اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

خط بطلان بر انحصارها

کامران موید دادخواه استاد اقتصاد دانشگاه نورث‌ایسترن آمریکا/آینده نگر

بی‌گمان اقتصاد ایران در وضع  بسیار بدی قرار گرفته است و مردم ایران بهای گزافی برای این بیماری اقتصادی می‌پردازند. کافی‌است که به افزایش سرسام‌آور قیمت کالاها و خدمات نگاهی بیندازیم و از سوی دیگر به‌یاد آوریم که بخش عظیمی از مردم ایران در زیر خط فقر زندگی می‌کنند. مصیبت اقتصاد ایران بسیار دردناک است، به ویژه زمانی که به یاد آوریم که کشور امکانات زیادی دارد و می‌تواند یکی از اقتصادهای برجسته دنیا را داشته باشد. ایران منابع طبیعی بسیار، موقعیت جغرافیایی ممتاز و مردمان کاری و بسیار خوبی دارد. پس چرا امروز اقتصاد ایران وضعیت دردناکی دارد و مردم آن از تورم و فقر در رنج هستند؟
دلیل اصلی آن است که دولت و کسانی که در قدرت هستند در چهل و دو سال گذشته ساختار اقتصادی ایران را تخریب کرده‌اند. افزون بر این سیاست‌های نادرستی را در پیش گرفته‌اند که جز زیان برای مردم ایران خاصیتی ندارند. باید گفت که آنهایی که در قدرت هستند، چه افراد و چه سازمان‌های قدرتمند، از این ویرانی سود می‌برند و از رانت‌ها و مزایای بی‌حساب برخوردارند. بنابراین انگیزه‌ای برای بهبود اقتصاد ندارند. آنها می‌خواهند در قدرت باشند و از مزایا بهره‌مند شوند. باید اضافه کنیم که اگر هم بخواهند اقتصاد را بهبود ببخشند خیلی‌ها دانش لازم را برای این کار ندارند. به‌عبارت دیگر نه انگیزه دارند و نه توانایی. البته حرف‌های توخالی و دهن‏پرکنی گفته‌اند مانند گفته‌های محمود احمدی‌نژاد و دیگران.
برای آنکه اقتصاد ایران درست شود باید ساختار اقتصاد از دولتی بودن و انحصاری بودن به در آید. اینکه بسیاری شرکت‌ها و نهاد‌ها از مالیات معاف هستند و بسیاری موقعیت انحصاری دارند باید خاتمه یابد. باید اقتصاد عمدتا خصوصی و رقابتی باشد. باید مردم، کارگران، کارفرمایان، سرمایه‌گذاران، و مصرف‌کنندگان در تصمیم‌گیری آزاد باشند، برای بهبود وضع خود کوشش و در بازار آزاد رقابت کنند.
پس از آن دولت باید سیاست‌های اقتصادی درست پیش گیرد. هزینه ریالی دولت باید عمدتا از مالیات تامین شود. پول نفت بخش بزرگی از درآمد دولت ایران است. دولت نباید در تولید کالاهای مصرفی (به غیر از بنزین) دخالت کند، بلکه بخش عمده مخارج آن باید برای دفاع از کشور، تامین امنیت و ایجاد زیربناها باشد. دولت درآمد نفت صادراتی ایران را به صورت ارز دریافت می‌کند. بخشی از درآمد ارزی نفت را دولت مستقیما خرج می‌کند؛ از جمله برای خرید وسایل دفاعی، پرداخت مخارج سفارت‌های ایران در کشورهای دیگر و تجهیزات فنی پیشرفته برای انجام کارهای زیربنایی. بخش دیگری از درآمد نفت را دولت از طریق بانک مرکزی به مردم و بخش خصوصی می‌فروشد و معادل ریالی را مصرف می‌کند. در این مورد بسیار مهم است که نرخ ارز در بازار و از طریق عرضه و تقاضا تعیین شود. دولت نباید ارز را به قیمت پایین‌تر از بازار بفروشد. وقتی دلار در بازار آزاد ۲۵ هزار تومان است و بانک مرکزی آن را به عزیزکرده‌ها به قیمت ۴۲۰۰ تومان می‌فروشد، آیا می‌توان انتظاری جز فساد داشت؟
برای آنکه ارز تک‌نرخی باشد و فروش ارز دولتی بازار را مختل نکند. بانک مرکزی باید روزانه به میزان معینی ارز به بازار عرضه کند و هرگاه نرخ ارز بیش از درصد کمی پایین بیاید، عرضه ارز را در آن روز متوقف کند.
سیاست دیگری که باید تغییر کند، سیاست پولی است. هدف بانک مرکزی باید کنترل تورم باشد. به همین دلیل میزان نقدینگی در گردش باید کنترل شود و سالانه نرخ رشدی برابر متوسط نرخ رشد بلندمدت تولید ناخالص داخلی (به قیمت ثابت) به‌اضافه دو درصد داشته باشد. در حال حاضر دولت درآمد دلاری نفت را در بانک مرکزی سپرده می‌گذارد و در مقابل بخشی از سپرده را به‌صورت ریال دریافت و در داخل ایران خرج می‌کند. در نتیجه حجم پول برابر این دریافت ریالی افزایش می‌یابد. اگر بانک مرکزی معادل دلاری پولی را که به دولت داده در بازار آزاد بفروشد مساله‌ای نخواهد بود و حجم پول افزایش نمی‌یابد. ولی در عمل بانک ارز را به قیمت پایین می‌فروشد یا همان ارز را هم در اختیار دولت می‌گذارد. نتیجه آنکه حجم پول افزایش می‌یابد و تورم به دنبال آن می‌آید.
بد نیست به یاد آوریم که قیمت دلار در سال ۱۳۵۸ هفت تومان بود، آن روزها حقوق یک مدیر در سازمان برنامه و بودجه ده هزار تومان و حقوق یک مدیر در بانک خصوصی بیست هزار تومان بود. امروز با آن حقوق‌ها چند تکه نان می‌توان خرید؟
مساله دیگری که باید به آن پرداخت رابطه ایران با کشورهای دیگر است. موجب افسوس است که در چهار دهه گذشته ایران نسبت به چندین کشور رویکرد دشمنی داشته. در نتیجه نه‏تنها این کشورها به مقابله برخاسته‏اند، بلکه کشورهای دیگری نیز با ظاهرسازی ادعای دوستی با ایران کرده‏اند ولی تنها هدفشان برداشتن کلاه ایرانیان بوده است. در دنیای امروز کشورها و اقتصادها همبسته‏اند، ایران باید با همه کشورها دوست باشد و از بازارها و امکانات آنها بهره‏مند باشد. دنیای امروز دنیای صد سال پیش نیست پس نباید ادای کشورهای هزار سال پیش را درآورد. 
در خاتمه بگویم که پس از جنگ جهانی دوم اقتصاد ایران از طریق برنامه‌ریزی (برنامه‌های دوم تا چهارم عمرانی) رشد و توسعه چشمگیری داشت. اما باید دانست که دوران برنامه‌های جامع سپری شده است. اقتصادهای جهان امروز پیشرفته‌تر، مفصل‌تر و درهم‏تنیده‌تر از آن هستند که بتوان برنامه‌ای جامع برای اداره و توسعه آنها تنظیم کرد. راه پیشرفت و بهبود اقتصاد آزادسازی اقتصادی است. به کشورهایی که هنوز برنامه‌ریزی می‌کنند و دولت کنترل زیادی بر اقتصاد دارد، نگاهی بیندازید؛ جز بدبختی چیزی نخواهید دید. نمونه بارز آن کره ‌شمالی است. با امید بهبود وضعیت اقتصاد ایران!
 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن