اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

اینترنت، برهم ‏زننده معادلات هسته و پیرامون

علی ‏اصغر سعیدی، جامعه ‏شناس

۱.تا دهه ۱۹۸۰ میلادی، در معرفت شناسی علم اقتصاد، تنها به مسئله منفعت طلبی و بیشینه سازی و رسیدن به حداکثر کردن سود توجه می شد. در این دهه، جامعه شناسی به اسم مارک گرانووتر، در مقاله ای  توضیح داد،  غیر از عوامل اجتماعی مختلف که بر این منفعت طلبی اثر می گذارد، منفعت طلبی ذاتا ایجاد نمی شود. براساس نظرات آدام اسمیت، انسان ها ذاتا منفعت طلب بودند اما  نگاه مارک گرانواتور، این جامعه شناس اهل ایالات متحده آمریکا، تفکر نسبت به کارآفرینی را که ناشی از نظر آدام اسمیت بود، تغییر داد. در رویکردهای این جامعه شنا، پیوندهای مختلف انسان ها مورد تحلیل قرار گرفته بود. او این پیوندها را به ۲ دسته تقسیم کرد و آن ها را پیوندهای نزدیک یا قوی و پیوندهای دور یا ضعیف دانست. منظور او از پیوندهای نزدیک یا قوی، پیوندهایی بود که انسان ها با افراد خانواده و خویشاوندان خود برقرار می کردند و پیوندهای ضعیف، آن دسته از پیوندها بودند که بین انسان با دوستان و دوستانِ دوستان برقرار می شد. او در تحلیل های خود به این نتیجه رسید که این پیوندها منبع جریان اطلاعات است و برخلاف آنچه به که نظر می رسد و همه تا آن زمان فکر می کردند، این پیوندهای نزدیک تر یا قوی تر نیست که قدرت بیشتری از منظر اطلاعات برای فرد ایجاد می کند. این جامعه شناس آمریکایی به این نتیجه رسید که پیوندهای دور یا همان پیوندهای انسان با دوستان دوست، قدرت بیشتری برای فرد به همراه می دهد. او در اثبات این مسئله درباره پیوندهای انسانی، تحقیقی در شهر بوستون آمریکا انجام داد. در آن زمان در ایالات متحده امریکا، ایده اصلی این بود که افراد شایسته می توانند به کار مناسب خود برسند. بنگاه های اقتصادی افراد شایسته را انتخاب می کنند و از آنجایی که ایالات متحده آمریکا یک کشور به طور کامل سرمایه داری است، به طور حتم این افراد شایسته اند که به کار دست پیدا می کنند. در جریان تحقیقات این جامعه شنان معلوم شد افرادی فرصت های شغلی بیشتری داشتند و توانستند به شغل برسند که از جریان اطلاعات اطراف خود استفاده کردند. یافته های این بررسی نشان داد ۵۵ درصد افراد شغلشان را از طریق اطلاعاتی که در پیوندهای دور به دست آوردند، کسب کردند. از نتایج این بررسی بسیار جالب، بعدها در حوزه های غیراقتصادی هم استفاده شد اما در اقتصاد به شکل گیری رویکردی انجامید که از آن با عنوان رویکرد شبکه ای یاد می شود. رویکرد شبکه ای ناظر به این موضوع بود که هرجا شبکه ای از آدم ها شکل بگیرد، پیشرفت هایی حاصل می شود.
۲.دومین بررسی اثرگذار، تحقیق آنالی ساکسینیان در پیشرفت های دره سیلیکون بود. او در آن تحقیق به نزدیکی شرکت ها در یک منطقه صنعتی پرداخت. تا آن زمان اقتصاددانان تاکید می کردند اگر شرکت ها را در یک منطقه صنعتی یا شهرک جمع کنیم، موفق ترند. چراکه امکان مبادله تجربیات فراهم می شود و در تامین زیرساخت ها، هزینه ها کاهش پیدامی کند. زیربناهایی مثل جاده، برق، فاضلاب، سیم کشی تلفن و … همه یکبار اما برای دسترسی چند شرکت ایجاد می شود. اما ساکسینیان می گفت صرفا نزدیکی شرکت ها در یک منطقه به این علت باعث موفقیت آن ها نیست. او  دو منطقه صنعتی را در بررسی خود با هم مقایسه کرد. منطقه نخست دره سیلیکون و منطقه بعدی روت ۱۲۸ بود. یافته های او نشان داد شرکت ها در دره سیکلیون موفق ترند اما نه لزوما به دلیل نزدیکی بهم. او به اینت جه رسید که موفقیت دره سیلیکون ناشی از شکل گیری یک شبکه  غیررسمی از روابط است که در دسته همان روابط دور در پیوندهای مورد نظر مارک گرانووتر بود. افراد براساس این شبکه غیررسمی ارتباطات در شرکت های مختلف استخدام می شدند. وقتی شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر شکل گرفتند، اینکه امکان شبکه سازی فراهم شود، بسیار بیشتر شد. این باعث شد کارآفرینان از این شبکه ها که دسترسی به اطلاعات در پیوندهای دور را برای آن ها فراهم می کرد استفاده کنندو با سرعت بیشتری به اطلاعات در پیوندهای دور برسند. این نه تنها فرصتی برای کارآفرینان بلکه فرصتی برای مصرف کنندگان هم بود. چراکه آن ها براساس همین  جریان، اطلاعات مختلفی را درباره محصولات و کالاها دریافت می کردند که در تصمیم گیری آن ها اثر داشت و نکته مهم، سرعت دسترسی به این اطلاعات بود. شبکه های اجتماعی امکان بررسی فرصت های مختلف مشتریان برای خرید یک کالا را فراهم کرد. دیگر لازم نبود یک خانواده برای خرید یک دستگاه لوازم خانگی به فروشگاه های متعدد در مراکز فروش های دوراز خانه سر بزند یا در مکالمات طولانی با دیگران به این اطلاعات برسد. شبکه های اجتماعی این فرصت را برای مشتری فراهم کرد تا در کوتاه ترین زمین، به اطلاعات مورد نیاز دسترسی پیدا کند و تصمیم بگیرد. اطلاعات انواع کالا در خارج و داخل کشورها در شبکه های اجتماعی موجود است.
استفاده از شبکه اطلاعات، نقش مهمی در به صفر رساندن رانت جویی دارد. زمانی که اطلاعات در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود، یعنی من به همان اطلاعاتی که دیگری دارد، دسترسی دارم و می توان از آن استفاده کنم. اینترنت و شبکه اطلاعات جلوی رانت اطلاعاتی را می گیرد چراکه رانت اطلاعاتی درواقع از عدم تقارن اطلاعات و عدم دسترسی همگانی به اطلاعات است که ایجاد می شود.  باتوجه به این کاربرد شبکه اطلاعات، هر کس که جلوی سرعت این شبکه را بگیرد، آن را متوقف کند و حتی سرعت آن را کند کند، جلوی جریان اطلاعات را گرفته و این به ضرر همه افراد جامعه است و این زیان در مورد جامعه اقتصادی وکارآفرینی بیشتر است.
اگر دولتی خود را طرفدار کارآفرینی، مردم یا مصرف کنندگان توصیف می کند، نباید سرعت جریان اطلاعات را کند کند. دولت ها ترکیبی از حامیان سرمایه، نیروی کار و مصرف کنندگانند و بهترین شیوه حمایت از این گروه ها سرعت بخشیدن به جریان اطلاعات است. درواقع باید صیانت را  به معنای سرعت بخشی به جریان اطلاعات در نظر گرفت و هر نوع حرکتی علیه سرعت جریان اطلاعات، به زیان مصرف کننده، تولیدکننده و در نهایت مردم است. اگر یک مجلس، خود را مجلس مردمی توصیف می کند، نتیجه کار آن باید به نفع مردم عمل کند نه به ضرر آن. منافع امروز همه در سرعت بخشی به جریان اطلاعات است. اگر سیاستمداری کاهش قیمت ها و حذف واسطه ها را در بازارها دنبال میکند، راه حل آن در جریان اطلاعات و سرعت بخشی به آن است. 
*چین، الگوی مناسب در برخورد با فناوری است؟
سرعت بخشی به جریان اطلاعات در همه کشورها در اولویت است. فناوری های مختلف به نفع گردش اطلاعات در کشورهای پیشرفته و درحال توسعه به کار گرفته می شود و این را سرلوحه کار خود قرار داده اند. هم چنین در این زمینه صیانت از اطلاعات شخصی افراد در اولویت است. دیده شده بعضی کشورها از جمله چین اصول اخلاقی را به خاطر منافع ملی اش در جهان زیر پا می گذارد که از جمله آن سرمایه گذاری بیشتر بر ابداع فناوری های کنترلی است. چین به دلیل منافع جهانی اش در تلاش برای ضعیف کردن یا کنترل جریان آزاد اطلاعات است. آنچه بعضی از آن به صیانت تعبیر می کنند اما نباید فراموش کرد که چین یک قدرت برتر جهانی است و رقیبی مثل آمریکا دارد. بخش اعطم اقتصاد جهانی در دست رقیب چین است و شاید سیاست هایی از این دست در رقابت چین با ایالات متحده امریکا  معنا پیدا کند. اما کشوری نیستیم که از دستاوردهای مختلف جهانی خود را محروم کنیم.
تحلیل گران می گویند در نظام سرمایه داری جدید امکان اینکه فناوری های جدید را بدون محدودیت دریافت کنید، بالاتر است. این نقدی بود کهمنتقدان سرمایه داری همواره از آن می گفتند. در گذشته براساس همین رویکرد کشورها به پیرامونی و هسته تقسیم می شدند و اینطور تحلیل می شد کهکشورهای پیرامونی مسیر طولانی برای رسیدن به کشورهای هسته و دستاوردهای فناورانه آن ها دارند. اما امروز در عصر اطلاعات امکان اینکه یک فناوری به محض ابداع در دسترس دیگر کشورها قرار بگیرد، وجود دارد. وقتی استارتاپی راه می افتد، امکان استفاده از خدمات آن برای مردم در کشورهای مختلف فراهم است و توسعه فعالیت آن ادامه دارد. بنابراین آنچه براساس نظریات وارن اشتاین مطرح می شد و کشورهارا به هسته و پیرامونی تقسیم می کرد، امروز از بین رفته است. در عصر اطلاعات می توان به سرعت از فناوری استفاده کرد. در چنین عصری اگر طرحی با ادعای صیانت به دنبال ایجاد حوزه اطلاعاتی مجزا برای خود است، گویی بردن اقتصاد کشور خود به دوران قدیم را دنبال می کند. یعنی پیش از آن زمانی که به پیشرفت های امروز برسیم. چین به طور مشخص می خواهد خود را در بین کشورهای هسته و مرکز قرار دهد و کنش ها و نحوه برخورد آن با فناوری براساس جایگاه آن در دنیاست اما جایگاه ما با چین متفاوت است. بنابراین باید برخورد متفاوتی با فناوری در پیش بگیریم. چین چه زمانی به رفتارهای کنترلی در قبال فناوری روی آورده است؟ زمانی که توانست سرمایه کشورهای پیشرفته را به نفع توسعه اقتصادی خود به کار بگیرد. به طور تقریبی دو دهه است که جریان جذب سرمایه خارجی در چین سرعت گرفته است. چرا ۲۰ سال پیش که چین کشوری بسته و کمتر پیشرفته بود، به چنین سیاست های محدودکننده ای روی نیاورد؟ چین امروز، با توجه به سرمایه گذاری های خارجی انجام شده در این کشور و توسعه فناوری در جایگاهی است که می گوید محدودیت هایی را به نفع منافع ملی اش اعمال می کند و هدف این کشور از همین سیاست ها هم، سرآمد شدن در جهان است. یک مقام وزارت دفاع آمریکا اخیرا به همین دلیل استعفا کرد چراکه می خواست به شرکت های فناوری محور مثل گوگل و فیس بوک بگوید اگر اصول اخلاقی شان را تغییر ندهند، چین دست برتر را در این زمینه می گیرد و آن را تغییر می دهد. ما امروز به عنوان کشوری که راه درازی برای پیشرفت در پیش دارد، باید درباره فناوری تصمیم بگیریم. ما تا روزی که از سرمایه های فکری، فیزیکی و فناوری کشور به نفع توسعه اقتصاد استفاده کنیم، فاصله داریم. ظرفیت های خوبی در نیروی انسانی در کشور ما وجود دارد و اگر در قالب طرح صیانت از کاربران در فضای مجازی، کشور را از دستاوردهای مختلف فناوری محروم کنیم، درواقع سرمایه های انسانی مان را سوزانده ایم. به نظر من، اگر دسترسی ایران به اینترنت جهانی قطع شود، در شبیه سازی تاریخی این دوره، به دوره پیش از دوره قاجار در کشور عقب نشینی می کنیم. دوره ای که در آن ارتباطی با جهان خارج نداریم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن