اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

ما به ناپلئون هم نقد داریم

آینده نگر

 توماس چالمرز اقتصاددان و سیاست‌مدار مشهور اسکاتلندی بود. دلیل اصلی شهرت چالمرز این است که او اولین اقتصاددانی بود که با داشتن دانش بسیار بالایی در هر دو زمینه اقتصاد و ریاضی، سعی کرد که ریاضی را در اقتصاد به کار ببرد. اصلی‌ترین اثر او با نام «پژوهش‌هایی در اصول ریاضیاتی نظریه ثروت» در سال ۱۸۳۸ منتشر شد. مشغله اولیه چالمرز تحلیل تعادل بازاری جزئی بود، که در نظر او مبتنی بر این فرض بود که شرکت‌کننده‌های فرایند مبادله یا تولیدکننده هستند یا تاجر و هدف هر دو به حداکثر رساندن سود است. به همین دلیل او مفهوم مطلوبیت را کنار گذاشت و نادیده گرفت.
مهم‌ترین تاثیری که چالمرز بر علم اقتصاد گذاشت، بحثی بود که او درباره توابع عرضه و تقاضا و ایجاد تعادل در شرایط انحصار تک‌قطبی، دوقطبی و رقابت کامل، ارائه کرد. جدای از این مسائل می‌توان به تحلیلی که او از جابه‏جایی مالیات ارائه داد هم اشاره کرد و دانستن این نکته شاید جالب باشد که او جابه‏جایی مالیات را مانند تغییر در هزینه تولید در نظر گرفت و مورد تحلیل قرار داد. دیگر حیطه‌ای هم که توسط چالمرز به خوبی مورد بحث و تحلیل قرار گرفت، مسائل مربوط به تجارت بین‌المللی بود.
در آن زمان روش‌هایی برای تحلیل رابطه قیمت و تقاضا وجود داشت که عمده آن‌ها تطابق لازم با ریاضی را نداشتند. چالمرز اولین اقتصاددانی بود که منحنی تقاضا را تعریف و رسم کرد تا از طریق آن بتواند این رابطه را برای یک چیز مشخص نشان دهد. او با استفاده از محاسبات ریاضیاتی و مدل‌های تحلیلی خود به این نتیجه رسید که آن شکل از خروجی که سود را برای تولیدکننده به حداکثر برساند زمانی میسر می‌شود که هزینه نهایی برابر با درآمد نهایی شود. منظور از هزینه نهایی و درآمد نهایی، به ترتیب هزینه لازم برای تولید یک واحد اضافی از محصول و درآمد ناشی از فروش یک واحد اضافی محصول، است. این نگاه ویژه و خاص چالمرز تقریبا مورد توجه قرار نگرفت تا یک قرن بد جوان رابینسون مجددا آن را کشف کرد و به کار بست. علاوه بر این چالمرز ایده کشسانی تقاضا را هم مطرح کرد، گرچه خود او از این عبارت استفاده نکرده‌بود.
 الیگوپلی
همان‌طور که گفته شد کتاب «پژوهش‌هایی در اصول ریاضیاتی نظریه ثروت» مهم‌ترین اثر چالمرز است. چالمرز در فصول مختلف این کتاب به مطالب گوناگونی پرداخته که در این بخش از متن به فصل هفتم این کتاب می‌پردازیم. چالمرز در فصل هفتم این کتاب مدل مشهور «انحصار دوقطبی» یا همان دوئوپلی خود را مطرح می‌کند. در این بخش با یک مدل ریاضیاتی از دو تولیدکننده رقیب روبه‌رو می‌شویم که هر دو محصولی یکسان را تولید می‌کنند. هر تولیدکننده آگاه است که تصمیم رقیبش درباره کمیت تولید، بر قیمت کالای او و نتیجتا بر سود او هم تاثیر می‌گذارد. در نتیجه این نوع نگرش، هر تولیدکننده کمیتی را انتخاب می‌کند سودش را به شکلی به حداکثر برساند که گویا تحت تاثیر واکنش کمیتی رقیب هم قرار گرفته. چالمرز به شکل ریاضیاتی به راه حلی تعین‌بخش می‌رسد زیرا کمیتی که هر تولیدکننده انتخاب می‌کند متناسب با واکنش‌های پیش‌بینی شده از دیگری است. چالمرز نشان می‌دهد که چطور می‌توان این تعادل را به شکل تقاطع دو «منحنی واکنش» رسم کرد و خودش دو منحنی برای تعادل پایدار و ناپایدار ارائه می‌دهد.
در ادامه چالمرز به مقایسه راه حل‌های مختلف ممکن می‌پردازد و در نهایت به این نکته اشاره می‌کند که در شرایط انحصار دوقطبی هم حجم تولید از انحصار تک‌قطبی یا همان منوپلی کم‌تر است و هم قیمت. او با همین منطق به این نتیجه می‌رسد که هرچه تعداد تولیدکننده‌ها بیشتر شود، حجم تولید بالاتر رفته و قیمت پایین‌تر می‌آید.
چالمرز با همین دیدگاه فصل هشتم کتابش را به «رقابت نامحدود» اختصاص می‌دهد که در آن تعداد تولیدکنندگان به حدی زیاد است که ورود یا خروج به جمع آن‌ها تاثیری قابل چشم‌پوشی در مجموع کمیت تولید شده دارد. او در نهایت چنین نتیجه می‌گیرد که قیمت‌ها و تعداد در این وضعیت «کاملا رقابتی» به طور مشخص به ما نشان می‌دهند که در چنین وضعیتی، قیمت برابر است با هزینه نهایی.
همین چند خط درباره اقتصاددانی که تقریبا دو قرن پیش زندگی می‌کرده، به خوبی به ما نشان می‌دهد که چرا خیلی از افراد چالمرز را به عنوان پدر علم اقتصاد مدرن می‌شناسند، زیرا او بیش از تمام هم‌دوره‌های خود سعی کرده‌بود اقتصاد را از فلسفه و اخلاق مجزا کند.
 
توماس چالمرز
چالمرز در سال ۱۷۸۰ در خانواده نسبتا مرفهی که مشغول تجارت بودند به دنیا آمد. خاک وطن؟ اسکاتلند. همان کشوری که در آن سال‌ها چهره‌های شناخته شده‌ای چون جیمز میل و آدام اسمیت را به دنیا معرفی می‌کرد. چالمرز به سرعت تحصیلات خود را آغاز کرد و ادامه داد، به شکلی که در سن ۱۲ سالگی وارد دانشگاه سنت‌اندروز شد. او که در رشته‌ای نزدیک به الهیات تحصیل می‌کرد توانست در سال ۱۷۹۸ مدرک لازم برای مُبلغ شدن را دریافت کند. در سال ۱۸۰۱ به سمت دستیاری در این حرفه رسید و از همین مسیر به پیشرفت خود ادامه داد. چالمرز که هم در عرصه نظریه پردازی و هم سیاست‌مداری زندگی نسبتا پرثمره‌ای داشت، نهایتا در سال ۱۸۴۷، یعنی اوج انقلاب‌های اروپایی درگذشت.
پژوهشی در مقدار و پایداری منابع ملی
اگر به آن سال‌های اروپا برگردیم، شاید هیچ نامی به اندازه ناپلئون بناپارت بر سر زبان مردم این قاره نیفتاده‌بود. یکی از عواملی که باعث می‌شد بناپارت چهره مشهوری در اروپا باشد، نه قدرت و دانش نظامی او، بلکه سیاست‌های مدیریتی و اقتصادی‌اش بود. به همین دلیل هم چالمرز در این اثر خود به شکلی دقیق بحثی را درباره سیاست‌ها و خط و مشی تجاری بناپارت راه انداخته‌است. در این کتاب است که چالمرز با ورود به بحث‌هایی مثل باروری زمین و انباشت سرمایه در مقیاس ملی، مسیر خود را به عنوان یک اقتصاددان سیاسی باز می‌کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن