پیش از کشف استرالیا، مردم دنیای کهن فکر می کردند همه قوها سفیدند. تجربیات آن ها این باور را تقویت و تایید می کرد. اما این باور زمانی ترک برداشت که سروکله قوی سیاه پیدا شد. داستان قوی سیاه، شکنندگی دانش بشری را نشان می دهد و اینکه ممکن است یک باور که هزاران سال تقویت و تایید شده، به ناگاه از اعتبار بیفتد.
ماجرای قوی سیاه اکنون به یک منطق در تحلیل تحولات و اثربخشی آن بر اقتصاد ها تبدیل شده است. درواقع رخدادهای نامنتظره و غیرقابل پیش بینی که پیامدهای سنگینی برای بشر دارد، نوعی قوی سایه است. از زمان انقلاب صنعتی که پیچیدگی پیرامون بشر افزایش یافت، قوهای سیاه بسیاری مسیر زندگی آدمیان را تغییر داده است که فروپاشی شوروی، ظهور اینترنت، همه گیری بیماری ها و جنگ ها از جمله آن است. منطق قوی سیاه این است که نادانسته های بشر نقش بزرگی در آینده آن دارند و حتی سهم آن از دانسته های بشر هم بیشتر است. خبر بد اینکه پیش بینی زمانی که سروکله قوی سیاه پیدا می شود، برای آدم آسان نیست.
کتاب «قوی سیاه، اندیشه ورزی پیرامون ریسک نوشته نسیم نیکلاس طالب» شیوه اندیشه ورزی بشر و اتکای بیش از اندازه آن به دانسته هایش را نقد کرده است. این کتاب در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و یکی از دوازده کتاب اثرگذار پس از جنگ جهانی دوم است. کتاب قوی سیاه برای ۳۶ هفته در صدر پرفروشترین کتاب های نیویورک تایمز بود. نویسنده این کتاب درباره قوی سیاه می گوید:« ایده من در این کتاب این است که مردم را مجبور کنم درباره ناشناخته ها و قدرت آن ها فکر کنند. به ویژه درباره دسته ای از رویدادها که نمی توانیم آن ها را به تصور و خیال درآوریم اما می تواند هزینه بسیاری برایمان ایجاد کند. رویدادهای نادر با تاثیری عظیم».
کتاب قوی سیاه را انتشارات آریانا قلم منتشر کرده است. مترجم این کتاب، محمد ابراهیم محجوب است.
