اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

اثرسنجی بنزین بر معیشت

آلبرت بغزیان اقتصاددان

این روزها بحث افزایش قیمت بنزین و مقایسه قیمت آن در ایران با کشورهای دیگر بسیار داغ شده است. درست است که قیمت تمام‌شده انرژی در جهان بالاتر از آن عددی است که مردم کشورمان از آن استفاده و پرداخت می‌کنند اما مسئله اساسی آن است که اصلاح قیمت حامل‌های انرژی باید سال‌ها قبل که نرخ تورم کمتر بود و جامعه قدرت پذیرش بیشتری داشت، اجرایی می‌شد. زیرا در آن دوره قدرت خرید مردم نیز بالاتر بود و بحران‌های اقتصادی بر کشور حاکم نبود.
این‌که دولت یک‌شبه بدون اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی به مردم و زمینه‌سازی نرخ جدید بنزین را اعلام می‌کند، مشخص است که شوک عظیمی را به جامعه وارد می‌کند که حاصل آن انتقادات و اعتراضات مردمی است. از سوی دیگر باید ظرفیت معیشتی مردم برای ورود یک فشار دیگر سنجیده شود. در شرایط کنونی که به واسطه تحریم‌های خارجی و افزایش نرخ ارز، کشور در وضعیت نابسامان اقتصادی به سر می‌برد و همین موضوع اثر جدی بر معیشت مردم داشته این‌که مجموعه قوا تصمیم می‌گیرند و دولت نیز ناگهانی نرخ بنزین را دستکاری می‌کند یعنی توجه یا آگاهی نسبت به شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم کشور وجود ندارد. از سوی دیگر وقتی صحبت از اصلاح قیمت حامل‌های انرژی می‌شود باید توجه جدی به دستمزدها و قدرت خرید مردم نیز صورت بگیرد.
مهم‌ترین مسئله بعد از افزایش نرخ، اثر آن بر وضعیت معیشتی مردم است. بنابر تجربه دوره‌های گذشته در این خصوص، در نتیجه سهمیه‌بندی و افزایش نرخ بنزین، طبقات متوسط و پایین جامعه اثر منفی جدی از این سیاست‌ها خواهند دید، حال آن‌که طبقات بالا چنین احساسی را نخواهند داشت. از آنجا که نمی‌توان موضوع را بدون توجه به ابعاد ریز مسئله مورد خوانش قرار داد، ضروری است که اهداف این طرح مورد تحلیل قرار بگیرد. مواردی همچون کاهش قاچاق سوخت، افزایش درآمد دولت، کاهش مصرف سوخت، بهینه‌سازی و کاهش واردات بنزین هرچند جزو مجموعه اهداف عنوان‌شده از سوی دولت است اما باید این امر مورد سنجش قرار بگیرد که کدام‌یک از این اهداف بعد از اجرای این طرح، امکان محقق شدن دارند. در صورتی که دولت با نگاه درآمدی به تغییر نرخ بنزین پرداخته باشد این پرسش مطرح می‌شود که این افزایش درآمد قرار است به چه صورت هزینه و به چه اموری اختصاص داده شود.
اگر اثر این افزایش بر کاهش مصرف سوخت مدنظر بوده باشد نیز تجربه نشان داده که این موضوع اثری بر نگاه مصرفی مردم در این مقوله ندارد. تحقق این هدف تنها از طریق مدیریت و اصلاح الگوی مصرف انرژی ممکن است. و عامل سوم یعنی اثر افزایش بر کاهش قاچاق سوخت؛ در این بخش نیز دولت نمی‌تواند اثر مدنظر خود را دنبال کند. دلیل این موضوع نیز بسیار ساده است زیرا به دلیل تفاوت نرخ ارز، قیمت‌ها آن‌قدر زیاد است که با افزایش سه‌برابری نرخ آزاد بنزین نمی‌تواند مؤثر واقع شود. در این زمینه، ضروری است به‌جای افزایش نرخ، مقابله با قاچاق به عنوان ابزار مورد توجه قرار گیرد.
هرچند اهداف مسئولان تصمیم‌گیر از این افزایش نرخ محقق نخواهد شد اما در مقایسه با آن اثر این موضوع بر زندگی مردم بسیار مشهود خواهد بود. تورم و افزایش قیمت کالاهای اساسی در پی افزایش نرخ بنزین از نتایجی است که صورت خواهد گرفت. هرچند این موضوع در هفته‌های اول خود را کمتر نشان می‌دهد اما در ادامه شاهد افزایش قیمت‌ها به ضرر طبقات متوسط و پایین خواهیم بود. اما این‌که اندازه این اثرگذاری چه میزان خواهد بود بستگی مستقیم به نظارت دولت دارد چراکه یکی از مسائل اصلی در این میان سوءاستفاده غیرمنطقی از این تغییرات نرخی است. در این میان اصناف نقش مهمی در مقابله با افزایش قیمت‌ها دارند. بر این اساس مسئولان برای ممانعت از افزایش قیمت‌ها، بایستی به رایزنی با مدیران اصناف بپردازند تا از بروز سودجویی‌ها جلوگیری کنند و ما شاهد افزایش نامتعارف قیمت‌ها به بهانه افزایش نرخ بنزین نباشیم. در اینجا نقش نهادهای نظارتی پررنگ می‌شود. علاوه بر این‌که در حال حاضر نظارت و مدیریت آشفتگی‌های در بازار اهمیت دارد موضوع مهم‌تر ادامه‌دار بودن نظارت است. در این بین شهروندان نیز باید بر روی افزایش قیمت‌ها نظارت کنند و هرگونه افزایشی را به دستگاه‌های نظارتی اطلاع دهند. حساسیت اجتماعی در این خصوص می‌تواند منجر به کاهش سوءاستفاده‌ها شود. در این بین مسئولان نظارتی نیز در اسرع وقت نسبت به گزارش‌های دریافتی واکنش نشان دهند و با افزایش قیمت برخورد کنند.
از سوی دیگر زمانی مابه‌التفاوت حاصل از افزایش درآمد ناشی از فروش بنزین می‌تواند در زندگی مردم اثرگذار باشد و تأثیر معنی‌دار داشته باشد که ما تبعات ناشی از افزایش قیمت بنزین را کنترل کنیم. اگر قرار باشد در آینده نزدیک اجاره‌بهای خانه و قیمت محصولات مختلف افزایش پیدا کند، عملاً مجدداً پول یارانه واریزشده و حتی بیشتر از آن از مردم گرفته می‌شود.
بنابراین این سیاست باید یک سری سیاست‌های همراه را در کنار خود داشته باشد زیرا تغییر در قیمت‌ها تنها یک بسته تک‌سیاستی نیست. رئیس‌جمهوری نیز در صحبت‌هایش به برخی از این سیاست‌های پیشنهادی اشاره کرده است اما مسئله آنجاست که در زمان اعلام افزایش نرخ به سیاست‌های همراه توجهی صورت نگرفت. تجربه نشان داده زمانی که نرخ سوخت افزایش پیدا می‌کند، باید به سیاست‌های افزایش کارایی بخش حمل و نقل و بهره‌وری بیشتر در مصرف سوخت نیز پرداخت. باید تولید خودروهای کم‌مصرف را در دستور کار قرار داد تا بتوان میزان مصرف سوخت را کنترل کرد. همچنین شرایط فعلی ترافیک باعث افزایش مصرف سوخت خواهد شد و باید برای آن تدبیری اندیشیده شود. در غیر این صورت ممکن است منافع پیش‌بینی‌شده برای این طرح به حد کافی محقق نشود.
مابه‌التفاوت درآمد دولت از فروش بنزین به‌جای صرف شدن در مسیر اهدای یارانه نقدی به مردم، باید در راستای تجهیز ناوگان حمل‌ونقل قرار گیرد. بازپرداخت وجه اضافی به مردم، امری طبیعی و منطقی به نظر می‌رسد اما نباید این روند به شکل پرداخت نقدی باشد.
*آینده نگر 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن