اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

ردپای کمرنگ جهاد کشاورزی در توسعه

محمدامین خراسانی /آینده نگر

 ایران در قامت یکی از ۲۰ کشور وسیع دنیا و با بهره‏گیری از تنوع اقلیمی چشمگیر، طبیعتا از مهم‏ترین سرزمین‏های ‏‏کشاورزی دنیاست. بنابراین انتظار یک راهبرد کلان و بلندمدت برای بخش کشاورزی، یقینا انتظاری بجا و پذیرفتنی از دولت‏های ‏‏مستقر است. متاسفانه این مهم تاکنون در هیچ دولتی تحقق نیافته و چون امنیت غذایی جامعه در گرو عملکرد امروز کشاورزی است، فردا و فرداها به فراموشی سپرده شده و تنها موضوعاتی مانند خودکفایی در تولید محصولات راهبردی که ذیل راهبرد پابرجای تامین امنیت غذایی تعریف می‏شود، مورد تاکید قرار گرفته‏اند. با این تفاصیل، ضروری است که اولویت‏های ‏‏راهبردی دولت سیزدهم در بخش کشاورزی با دقت فراوان تدوین شوند. اولویت‏های ‏‏پیشنهادی به این شرح است:
 الف. تدوین و تعریف الگوی کشت ملی، منطقه‌ای و ناحیه‌ای
حلقه اول زنجیره مشکلات و بحران‌های بخش کشاورزی، فقدان الگوی کشت در مقیاس‌های ملی تا ناحیه‌ای است. کشت محصولات پرآب‌بر، عدم تنظیم بازار محصولات کشاورزی در سال‌های زراعی براساس نیازهای بازار داخلی و بازارهای صادراتی، از مهم‏ترین این مشکلات است. همچنین فقدان الگوی کشت باعث بلاتکلیفی کشاورزان و کاهش تدریجی انگیزه آنان برای توسعه کمی و کیفی فعالیت‏‏هایشان می‌شود. ناگفته نماند که تدوین الگوی کشت، موضوعی فرابخشی بوده و نیازمند همراهی نهادهایی مانند وزارت نیرو، وزارت بازرگانی، سازمان هواشناسی، دانشگاه‏ها ‏و پژوهشگاه‏های ‏‏حوزه کشاورزی با متولی اصلی یعنی وزارت جهادکشاورزی است.
البته از منظری دیگر هم موضوع الگوی کشت را می‏توان مورد توجه قرار داد. تعریف الگوی کشت باید در ساختار کلان آمایش سرزمین و آمایش استان‏های ‏‏کشور و در قالب ماموریت‏ها ‏و مزیت‏های ‏‏منطقه‏ای اتفاق بیفتد. شاید بتوان مهم‏ترین دلیل عدم تحقق الگوی کشت را تسلط نگاه بخشی و عدم امعان نظر کافی به پیشنهاد الگوی کشت در قالب چارچوب انسان- فضا- فعالیت در مقیاس‏های ‏‏گوناگون دانست.
 ب. تدوین راهبرد کلان مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی
مصرف حدود ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی، ضرورت تدوین راهبرد مذکور را نشان می‏دهد. الگوی کشت علمی و آینده‏نگرانه، اولین گام در این مسیر است و با گام‏های ‏‏بعدی شامل توسعه سامانه‏های ‏‏نوین آبیاری، کشت محصولات کم‏آب‏بر، پوشش انهار، ترویج دانش مدرن و احیای دانش بومی مدیریت مصرف آب تکمیل می‏شود. میان‏بخشی بودن موضوع مدیریت منابع آب و فقدان تعامل راهبردی دو وزارت‏خانه نیرو و کشاورزی موجب شده که راهبرد مذکور محقق نشود.
طی سال اخیر، شکل‏گیری ساختار مدیریت منابع آب در وزارت نیرو در سطح حوزه‏های ‏‏آبریز، تحولی بسیار مثبت بوده و می‏تواند با اتکا به توان واقعی زمینه جغرافیای طبیعی حوضه‏ها، عرضه و تقاضای آب را به تعادل برساند و از دست‏اندازی‏های ‏‏فراحوضه‏ای -که اتفاقا غالب آن‏ها ‏غیرکارشناسی و مبتنی بر تصمیمات سیاسی هستند- به منابع آب پیشگیری کند. بدیهی است که وزارت جهاد کشاورزی نیز باید همراه با این تغییر مثبت در شیوه مدیریت عرضه و تقاضای آب در سطح ملی، وجهه همت خود را در تدوین راهبردهای کلان و منطقه‏ای و از همه مهم‏تر، الگوی کشت بر اساس عرضه و تقاضای آب در حوضه‏های ‏‏آبریز قرار دهد.
 ج. آسیب‏شناسی دقیق ساختار کلان وزارت جهاد کشاورزی
این وزارت‏خانه یکی از بزرگ‏ترین نهادهای دولتی از حیث تعداد کارکنان است، با این حال بخش کشاورزی در ایران مبتلابه بسیاری مشکلات مزمن و رو به فزونی است. اینکه مدیریت بخش کشاورزی توسط یک وزارت‏خانه به‏تمامی و مطلوب انجام گیرد، بسیار خام‏اندیشانه و ساده‏دلانه است، اما همچنین اگر بنا بر ادامه شرایط نامناسب بخش کشاورزی با این حجم از مسائل و تنگناهای اقتصادی، محیطی، فرهنگی و سیاسی باشد، این ساختار عریض و طویل به چه کار آمده است؟ حضور تا سطح دهستان، مزیتی است که در اختیار معدود نهادهای دولتی قرار دارد و البته شواهد بسیاری گواه این است که وزارت جهاد کشاورزی نتوانسته در سطح ناحیه‏ای و منطقه‏ای، به طرز قابل توجهی ردپای توسعه‏ای خود را برجا بگذارد. ترویج دانش روز کشاورزی از جمله در حوزه تولید محصولات سالم و ارگانیک، تامین نهاده‏های ‏‏دامی با کمیت و کیفیت و قیمت مناسب، خرید تضمینی و منصفانه محصولات کشاورزی استراتژیک، شناخت و تعامل فعال با بازارهای بین‏المللی محصولات کشاورزی به ویژه حفظ جایگاه جهانی در زمینه محصولات شناخته‏شده کشاورزی ایران، حوزه‏هایی است که ضروری است با هدف‏گذاری دقیق‏تر و انرژی بسیار بیشتری در دولت سیزدهم دنبال شود.
 د. کاداستر اراضی کشاورزی
یکی از مهم‏ترین عوامل توسعه سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی، تعیین حدود قانونی اراضی است. ادامه روال سنتی حقوق مالکیت و بهره‌برداری از اراضی کشاورزی در دهه‌های گذشته، نه‏تنها مانع از نگاه بلندمدت سرمایه‌گذاران به این بخش شده، بلکه زمینه منازعاتی را به ویژه در نواحی دارای فضای قومی- طایقه‏ای ایجاد کرده است. کاداستر اراضی کشاورزی که طی دهه ۱۳۹۰ توسط سازمان امور اراضی در دستور کار قرار گرفت، هنوز فقط در سطح برخی استان‏ها ‏باقی مانده و تا تحقق کاداستر کشاورزی در سطح ملی راه طولانی در پیش است که نیازمند تخصیص بودجه و نیروی متخصص فراوانی است. البته که این امر باید در زمره اولویت‏های ‏‏دولت سیزدهم قرار داشته باشد.
 ه. بازبینی ماموریت بانک کشاورزی
این بانک با هدف توسعه کمی و کیفی بخش کشاورزی از منظر فرایند تامین سرمایه ایجاد شده است، اگرچه در تحقق این هدف تا حدودی موفق بوده است، اما نگاه صرفا تجاری به این فرایند مانع از تحقق مسئولیت اجتماعی بانک در راستای حمایت از فقرا شده است. موانع متعدد پیش روی کشاورزان خرده‌پا و فقیر روستایی برای دسترسی به وام‌ها و منابع اعتباری بانک کشاورزی، موضوع جدیدی نیست و با تغییر دولت‌ها هم گشایش ویژه‌ای در این زمینه ایجاد نشده است. پرواضح است که یکی از اولویت‌های دولت سیزدهم که فراتر از بخش کشاورزی و همچنین در حوزه بانکداری و سیاست‌های پولی باید مورد نظر قرار گیرد، بازبینی ماموریت بانک کشاورزی است.
*استادیار دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن