مذاکرات پیچیده
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
«ما نقش موش آزمایشگاهی را بازی خواهیم کرد»؛ این جمله را اوهور کنیاتا، رئیس جمهوری کنیا، پیش از مذاکرات تجاری سال گذشته با آمریکا گفتهاست. این توافق کنیا را به دومین کشور آفریقایی پس از مراکش تبدیل میکند که توافقی برای تجارت آزاد را با ایالات متحده به امضا رساندهاست. مقامات حاضر در دولت ترامپ این توافق را «مدلی» برای توافقهای آینده میخواندند. اما چنین مذاکرات دوطرفهای مخالف تمایل آفریقا برای اتحاد منطقهای و تاکید جو بایدن بر چندجانبه بودن، است. مذاکرات در حال حاضر متوقف شدهاست تا آمریکا برنامهای برای گام بعدی خود تدوین کند.
این توقف بیانگر نوعی لغزش در روابط تجاری آفریقا با شرق است زیرا هم آمریکا و هم اروپا به دنبال راهی هستند که بتوانند از طریق آن با این قاره تجارت کنند. در گذشته امتیازاتی به آفریقا داده میشد، مانند پایین آوردن تعرفه صادرات آفریقا، بدون اینکه نیاز باشد آفریقاییها اقدامی مشابه انجام دهند. در حال حاضر آنها به شدت به دنبال توافقی دوطرفه هستند که از طریق آن بازارهای آفریقایی هم به سوی صنایع و خدمات غربی باز میشوند. رویکرد قبلی اندکی قیم مآبانه بود و به آفریقاییها حق نظر خاصی نمیداد اما توافق جدید، اگر بد اجرا شود، میتواند انسجام خود آفریقا را به خطر بیندازد.
سیاست آمریکا در قِبل آفریقا، از سال ۲۰۰۰ در چهارچوب لایحه «رشد و فرصت آفریقا» تدوین میشد که در قالب آن صادرات بدون عوارض از ۴۰ کشور واجد شرایط این قاره میسر شدهبود. این لایحه توسط کنگره تصویب شدهبود و توافقی نبود بین دولتها، بنابراین آفریقاییها کنترلی بر معیار واجد شرایط بودن نداشتند. این مسئله اصطکاک ایجاد میکرد. برای مثال کشور رواندا در سال ۲۰۱۸ برای مدتی به حالت تعلیق درآمد زیرا واردات لباسهای دست دوم را ممنوع کردهبود تا بتواند تولید داخلی خود را بهبود ببخشد و این مسئله به زیان شرکتهای آمریکایی بود که این لباسها را صادر میکردند.
حالا کشورهای آفریقایی باید با نگرانی منتظر این مسئله باشند که آیا کنگره لایحه قبلی خود را برای مدت بعد از سال ۲۰۲۵، که تاریخ انقضای آن است، تمدید میکند یا نه. این عدم قطعیت باعث شدهاست که تجارت بسیار غیرقابل پیشبینی باشد. تلاش کنیا برای رسیدن به توافق تجاری کاملی با آمریکا نشانگر دست انداختن این کشور برای استفاده از این فرصت است. این تلاش در راستای خود لایحه قدیمی هم هست زیرا آن لایحه همواره به عنوان یک سنگ بستر برای هر نوع توافقی مورد ارجاع قرار میگیرد.
*فرصت ناب
مشکلی کوچک در این میان وجود دارد. کنیا عضو انجمن آفریقای شرقی است، و این انجمن روی کاغذ یک اتحادیه گمرکی ویژه است. اگر کنیا قرار باشد موانع خود برای محصولات آمریکا را کاهش دهد، آنگاه پنج عضو دیگر این بلوک یا باید اجازه ورود این محصولات به بازارهای خود را بدهند یا کنترل مرزهای تجاری خود را سختگیرانهتر کنند. بنابراین اگر با گروهی از کشورها مذاکره صورت بگیرد، نه یک کشور منفرد، شاید راهی تاثیرگذارتر برای پیشرفت ایجاد شود.
هر کشوری که در میز مذاکره با آمریکا باشد فرقی نمیکند، بسیاری از کسبوکارهای آمریکایی در حال حاضر ترجیح میدهند به جای توافقاتی نظیر آنچه در قدیم وجود داشت به سمت توافقاتی با تعهدات دوطرفه حرکت کنند. این کسبوکارها نمیخواهند فرصت خود را در حالی از دست بدهند، که دیگر کشورها در حال رسیدن به توافقاتی با آمریکاییها هستند. برای مثال، یک یخچال که در آمریکا تولید میشود اگر وارد آفریقای جنوبی شود، نسبت به یخچالی که در اتحادیه اروپا ساخته شدهاست، تعرفه بسیار بیشتری را باید تحمل کند.
البته در همین حال کشورهای اروپایی درگیر مسائل و مشکلات خود هستند. این کشورها زمانی به مستعمرههای سابق خود در آفریقا، حوزه کارائیب و اقیانوس آرام امتیازهای صادراتی ویژهای میدادند. این مسئله مخالف قوانین سازمان تجارت جهانی بود بنابراین در سال ۲۰۰۰، اتحادیه اروپا هم به دنبال «توافقات شراکت اقتصادی» دوسویهای رفت و با بلوکهای منطقهای وارد مذاکره شد. بریتانیا هم پس از برگزیت وارد مذاکرات تجاری مشابهی با آفریقا شدهاست.
کشورهای آفریقایی در حال حاضر درگیر نوعی تناقض وجودی شدهاند. از یک سو به لحاظ سیاسی به دنبال این هستند که به عنوان یک طرفِ برابر مورد برخورد قرار بگیرند اما وضعیت اقتصادی در همین اوضاع به شدت نابرابر خواهد ماند. همانطور که بسیاری از افراد، تحلیلگران و فعالان سیاسی و اقتصادی آفریقایی اشاره کردهاند، رابطه دوسویه و برابر بین دو طرفی که به هیچ لحاظی با هم برابر نیستند یا شدنی نیست، یا اگر هم اتفاق بیفتد دوام نخواهد داشت. حالا باید دید در دولت جدید بایدن رقابت اروپا و آمریکا چه سرنوشتی را برای آفریقا رقم خواهد زد.