نه سوسیالیسم، نه سرمایهداری
آینده نگر
گار آلپروویتز تاریخدان و اقتصاددان سیاسی آمریکایی است که طی سالهای اخیر در جایگاههای تدریس مختلف نشسته و با دیدگاههایی خاص توجه بسیاری از رسانهها را به خود معطوف کردهاست. پیش از آنکه وارد بخش اقتصادی نظرات آلپروویتز شویم بد نیست به مواجهه او با تاریخ بپردازیم.
در سال ۱۹۶۵ انتشارات سایمن اند شوستر، کتابی از آلپروویتز تحت عنوان «دیپلماسی اتمی: هیروشیما و پوتسدام» منتشر کرد که تاثیری شگرف بر مباحث و استدلالهای پیرامون چرایی حمله اتمی ایالات متحده علیه ژاپن داشت. آلپرویتز که در کتابش دیپلماسی را علت اصلی ایالات متحده برای حمله اتمی علیه ژاپن مطرح میکند، این عقیده را به چالش میکشد که ایالات متحده از بمب اتمی صرفا به دلایل نظامی استفاده کرد تا جنگ را هر چه سریعتر به پایان برساند و جان میلیونها انسان را نجات دهد.
از زمان انتشار این کتاب، بحثها و جدلها به دو جریان مجزا تبدیل شد. برخی نویسندگان از نگاه آلپروویتز حمایت کردند، در حالی که برخی دیگر رویکردی انتقادی به دیدگاه وی داشتهاند. آلپروویتز مدعی است که ژاپن در تابستان سال ۱۹۴۵ قبل از حمله اتمی نیز شکست را پذیرفتهبود. در واقع مقامات ژاپنی بعد از آن که تشخیص دادند ادامه جنگ بیفایده است، تلاش داشتند تا راهی برای پایان جنگ بیابند. در ۱۲ و ۱۳ ژولای ۱۹۴۵، ایالات متحده تمامی راههای تماس را بستهبود که این امر نشان میداد امپراتور ژاپن تلاش داشت تا به جنگ پایان دهد و بدین منظور حتی هیئتی را برای مذاکره به مسکو فرستادهبود.
در این میان آلپروویتز پرسشهایی مطرح میکند: چرا هری ترومن تصمیم گرفت تا در اوایل ماه آگوست از بمب اتمی علیه ژاپن استفاده کند؟ چرا حملهای که قرار بود در ۹ نوامبر علیه شهر کیوشوی ژاپن به اجرا در آید، سه ماه زودتر علیه هیروشیما و ناکازاکی به وقوع پیوست؟ چرا ایالات متحده انگیزه لازم برای بررسی عزم جدی ژاپن برای خاتمه جنگ را در خود نمیدید؟ چرا ترومن منتظر ورود شوروی به جنگ علیه ژاپن نماند؟ آلپرویتز معتقد است که تاثیر ورود شوروی به جنگ علیه ژاپن و تغییر در تسلیم شدن بدون قید و شرط این کشور سرانجام ژاپن را از ادامه جنگ بازداشت. حالا این پرسش که چرا ترومن از گزینههای دیگری به غیر از حمله اتمی استفاده نکرد، خود جای بحث دارد. از نظر آلپروویتز، پاسخ به این پرسش مبرهن است، چرا که وقتی بمب اتمی موجود است، طبیعتا ایالات متحده ترجیح میدهد جنگ را بدون مداخله به پایان برساند تا با ورود آن در نتیجه جنگ بدون به خطر افتادن جام مردم آمریکا به نفع این کشور به پایان رسید.
بنابراین، ورود شوروی به جنگ برای نجات جان مردم آمریکا عملا لازم نبود. به جای استفاده از ابزار نظامی پر هزینه برای خاتمه جنگ، بمب اتمی تبدیل شد به اهرم دیپلماتیک ایالات متحده برای کشیدن ترمز استالین در اروپای شرقی در دوران بعد از جنگ. آلپروویتز نتیجه میگیرد که این امر در واقع شروع دوره «دیپلماسی اتمی» بود که دوران ابتدایی جنگ سرد بین ایالات متحده و شوروی را شکل میداد.
مدل ثروتآفرینی اشتراکی
تمرکز آلپروویتز در زمینه اقتصاد سیاسی هم بر ایجاد جایگزینهایی نظری و عملی هم بر سرمایهداری شرکتی رایج در جهان است و هم بر سوسیالیسم سنتی دولتی. به نظر آلپروویتز معماری هر دوی این نظامها مشکلی در قدرت تمرکز یافته دارند و نمیتوانند به درستی از آزادی، برابری، پایداری زیستمحیطی و دموکراسی مشارکتی واقعی دفاع کنند. او با به چالش کشیدن هر دو نظریه اصلاح و انقلاب، بر مدلی مبتنی بر بازسازی تکاملی نهادهای اقتصادی، جمعها و ملت به عنوان کل تاکید میکند. او در کتابهایی چون «آمریکا، آنسوی سرمایهداری» یک مدل نظاممند یکپارچه از مجامع متحدالمنافع ارائه میکند که مبتنی بر دموکراتیکسازی مالکیت نهادهای اقتصادی در تمامی سطوح، تمرکززدایی منطقهای از قدرت اقتصادی و سیاسی، و ساختن اشکال مختلف ثروتافرینی جمعی و فرهنگ دموکراسی مشارکتی است.
این مدل شامل اشکال گوناگون مالکیت دموکراتیک میشود که میتوان در بین آنها به تعاون جمعی کارگران در مدیریت مالکیت بنگاههای تولیدی و مالکیت شهری بر موسسات، خدمات و بانکهای عمومی اشاره کرد. به نظر آلپروویتز تعاونیها و دیگر سازوکارهای اقتصادی آزمایشی میتوانند در جوامع پایدار و مستحکم به خوبی شکوفا شوند و ثمره بدهند. به این ترتیب آلپروویتز در مسیر جالبی از تاریخ اندیشه سیاسی قرار میگیرد که به نوعی به دنبال تجمیع دوگانههای قرن نوزدهمی و بیستمی است.
گار آلپروویتز
گار آلپروویتز در بهار ۱۹۳۶ در ویسکانسین آمریکا به دنیا آمد. برای تحصیل دانشگاهی هم در همین ایالت ماند و به دانشگاه مدیسون رفت و در سال ۱۹۵۹ در رشته تاریخ آمریکا فارغالتحصیل شد و پس از آن با ورود به برکلی توانست در سال ۱۹۶۰ کارشناسی ارشد اقتصاد بگیرد. در نهایت برای دریافت دکتری اقتصادی سیاسی به مدرسه اقتصادی لندن رفت اما پس از آن به کمبریج رفت تا زیر نظر جوان رابینسون تحصیل کند و در نهایت با مشاوره او پایاننامه دکتری خود را بنویسد. او که سالهای زیادی در دانشگاه مریلند تدریس کرده، در حال حاضر ۸۵ سال سن دارد.
آمریکا، آنسوی سرمایهداری
۲۰۰۴
این کتاب که در آغاز رکود بزرگ منتشر شد به طرز شگفتآوری گزارشی بسیار جالب از نارضایتی روزافزون از وضعیت موجود اقتصاد سیاسی است. این وضعیت نابهسامان روی مشکلات ساختاری دیرپایی استوار شدهاست که در نظام اقتصادی و سیاسی آمریکا وجود دارند و بخشی از ذات معماری نظاممند سرمایهداری هستند. به گفته خود آلپروویتز این کتاب ادعا میکند که اگر ایالات متحده دوباره بخواهد به ارزشهای بزرگ تاریخی خود یعنی برابری، آزادی و دموکراسی معنادار بازگردد، باید به دنبال ایجاد تغییری در سطح نظام خود و به شکلی بنیادین و رادیکال باشد، زیرا نظام اقتصادی و سیاسی موجود نمیتوانند به هیچوجه این ارزشها را احیا و ایجاد کنند.