تلاش برای رهایی
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
امسال دولتها در بسیاری از کشورهای فقیر با یک انتخاب سخت مواجه شده بودند. از یکسو باید هزینه میکردند تا در شرایط کرونایی، مشوقی برای مردم خود فراهم کنند و از سوی دیگر باید بدهی خود را به وامدهندگان پس میدادند. چهاردهم اکتبر بود که بالاخره دولتهای کشورهای عضو گروه ۲۰ تصمیم گرفتند به صورت موقت، ۷۳کشوری که بهعنوان فقیرترین و نیازمندترین کشورهای جهان شناسایی کردهاند را مورد بخشش بدهی قرار دهند. آنها تصمیم گرفتند دست نگه دارند و بدهیهای خود را دریافت نکنند. در واقع این اقدامی است که این کشورها برای مقابله با کرونا در کشورهای ضعیف و کمدرآمد در نظر گرفتهاند. اما راستش را بخواهید، اگر این کشورها به دنبال یک اقدام درازمدت باشند باید کارهایی بزرگتر و دقیقتر انجام دهند.
بدهی عمومی در کشورهای فقیر، از ۲۹درصدِ تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۲ به ۴۳درصد از کل تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۹ رسیدهاست. صندوق بینالمللی پول هم برآورد کرده که این رویه به همین شکل ادامه پیدا میکند. امسال قرار است حجم بدهی در این کشورها به ۴۹درصد از کل تولید ناخالص داخلی برسد. میدانید یعنی چه؟ یعنی حدود نیمی از کل تولید ناخالص داخلی در این کشورها، بدهی است. بررسیها نشان میدهد درآمدهای مالیاتی در این کشورها در حال کاهش است. به همین دلیل است که احتمالا آنها درآمدی ندارند و نمیتوانند بدهیهای خود را پرداخت کنند. طبیعی است که سرمایهگذاران خارجی هم تمایلی به سرمایهگذاری در چنین کشورهایی نداشته باشند و در نتیجه پولی وارد این کشورها نمیشود.
تقریبا ۳۳ کشور از کل کشورهای فقیری که بدهی دارند، یا همین حالا وارد بحران مالی و اقتصادی شدهاند یا در چند قدمیِ بحران ایستادهاند. کشورهای مانند اتیوپی، موزامبیک و زامبیا از جمله کشورهایی هستند که سقف بدهی آنها بسیار بالا رفته و بحرانی جدی برای این کشورها ایجاد کردهاست. اگر تا همین حالا هم این بحران در سطح جهان چندان خودش را نشان نداده، دلیل عمدهاش این بوده که بانکهای مرکزی دخالت کردهاند و با مداخلهگریِ خود سعی دارند وضعیت را بهبود ببخشند. اما حتی موفقترین بانکهای مرکزی هم نمیتوانند بحرانی را که در انتظار کشورهای فقیر با بدهیِ بالاست، حل کند. دیگر حتی کمکها و اعتبارات مالی هم نمیتوانند این کشور را از بحران خارج کنند.
چرا کمک نکردن بهتر است؟
اکثر کمکهایی که کشورهای ثروتمند در قالب وام به کشورهای فقیر ارائه کردهاند کمکی به بهبود وضعیت نکرده؛ فقط بدهیِ آنها را بالا برده و کاری کرده که دیگر توانی برای پرداخت آن بدهیها نداشته باشند. در حال حاضر کمتر کشور فقیری وجود دارد که میتواند به موقع و به درستی بدهیهای خود را پرداخت کند. شاید به همین دلیل است که بخشش بدهی برای این کشورها هم دشوار شدهاست. در واقع وضعیت مالیِ این کشورها به صورت مداوم بدتر شده و وامدهندگان و اعتباردهندگان هم با وامهای خود فقط شرایط را بدتر کردهاند.
البته کشورهای فقیر هم هیچوقت از وضعیت خود درس نگرفتهاند. در واقع آنها هیچ توجهی به تجربیات خود ندارند و هر بار یک اعتباردهنده جدید پیشنهاد میکند به آنها وام بدهد، از آن استقبال میکنند. بخش عمدهای از این کشوورها، بدهیهای سنگینی به چین دارند. چین هم به ظاهر به این کشورها کمک میکند اما در باطن، با برنامههای خود، نقشهای ترسناک برای این کشورها در سر دارد. چین بارها طرحهایی را ارائه کرده و گفته بانک مرکزیاش میتواند هر قدر که وامگیرندگان خارجی بخواهند، به آنها ارائه دهد. کشورهای فقیر نمیدانند که با دریافت این وامها در حقیقت پول به جیب کشورهای ثروتمند میریزند و خودشان را از همیشه، مدیونتر میکنند.
حالا شاید در ظاهرا، وامدهندگان به دنبال تمدید اعتبارات خود باشند و سعی کنند موعد بازپرداخت وامها را تغییر دهند اما در باطن و در واقعیت ماجرا، این کشورهای ثروتمند در حال بدتر کردنِ وضعیت برای وامگیرندگان هستند. کشورهای گروه ۲۰ گفتهاند که با یکدیگر، نظامی مشخص را طراحی کردهاند که در آن، فشاری به کشورهای کمدرآمد و فقیر وارد نمیشود. اما بحث بدهی همیشه پیچیده است و پای مردم را به هر طریقی به میان میآورد. هنوز جزئیات طرحی که گروه ۲۰ ارائه کرده، مشخص نشدهاست. اما بدون تردید میتوان گفت باز هم بازنده این ماجرا، کشورهای فقیر هستند و کشورهای ثروتمند در نهایت برنده میشوند. در این بین، حتی میتوان گفت چین بهترین وضعیت را نسبت به سایر کشورها دارد و پیروز میدان شدهاست.