در حال رشد بودند اما تاثیر کمتری بر تصمیمات اقتصادی دولت می­گذاشتند. اولا با ادغام دو اتاق بازرگانی و صنایع هم­نفعان تاجر آنها که قدرت اجتماعی بیشتری داشتند ضعیف شدند و با تمرکز بیشتر قدرت در دستان پادشاه تاثیرگذاری اتاق در امور کلیدی اقتصادی بسیار کاهش یافت. دو اتفاق اساسی اقتصادی که نظر اتاق به هیچ گرفته شد تقسیم سهام کارخانجات و واحدهای تولیدی بود که به عنوان یک اصل انقلاب سفید اعلام شد. این برنامه اکثر صاحبان صنایع را ناخرسند کرد و نشان از بی‌هدفی استراتژی صنعتی شدن بود. دوم، اصل مبارزه با گران‏فروشی بود که هم محیط اجتماعی را بر علیه صاحبان صنایع متشنج کرد و هم احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی آنان را کاهش داد. قانون تاسیس اتاق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ اصناف که بعدها پایه قسمتی از اقدامات تحت عنوان مبارزه با گران‏فروشی قرار گرفت بدون اظهارنظر از طرف اتاق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ بازرگانی و صنایع ایران تصویب شد. تا همین جا می­توان گفت استفاده از این ابزار، یعنی از طریق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، برای تاثیر بر سیاست‏گذار‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی‌‌‌های اقتصادی بسیار مشکل بود.
اگر صاحبان صنایع می‌توانستند در سیاست و تصمیمات اقتصادی شاه کاملا تأثیر بگذارند، احتمالاً از نظر تنظیم رابطه بخش‌خصوصی مدرن با شاه روند متفاوتی در دوره پهلوی طی می‌شد، که احتمالا می‌توانست تا حدی بر سرنوشت نظام شاه تأثیر گذارد. به عبارت دیگر، اساساً آن‌‌ها به اندازه کافی در سیاست درگیر نشدند، (یا نمی‌توانستند درگیر شوند) تا قادر باشند چنین تأثیری بر آن بگذارند. آنگاه که شاه، بدون توجه به نظریات کارشناسان اقتصادی با تصمیمات سریع، سامان اقتصادی دهه طلایی ۱۳۴۰ را با تزریق ناگهانی درآمد‌‌های نفتی به بودجه سالانه و برنامه ۵ ساله پنجم توسعه کشور برهم‌ زد، نتوانستند جلوی تصمیماتش را بگیرند و تصور نمی­رود که عموما می­خواستند چنین کاری را نیز انجام دهند، زیرا عواقب آن­را پیش­بینی نمی­کردند. آنگاه که موج انقلاب شدت گرفت صاحبان صنایع نتوانستند به کمک شاه و مقابله با انقلاب بیایند و کاملاً واکنشی خنثی در برابر این تحولات نشان دادند. یکی از دلایل این امر این بود که بسیاری از آنها خودرا وابسته به­رژیم پهلوی نمی­دانستند و دسته­ای دیگر به پیروی از مکتب دایی جان ناپلئون سرنوشت کشور را در دست انگلیس و امریکا می­دانستند و دخالت خود را بی نتیجه. پیامد وقوع انقلاب تصویب قانون حفاظت از صنایع و مصادره اموال و دارایی‌‌‌های صاحبان صنایع مدرن بود. بنابر­این، آن‌‌ها در این میان متضرر اصلی بودند. به سبب همین عدم وابستگی نیز بود که برخی از آنان دست از تلاش برای واپس‌گیری دارایی‌هایشان بعد از انقلاب نکشیدند.
 
 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن