رفتارهای انقلابی یک ویروس
سعید ابوالقاسمی کارشناس توسعه کسبوکار/ آینده نگر
اگر «ضرورت» را مادر «تحول» و «نیاز» را مادر «اختراع» در نظر بگیریم، کروناویروس مادری است که بسیاری از مردم جهان را مجبور به تجدیدنظر در زندگی خود کرده تا تغییراتی را در نوع انجام فرایندهای روزمره ایجاد کنند. اکنون همه عناصر زندگی افراد، از خانه و محل کار گرفته تا مدرسه و دانشگاه و سرگرمی، همه بهنوعی دستخوش تغییرات ناشی از شیوع کروناویروس قرارگرفتهاند. «محدودیت» تمام آن چیزی بود که شیوع این بیماری همهگیر برای زندگی مردم فراهم کرد. مردم جهان در پاسخ به این «محدودیت» موفق شدند نوع جدیدی از زندگی را تجربه کنند؛ نوعی از زندگی که از سالهای گذشته حرکت به سمت آن را آغاز کرده بودند اما هنوز آنگونه که باید ضرورت آن را جدی نگرفته بودند: «زندگی دیجیتال»!
مردم جهان در پاسخ به محدودیتهای فیزیکی ارتباطات متقابل، تعطیلی مکانهای عمومی و خرید، فاصله گرفتن از همنوعان خود برای جلوگیری از شیوع ویروس و درنهایت، حفظ برخی از ویژگیهای زندگی معمول، به سمت ابزارهای دیجیتالی جذب شدند. پس از این رخداد، صاحبان کسبوکار، سیاستگذاران حوزه آموزشی و عمومی، برنامهریزان شهری و توسعهای تلاش کردند بازوهایی را بهکارگیرند که سرعت تأثیرگذاری فناوریهای دیجیتال را در زندگی مردم بیشتر کنند. توسعه دورکاری با استفاده از ابزارهای دیجیتال (Work from Home)، سنجش سلامتی و بهداشت عمومی مردم با استفاده از فناوری (Telehealth)، آموزش از راه دور (Remote Learning)، برگزاری رویدادهای مجازی (Virtual Events) و مهمتر از همه، تهیه مایحتاج زندگی از طریق بسترهای اینترنتی و دیجیتالی (digital buying) هزارتوهای جدیدی بود که شیوع کرونا در مقابل مردم سراسر جهان باز کرد.
همین تحول، در ایران نیز رخ داد. پیش از شیوع کوویدـ۱۹، سرعت دیجیتالی شدن زندگی مردم ایران به نسبت همنوعان اروپایی و آمریکایی، بسیار پایینتر بود اما همسانی رویداد برای تمامی مردم جهان، ایرانیان را نیز مجبور کرد به تکنولوژیهای جدید برای گذران زندگی روی بیاورند. درواقع، زندگی جدید مردم پس از شیوع ویروس، «ضرورت» را ایجاد کرد تا کسبوکارهای ایرانی به «تحول» پاسخ مثبت دهند.
شیوع کرونا در کسبوکارهای ایرانی، چهار «تحول» بزرگ را ایجاد کرد که در شرایط طبیعی، نیازمند سپری شدن سالهای سال بود؛ دیجیتالی شدن کسبوکارها، کاهش سهم کسبوکارهای سنتی، افزایش تأثیرگذاری نیروهای آموزشدیده در توسعه کسبوکار، و واگذاری بیشتر فرایندها به فناوری و نوآوری، چهار تحول بزرگی به شمار میرود که کسبوکارهای ایرانی باید بر اساس آن شکل بگیرند. دیجیتالی شدن کسبوکارها، شرایطی فراهم میکند تا صاحبان سرمایه به سمت استفاده از فناوریهایی نظیر بلاکچین، پرینت سهبعدی، اینترنت اشیا، رایانش ابری، روباتیک، هوشمندسازی و… حرکت کنند. از سوی دیگر، کسبوکارهایی که بر پایه این قابلیتها شکل بگیرند، هیچگاه نیازی به نیروهای کار سنتی نخواهند داشت؛ این تغییر نیاز به معنای آن است که مشاغلی که موفق نشوند خود را با فضای جدید کسبوکار دیجیتال تطبیق دهند، ابتدا با کاهش دستمزد روبهرو میشوند و پس از آن دچار مرگ میشوند. این اتفاق، سبب میشود موضوع مهمی به نام «آموزش نیروی کار» بیشازپیش موردتوجه قرار گیرد. پس از دوران کرونا، کسبوکارها فرصتهای شغلی را بهسوی نیروی کار آموزشدیده و ماهر هدایت میکنند. افزایش دستمزد نیروی کار، از مهمترین نتایجی است که کروناویروس برای افراد آموزشدیده و ماهر فراهم میآورد. درنهایت، زمانی که این سه تحول بزرگ در کسبوکارها تثبیت شد، تحول نهایی ایجاد میشود که همان استفاده از علم و فناوری برای توسعه کسبوکارها خواهد بود. در دوران کرونا، کسبوکارهایی که در حوزه علم، فناوری، نوآوری و استفاده از ابزارهای جدید سرمایهگذاری کرده باشند و همزمان با آن، مسیرهای تبدیلشدن به کسبوکارهای دانشبنیان را فراهم کنند، نوعی جهش اقتصادی را تجربه خواهند کرد.
نگاهی به میزان استفاده از فناوریهای دیجیتالی در کسبوکارهای جهان و ایران، بهخوبی نشان خواهد داد نقشه راه سرمایهگذاران ایرانی برای توسعه فعالیتهای خود، باید به کدام سمت هدایت شود. اکنون جغرافیای اقتصاد و کسبوکارهای دیجیتال در سلطه دو کشور ایالاتمتحده امریکا و چین است. این دو کشور بهتنهایی ۹۰ درصد ارزش بازار داراییها و سهام ۷۰ پلتفرم دیجیتال بزرگ جهان را در اختیار دارند. این دو کشور، سه سطح کاربردی و اساسی را برای توسعه کسبوکارهای دیجیتال در خود ایجاد کردهاند. در سطح اول، ساخت سختافزار، مشاوره نرمافزار و فناوری اطلاعات، ارائه خدمات ارتباطی و ارتباطات از راه دور موردتوجه قرارگرفته است. در سطح دوم، اقتصاد پلتفرم خدمات دیجیتال ایجادشده و اقتصاد اشتراکی (اشتراک در تولید، توزیع، تجارت و مصرف محصولات و خدمات مختلف توسط مردم و یا سازمانها) و اقتصاد گیگ (در این نوع اقتصاد، افراد اغلب دارای مشاغل موقت و انعطافپذیر هستند و میتوانند بیش از یک شغل داشته باشند)، بیشازپیش توسعهیافته است. در سطح سوم نیز، فرایندهایی ایجادشده و توسعهیافتهاند که توانستهاند زندگی مردم را متحول کنند: کسبوکار الکترونیک، تجارت الکترونیک، کشاورزی دقیق و اقتصاد الگوریتمی (استفاده از نرمافزارهای دادهمحور برای سفارشهای معاملاتی) از جمله این فرایندها به شمار میروند.
در آنسوی سکه کسبوکارهای دیجیتال، کشورهای فقیر و کمترتوسعهیافته قرار دارند. در این کشورها، شکاف دیجیتالی بسیار زیاد است؛ از هر پنج نفر، فقط یک نفر آنلاین است و علاوه بر محدودیتهای جغرافیایی، محدودیتهای جنسیتی نیز بر استفاده از فناوریهای دیجیتال سایه افکنده و اجازه نمیدهد بخش بزرگی از جامعه از این ابزارها استفاده کنند. جنوب صحرای افریقا و کشورهای مشترکالمنافع (CIS) از جمله این کشورها به شمار میروند.
وضعیت ایران اما، کمی بهتر از کشورهای کمترتوسعهیافته است. ایران در دستهبندی کشورهایی قرار میگیرد که سطح اقتصاد دیجیتال در آن به نقطه متوسطه نزدیک میشود و در صورت ادامه سرمایهگذاریهای خصوصی توسط کسبوکارها و البته حمایتهای دولتی برای استقرار زیرساختها، روند پیشرفت را ادامه خواهد داد. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ ضریب نفوذ فناوریهای دیجیتال ازجمله تلفن همراه، رایانه و اینترنت با افزایش همراه بوده است. بر اساس این آمار، در سال ۹۴ سهم ارزشافزوده بخش اطلاعات و ارتباطات از تولید ناخالص داخلی کشور ۱/۲ درصد بوده که نسبت به سهم ۶/۱ درصدی سال ۱۳۹۰، افزایش قابلتوجهی نشان میدهد. این رشد، آمادگی جامعه ایران برای حرکت کسبوکارها به سمت دیجیتالی شدن را نشان میدهد. اکنون نوبت کسبوکارهای ایرانی است که ابتدا نیازهای مصرفکننده دیجیتال را شناسایی کنند و سپس با ایجاد ارتباط بهوسیله ابزارهای دیجیتال، زندگی مصرفکننده ایرانی را سادهتر سازند. درست هنگامی که مصرفکننده ایرانی متوجه شود زندگی سادهتری خواهد داشت، سهم استفاده از ابزارهای دیجیتال را در زندگی خود افزایش میدهد. این افزایش استفاده از ابزارهای دیجیتال، ضرورتی است که تحول ایجاد میکند و نیازی است که موجب نوآوریهای بیشتر در حوزه کسبوکار میشود.