اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

اثر مخرب بحران کرونا بر زنجیره تامین

 در نگاه اول چه اثر اقتصادی محسوسی از بحران همه گیری کرونا را می توان شناسایی کرد؟
این بحران چه در سطح ایران و چه در سطح جهان یک ویژگی خاص دارد که آن را از سایر بحران های اقتصادی گذشته متمایز می کند. به طور عمده در همه بحران های اقتصادی در هر زمان و تاریخی که رخ داده، مثل بحران مالی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ که همان ترکیدن حباب ملکی بود، سمت تقاضا آسیب دیده است. اما در بحران کرونا، یکی از مهم ترین پیش بینی ها، صدمه عمیق وطولانی سمت تامین بازارها و بخش تولید است. همه گیری کرونا چرخه اقتصاد و زندگی را از حالت عادی خارج کرده و به عبارت بهتر آن را متوقف کرده است. برای مثال فقط در سینماها شش هزار نفر در مشاغل خرد مربوط به سالن ها از فروشنده تا خدمات دهندگان کار می کردند. اگر خانواده های آنان را هم در محاسبه مان وارد کنیم باید بگوییم که نزدیک به ۲۵ هزار نفر، دوماه است که با همه گیری کرونا و تعطیلی سالن های سینما هیچ دریافتی و درآمدی نداشته اند. این مشکل در بخش رستوران ها و فروشگاه ها هم رخ داده است. در ایران همه گیری کرونا در آستانه نوروز رخ داد یعنی درست زمانی که بسیاری از مشاغل بهترین فروش و عملکرد خود را ثبت می کنند. فروش بعضی از اصناف و کسب وکارها دراین بازه زمانی معادل درآمد شش تا هفت ماه عادی از سال است. کرونا همه این ها را از بین برد. در سمت تقاضا هم واردات و صادرات متوقف شده و کار کارخانجات خوابیده. بانک ها شیفتی کار می کنند. می بینیم که این بار علاوه بر طرف تقاضا، سمت تامین هم به طور جدی آسیب دیده است. 
با توقف خدمات شرکت هایی مثل تاکسی یاب های اینترنتی بحث اثر اقتصادی کرونا بر گیگ اکونومی هم داغ شد، به ویژه بیکاری بخشی از نیروی کار. راهکارهایی را می توان برای مشکلات این بخش یافت؟
بله. در گیگ اکونومی چندین اتفاق افتاده است. از یک طرف تقاضای اضافی در فروش آنلاین ایجاد شده که لجستیک کنونی برای پاسخ به آن دچار مشکل شده چراکه از آغاز برای این میزان تقاضا طراحی نشده بوده است. می توان گفت که بخشی از لجستیکی که به دلیل همه گیری کرونا خانه نشین شده، مثل راننده های تاکسی یاب های اینترنتی را به بخشی که رونق دارد منتقل کرد اما از سوی دیگر، این ظرفیت انبارهاست که با میزان تقاضای ایجاد شده همخوانی ندارد. حتی اگر در بخش انبار یک فروشگاه آنلاین ۵۰۰ نفر نیروی جدید استخدام کند، تسمه نقاله کم دارد، قفسه های انبارش جا ندارد و ده ها مسئله دیگر مطرح می شود تا تامین کالابه خوبی انجام شود. در واقع در هنگامه بروز چنین مشکلاتی هرچند از یک جنبه ممکن است مردم به خدمات یک کسب وکار اقبالی نشان دهند اما ماجرا پیچیده تر از این حرف هاست. برای همین نمی توان تک عاملی به مسائل نگاه کرد و تصمیم گرفت. 
فکر می کنید دولت ها باید برای حمایت از آسیب دیدگان در این بخش از اقتصادها کاری بکنند؟
فکر می کنم در همه جای دنیا تصمیم دولت ها بر حمایت نقدی از مردم است. اما ماجرای ما فقط همه گیری این ویروس نیست. این بحران، بحرانی از بحران ها در کشور ماست. در بحث اقتصاد کلان مشکلات جدی داریم که اثر سرریز آن را در مدیریت هر بحرانی از جمله همه گیری کرونا می توان دید. در واقع به دلیل عدم تنوع بخشی به تولیدات صادراتی در کشور ما، کشور ما هم چنان از اقتصاد نفت محور رنج می برد. آنچه به عنوان اقتصاد غیرنفتی از آن یاد می کنیم، شکل دیگری از فروش انرژی و منابع طبیعی است که همان محصولات پتروشیمی ها و مواد معدنی را در بر می گیرد. قیمت همه این اقلام سقوط کرده است. قیمت نفت هم به دلیل  جنگ نفتی عربستان و روسیه در آغاز سال ۹۹ به شدت افت کرد. تحولات بین المللی به طوفانی تبدیل شده و اقتصاد ایران را متاثر کرده است. در داخل و خارج ضربه خورده ایم و متاسفانه با وجود همه آموخته های تاریخی، توصیه های بزرگان فرهنگ و ادب فارسی و نصایح مذهبی، هیچ گاه در دوره فراوانی به دنبال آمادگی برای شرایط بحران نبوده ایم. در زمانی که نفت ایران با قیمت هر بشکه ۱۵۰ دلار فروخته می شد، توان مالی خود را تقویت نکردیم. اگر می بینیم امروز کشورهایی مثل عربستان و روسیه وارد جنگ نفتی می شوند، به دلیل پشتگرمی آن ها به صندوق های ذخیره ارزی با دارایی بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار است. به دلیل همین عدم آمادگی شاید سخت به نظر برسد که از هر اقدام دولتی برای مقابله با آسیب های بحران انتظار کارآمدی داشته باشیم. 
یافتن راهکارهایی برای حفظ نیروی کار امروز هم دغدغه مدیری مثل دارا خسروشاهی در اوبر است و هم موسس یک استارت آپ کوچک در ایران. در این سطح چه توصیه ای می توان به مدیران داشت؟
بعضی سازمان ها به اندازه ای بحران زده اند که چاره ای جز اخراج کارکنان ندارند. هزینه نیروی انسانی برای این سازمان ها پررنگ است و با کاهش درآمد در نهایت مجبور به انجام چنین کاری می شوند. البته بین کسب وکارها از این منظر تفاوت هایی وجود دارد. یک رستوران را در نظر بگیرید که هر ماه اجاره سنگینی برای محل کسب پرداخت می کند. در شرایطی مثل امروز که هیچ درآمدی ندارد و هزینه های سنگینی مثل اجاره بها هم بر دوش آن است، باید با نیروی انسانی خود چه کند؟ پاسخ این سوال در گرو توان مالی این کسب وکار است اما می توان به هنر یک مدیر هم آن را ربط داد. هنر مدیران ساختن فرصت از بحران هاست. شاید این بحران را بتوان فرصتی برای آموزش کارکنان در نظر گرفت یا فرصتی برای اصلاح فرایند سازمانی، مهندسی دوباره سازمان برای افزایش بهره وری و تغییر فرهنگ سازمان. درواقع این هنر کارفرماست که چطور در شرایط کنونی با وجود یا عدم وجود فشار مالی، بحران را به فرصت تبدیل کند. ببینید، در ایران ۸ درصد افراد با کار خود درگیرند و با علاقه و همه توان کار می کنند. ۵۵ درصد افراد انجام وظیفه می کنند و مثل ماشین عمل می کنند یعنی اگر کار باشد انجام می دهند و اگر نباشد، کار نمی کنند. آن ها در سطحی عمل می کنند که از آن ها خواسته شده است. اما در بخش بعدی ما یک رکورد جهانی داریم وآن هم این است که ۳۷ درصد افراد در ایران از شغل خود متنفرند. هنر یک سازمان موفق استفاده و نگهداری کارکنانی است که با همه توان و علاقه کار خود را انجام می دهند. آن هایی که صبح به سر کار می آیند و فکر می کنند چه کنم که امروزم از دیروزم بهتر شود و کیفیت کارم بالاتر برود. هنر کارفرما بیشتر کردن این افراد در سازمان است. به نظر من در این بحران کارفرما این فرصت را دارد تا اگر می تواند دستمزد نیروی کار را پرداخت کند، پاردایم های خود در استخدام افراد و استفاده از نیروی کار برای تحقق اهداف سازمان را هم بازنگری کند.  
پویش نفس را در حمایت از کسب وکارها تا چه اندازه موفق می دانید؟
کیفیت کار پویش نفس من را شگفت کرده کرد. این پویش وقت و انرژی زیادی از همه اعضا برد و همه با جان و دل برای پویش تلاش کردند. دستاوردهای امروز نفس نتیجه ساعت ها جلسه، بررسی و مطالعه محتواها و تماس های متعدد با افراد مختلف است. در مدتی اندک میزان قابل توجهی از منابع مالی در پویش نفس جمع شد و امکان ساخت یک کلینیک را فراهم کرد. محموله هایی از خارج با همت اعضای پویش نفس برای کمک به بیمارستانها از خارج از کشور تامین شد و همینطور پویش توانست خطوط تولید اقلام مورد نیاز در داخل کشور را توسعه بدهد. مهم ترین دستاورد پویش نفس این بود که از ظرفیت فعالان بخش خصوصی برای کمک استفاده کرد تا این بخش صرفا نظاره گر ماجرا نباشد و به کاهش آثار بحران کمک کند. پویش نفس دوبال دارد که بال نخست، استفاده از شبکه اتاق ها و تشکل ها در سراسر کشور برای سازماندهی حرکت  و اطلاع رسانی برای جلوگیری از همه گیری بیشتر بیماری است. در این بال بر مقابله با شایعه پراکنی و اظهارنظر افراد غیرمتخصص تاکید کردیم. در شرایط بحران با تعدد اطلاعات، قدرت تصمیم گیری روان انسان تحلیل می رود و تلاش کردیم در این پویش، در بحث ارتباطات و داده های تخصصی موثر عمل کنیم. در بال دوم، برای کمک به کاهش آثار اقتصادی بحران کرونا و همه گیری آن بر کسب وکارها تلاش می کنیم که به نظر من، به دلایل متفاوت در این بخش به اهداف مورد نظر نرسیدیم. البته در این بین فقط دولت مقصر نیست. خود ما در بخش خصوصی در استخراج و دسته بندی مسائل می توانستیم بهتر عمل کنیم اما به دلیل اینکه بسیاری از مدیران در تشکل ها امیدی به بهبود اوضاع از سوی دولت ندارند، در این بخش کمتر  موثر بودیم. 
این امید وجود دارد که در آینده بهتر شویم؟
به دلیل چند بعدی بودن بحران همه گیری کرونا، آینده کشور بسیار نگران کننده است. نبود منابع، سوزاندن فرصت ها و بی احتیاطی در انتخاب و اجرای سیاست ها در دوران فراوانی کار امروز را دشوار کرده و آینده هم متاثر از گذشته ماست. امروز به هر راهکاری که فکر می کنیم، برای انجام آن به منابع نیاز داریم اما دولت منابعی ندارد. 
می توان روی منابع دیگر حساب کرد؟
بله در یک سند پیشنهادی، برای استفاده از منابع دیگر راهکارهایی ارائه کردیم. اصلی ترین هزینه که مانعی در تولید رقابت پذیر در ایران است، هزینه بالای تامین مالی است. هزینه بالای تامین مالی به افزایش قیمت تمام شده کالای ایرانی می انجامد. این یعنی هم قیمت برای مصرف کننده بالا می رود هم در مواردی مثل پروژه های عمرانی دولت مجبور است از جیب خودش پول اضافه بدهد. در بازارهای صادراتی این هزینه توان رقابت بنگاه های ایرانی با رقبایی از ترکیه و عربستان سعودی از بین برده است. در کشور ما تامین سرمایه به طور عمده از دو مسیر انجام می شود. یا بنگاه اقتصادی از بانک تسهیلات می گیرد که باید هزینه آن را بدهد یا از سرمایه خودش استفاده می کند. زمانی که یک محصول پیچیده با ارزش افزوده بالا تولید می کنید، به زنجیره تامین نیاز دارید. اگر در هر کشوری هر حلقه از این زنجیره به سود یک تا ۲ درصدی راضی است، در ایران کسی سود کمتر از ۱۵ درصد را قبول ندارد. همین انباشت انتظار سود قیمت محصول ایران را بالا می برد. در یک پیشنهاد برای کمک به کسب وکارها، به سراغ حلقه اول در این زنجیره رفته ایم یعنی واحدهای تولیدکننده مواد اولیه مثل پتروشیمی ها و دیگر صنایع بالادستی که با استفاده از یارانه دولتی محصولاتشان را تولید می کنند. باتوجه به رکود عمیق بازارهای جهانی تقاضا برای محصولات این صنایع هم کاهش یافته است بنابراین باید تقاضای محصولات را تحریک کنیم. پیشنهاد ما این است که صنایع بالادستی مواداولیه را به طور اعتباری و در مقابل اعتبار اسنادی معتبر از سیستم بانکی کشور به صنایع پایین دستی بفروشند و این صنایع هم با تسهیل دسترسی به مواد اولیه میزان تولید را افزایش می دهند. افزایش میزان تولید در این صنایع به حفظ فرصت های شغلی که تهدید آن از آثار مخرب همه گیری کرونا بود، کمک می کند. دیگر نکته اینکه وقتی این شرکت ها و صنایع با نیاز کمتر به سرمایه در زنجیره تامین محصولی را تولید می کنند، آن را با قیمت کمتر یعنی در شرایط رقابتی تر عرضه خواهند کرد. کاهش قیمت ها در عمل از آسیب های معیشتی همه گیری کرونا بر اقشار مختلف جامعه می کاهد. توان صادراتی کشور با اجرای این راهکار تقویت شده و صادرات هم جهش می کند. در این سیکل مثبت با افزایش میزان تولید و کاهش هزینه هایی که پیشتر بار انباشت آن بر دوش صنایع سنگینی می کرد، کاهش قیمت محصولات ادامه پیدا می کند. 
البته شرکتهایی که به عنوان حلقه اول زنجیره به آن ها اشاره کردید، شرکت های خصولتی در ایران هستند.
بله دقیقا. یک نکته مهم درباره این شرکت ها  مقایسه سود خالص آن ها و سود عملیاتی آن ها در کدال است. اگر وضعیت این شرکت ها را در کدال بررسی کنید می بینید که سود خالص آن ها از سود عملیاتی شان بیشتر است و این یک نکته غیرعادی است. این شرکت ها منابع مالی بسیاری زیادی دارند که شکل ورود آن می تواند به تورم در کشور کمک کند اما باید به نوعی از آن استفاده کرد که به حفظ فرصت های شغلی بینجامد و اثر تورمی هم نداشته باشد. 
فکر می کنید در اجرایی شدن این سند با بخش خصوصی همکاری کنند؟
شرایط امروز مشابه شرایط جنگی است و عادی نیست. بنابراین همه باید به میدان بیایند. 
*گفت وگوی آینده نگر با علیرضا کلاهی، عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران
 

برچسب ها

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن