۳ راهکار برای حفظ نخبگان
بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران/آینده نگر
هم اکنون رقابت شدیدی در سطح بینالمللی برای جذب حداکثری نیروی انسانی متخصص شکل گرفته است. مهاجرت که آن را پدیده ای ناشی از نیروهای رانشی و کششی داخلی و بینالمللی توصیف می کنیم، با تشدید این رقابت، به چالشی در سطح جهانی تبدیل شده است.
در حال حاضر هیچ کشوری نیست که با تکیه صرف به شرایط داخلی، بتواند برای مهاجرت برنامه ریزی کند. امروزه در دنیا مشوق های مختلف تحصیلی، کاری، سرمایه گذاری، ورزشی و هنری برای جذب سرمایه های انسانی با سرعت کم نظیری ارائه می شود. مشوق ها به اندازه ای متنوع و جذاب هستند که می توان گفت کشورها دیگر نمی توانند با افزایش سطح امکانات، تسهیلات اقتصادی و اجتماعی و ارتقاء استانداردهای داخلی، مانع از خروج منابع انسانی ارزشمند شوند. لذا مقوله مهاجرت از برقراری استانداردهای حداقلی زندگی فراتر رفته است. نیروی متخصص به دنبال بالاترین سطح جذابیت و کارآمدی است و هرچه کشوری در زمینه برنامه های کنترل و مدیریت مهاجرت سنجیده تر عمل کند، موفق تر است. امروز برای بازیگران بینالمللی ثابت شده است که مهاجرت نیروهای متخصص چه هزینه سنگینی برای کشورهای مبداء و چه منافعی برای کشورهای مقصد دارد. همین اثبات منافع باعث شده مدیریت مهاجرت به عنوان یک موضوع مهم در دستور کار سیاستگذاران قرار بگیرد.
با همه گیری کرونا، روند مهاجرت در جهان دچار وقفه شد و حال با شناخت بیشتر بشر از ابعاد این همه گیری و کنترل نسبی آن، تحلیلگران بر این باورند که روند مهاجرت در سطوح مختلف، شدت خواهد گرفت. در واقع این امکان وجود دارد که روند جهانی مهاجرت نه فقط در سطح نیروهای متخصص بلکه در همه سطوح سرعت و شدت گیرد. چراکه کرونا پیشران های اصلی مهاجرت از جمله فقر، بیکاری، گرسنگی، تبعیض، خشونت و ناامنی را در کشورهای توسعه نیافته جهان تقویت کرده و همین زمینه ساز اوج گیری مهاجرت در سال های پیشروست. بااین وجود، در جهان امروز آمادگی و همبستگی لازم برای برون رفت از بحران جهانی مهاجرت کمتر دیده می شود. هرچند با ابتکار سازمان ملل از سال ۲۰۱۸، میثاق نامه ای جهانی برای مدیریت و سازماندهی مهاجرت های بینالمللی به طور امن و منظم تصویب شده اما با خروج کشورهایی مثل آمریکا و مجارستان و عدم مسئولیت پذیری آن ها در عمل به اجرای میثاق نامه، اثری از آن در روند مهاجرت در جهان بروز نکرده است. در حالیکه علائم هشدار و خطر مربوط به بحران های جهانی از جمله چالش مهاجرت عیان تر از هر زمان دیگر است، اما متاسفانه هنوز فاصله زیادی تا دستیابی به یک اجماع جهانی داریم و این به مشکلات و چالش های پیش روی کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر افزوده است. اکنون، جهان بی راهکار و متفرق، آینده ای را انتظار می کشد که در آن، آمار مهاجرت از کشورهای مهاجرفرست رو به افزایش است و کشورهای مهاجرپذیر هم باید، خود را برای حضور مهاجران بیشتری آماده کنند. فقر و شکاف اقتصادی میان کشورهای جنوب و شمال، در جهان عمیق تر می شود و مهاجرت، که خود از همین عوامل نشات می گیرد، به تعمیق آن کمک می کند. پیش بینی افزایش میزان مهاجرت، در همه گروه های اجتماعی، از دیگر دلایلی است که لزوم سیاستگذاری درباره پدیده مهاجرت را دوچندان می کند.
باید جدی بگیریم؟
ایران کشوری مهاجرفرست و مهاجرپذیر است و شرایط امروز داخلی و منطقه ای، توجه هرچه بیشتر به مدیریت روند مهاجرت را بیشتر کرده است. بر ای مثال، براساس آمارهای رسمی رتبه مهاجرت فرستی ایران در میان ۲۳۲ کشور، ۵۴ و رتبه مهاجرپذیری ایران ۲۳ است. ایران از بین ۲۴۱ کشور دانشجو فرست، در جایگاه ۱۹ ام و از منظر دانشجوپذیری در جایگاه ۳۱ ام قرار دارد. هم چنین در بین ۱۵۲ کشور، رتبه ایران در شاخص جریان بالقوه مهاجرت ۸۷ است. ایران در شاخص جریان بالقوه مهاجرت جوانان هم رتبه ۷۷ را دارد.
ایران در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا با توجه به زیر ساخت هایی که در توسعه منابع انسانی و افزایش سرمایه انسانی فراهم نموده است و با توجه به وضعیت هرم جمعیتی که هم اکنون در آن قرار دارد در حال حاضر یکی از منابع مهم نیروی انسانی منطقه است. با توجه به شرایط اقتصادی اجتماعی ویژه ای که کشور در آن قرار دارد ازجمله نرخ بیکاری بالا و رشد اقتصادی پایین که ممکن است در آینده نیز همین روند تداوم داشته باشد، هدایت جریان نیروی انسانی کشور اهمیت ویژه ای مییابد. در این میان تلاش های کشورهای همسایه و برنامه های توسعه ای آنها و اثر آنها بر جذب نیروی انسانی جهانی و منطقه ای را نباید از نظر دور داشت، باوجود رقابت سیاسی و اجتماعی میان این کشورها و ایران در یک نگاه بلند مدت شاید به عنوان فرصتی برای حفظ سرمایه های انسانی ایرانی در منطقه و در نزدیکی مرزهای ایران به آن نگاه کرد. به نحوی که در شرایط بهبود وضعیت اقتصادی کشور پس از خروج از بحران در تبادلات تجاری و انتقال فناوری از سرمایه مالی و انسانی آنها در برنامه توسعه کشور بهره بیشتری برد. البته این به شرطی است که اقتصاد ایران بتواند با سرعت مناسبی با درک روند های جهانی زیرساخت چرخه کامل توسعه و حفظ نیروی انسانی را ایجاد نماید.
عدم وجود ثبات سیاسی و اقتصادی درکشورهای همسایه ایران، عدم وجود فرصتهای کافی در داخل کشور برای بهرهمندی از ظرفیت تمام نیروی انسانی داخل و همچنین قرار گرفتن کشور در شرایط تحریم و تنگنای اقتصادی نیازمند بهکارگیری راهحلهای خلاقانه در زمینه جابهجایی بینالمللی سرمایه انسانی در ایران است. چراکه وجه تمایز کشورها در زمینه جابجایی و مهاجرت سرمایه های انسانی، نوع مواجهه آنها با موضوع و نحوه مدیریت آن است. واقعیت آن است که چنانچه برنامه و رویکرد منسجمی برای کنترل و مدیریت پدیده مهاجرت توسط نظام حکمرانی و جامعه (فرستنده و گیرنده) وجود نداشته باشد، مهاجرت ورودی و خروجی هر دو تبدیل به بحران و چالش اساسی برای کشورها خواهد شد.
آلمان، به عنوان یک کشور مهاجرپذیر بهخصوص پس از بحران جهانی پناهجویان در سال ۲۰۱۵ میلادی را میتوان یکی از مثالهای موفق در زمینه مدیریت پدیده مهاجرت ذکر کرد. این کشور پس از باز کردن مرزهای خود، با سیل عظیمی از مهاجران ورودی به داخل کشور خود روبهرو شد. اما نکته حائز اهمیت این است که این کشور به مدد سازمانهای تخصصی خود در حوزه مطالعات و مدیریت مهاجرت با امکانات تخصصی و بودجههای کافی، نهتنها این تهدید را پشت سر گذاشته بلکه آن را تبدیل به یکی از فرصتهای مهم برای تقویت بنیه اقتصادی و صنعتی خود کرده است. سالها پیش از بحران سال ۲۰۱۵، طبق پیشبینیها، کشور آلمان مواجه با کمبود نیروی انسانی به واسطه چالشهای جمعیتی بود که با بروز بحران پناهجویی و مدیریت آن، در حال حاضر توانسته بخش عمدهای از کمبود نیروی انسانی خود را از طریق مهاجران ورودی جبران کند. آمار اخیر وزارت کار این کشور مبنی بر سهم اشتغال مهاجران در بازار کار این کشور موید این موضوع است. نقش بیبدیل نهادهای مطالعاتی و اجرایی آلمان در زمینه مدیریت مهاجرت یکی از رازهای موفقیت این کشور است. اما در مقابل، کشوری همچون یونان مثالی ناموفق در زمینه مدیریت مهاجران ورودی است که نهتنها از این ظرفیت بهرهبرداری نکرده است بلکه با بحران بسیار اساسی نیز روبهرو است. در زمینه بهرهگیری از مهاجران تحصیلکرده و فرهیخته، کشورهایی همچون کانادا و استرالیا از مثالهای بسیار موفق در زمینه مدیریت و بهرهبرداری از سرمایههای انسانی دیگر کشورها هستند. در مقابل آنها، ایتالیا به عنوان یک کشور کاملاً ناموفق در زمینه مدیریت استعدادهای برتر ورودی به این کشور شناخته میشود.
مدیریت مهاجرت در کشورهای مهاجرفرست نیز از همین رویه تبعیت میکند. کشورهای چین و هند که نرخ خروج بالای دانشجو و فارغالتحصیل به خارج از کشور دارند، با مدیریت جریان خروجی سرمایههای انسانی، این بحران را به فرصتی برای انتقال دانش و فناوری روز دنیا به داخل تبدیل کردهاند. این کشورها بهخصوص با تمرکز بر حفظ پل ارتباطی با مهاجران خروجی یا بازگشت مجدد آنها از طریق برنامههای منسجم سازمانهای تخصصی مهاجرت، تجربه بسیار موفقی را در این زمینه رقم زدهاند. دیگر کشورهای مهاجرفرست همانند مصر، مکزیک و پاکستان که عمدتاً اعزامکننده نیروی کار با مهارت کم و متوسط به خارج هستند، از فرصتهای اقتصادی مهاجران خروجی به ویژه بازگشت وجوه ارسالی مهاجران به داخل کشور بهره میبرند.
نکته دوم اینکه با نگاه واقعبینانه به موضوع مهاجرت، متوجه خواهیم شد که کشوری همچون ایران که با انباشت سرمایههای عظیم انسانی مخصوصاً در دو دهه اخیر روبهروست، بهطور طبیعی با پدیده خروج بخشی از این حجم نیروی انسانی انباشته مواجه بوده و خواهد بود. چراکه تا زمانی که ظرفیت جذب و بهکارگیری کامل این حجم از نیروی انسانی در داخل کشور مهیا نباشد، یا ما با هدررفت سرمایه انسانی در داخل روبهرو خواهیم شد یا بخشی بر اثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی از کشور خارج خواهند شد. هرچند که در این میان تغییر سبک زندگی در قرن ۲۱ و میل به جابهجایی تحصیلی و تجربه زندگی در خارج در میان نسل جوان در سرتاسر دنیا افزایش چشمگیری یافته است و جامعه جوان ایران نیز از این پدیده جهانی تاثیر بسزایی گرفته است. اما نکته حائز توجه این است که فارغ از کمیت و کیفیت خروج سرمایههای انسانی از کشور، جامعه و سیستم حکمرانی کشور چه ظرفیتسازی در زمینه مدیریت مهاجرت در کشور صورت داده است؟ متاسفانه پاسخ این سوال، خیلی روشن و دلگرمکننده نیست. در واقع رویکرد جامعه و نظام حکمرانی بیشتر برخاسته از احساس تاسف و خسران ناشی از خروج سرمایههای انسانی بوده است تا اینکه یک رویکرد عملگرایانه منطبق بر واقعیات باشد. رویکرد جامعه ایرانی نسبت به پدیده مهاجرت در بیشتر مواقع صرفاً ابراز تاسف، انفعال و حتی در مواقعی تشویق مهاجران به عدم بازگشت بوده یا اینکه حداقل استقبال گرمی از مهاجران بازگشتی خود نکرده است. رویکرد انفعالی در زمینه مهاجرت در سیستم حکمرانی کشور با شدت بیشتری قابل مشاهده است.
بنابراین نکته کلیدی این است که با در نظر گرفتن اهمیت و شدت روزافزون موضوع مهاجرت در کشور و دنیا، اول از همه ما نیازمند یک تغییر رویکرد اساسی در کشور نسبت به موضوع مهاجرت بهخصوص فاصله گرفتن از زاویه دید احساسی و خسرانی هستیم. دوم اینکه نیازمند شکل دادن نهادهای تخصصی در زمینه مدیریت مهاجرتهای خروجی-بازگشتی و همچنین تقویت برنامههای پشتیبان در این حوزه در کشور هستیم. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که روزی بهجای تاسف زایدالوصف به مهاجرت سرمایههای انسانی کشور، شاهد بهرهمندی از ظرفیتها و مزایای مهاجرت در کشور همانند سایر کشورهای جهان باشیم.
راهکارها و سیاست های مهاجرتی
۱.درک صحیح از مهاجرتهای بینالمللی ضامن برنامهریزی صحیح درباره آن است. در بعضی کشورها به مهاجرت بهعنوان یک فرصت نگاه میشود اما متأسفانه در ایران در سالیان گذشته، هیچگاه به مهاجرت به شکل نظاممند و فرصت محور توجه نشده است. رویکردهای سیاستگذاران ایرانی به مهاجرت همواره قهری است درحالیکه تغییر رویکرد از فرار مغزها به چرخش نخبگان است که میتواند از تهدیدهای مهاجرت فرصت بسازد. تا پیش از سال ۱۳۹۴، کمتر سیاست یا برنامهای برای ترغیب و تسهیل بازگشت مهاجران ایرانی خارج از کشور، بهویژه افراد تحصیلکرده و متخصص وجود داشت. در دهههای اخیر موضوع بازگرداندن ایرانیان متخصص به کشور پررنگ شده است. ازجمله اقدامات انجام شده برای تسریع و تسهیل بازگشت ایرانیان متخصص به کشور، طرح همکاری با متخصصان و دانشمندان ایرانی غیرمقیم است. این طرح توسط معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری و مرکز تعاملات بینالمللی علم و فناوری اجرا شده و زمینه انتقال دانش، تجربه و ایدههای فناورانه به کشور را فراهم کرد. در قالب این طرح ارتباطات مؤثری با دانشمندان و متخصصان ایرانی غیرمقیم با همتایان داخلیشان برقرار شده است. بازگشت بیش از دو هزار نفر از فارغالتحصیلان ایرانی به کشور و ارتباط با قریب به هزار نفر از متخصصان ایرانی خارج از کشور از طریق برگزاری سخنرانی و کارهای تخصصی از نتایج این طرح است. اجرای چنین طرحهایی که برگرفته از تغییر رویکرد سیاستگذاران از فرار مغزها به چرخش نخبگان است، میتواند از التهاب بحران مهاجرت در سالهای پیش رو بکاهد.
۲.بینالمللی شدن دانشگاههای کشور برای تبادل دانشجو و چرخش نخبگان ضروری است. به سیاستگذاران توصیه میشود با تغییر ساختارهای داخلی برای پیرش دانشجویان خارجی زمینه بازگشت و ادغام دوباره دانشجویان ایرانی از خارج کشور را فراهم کنند. متأسفانه در سالهای گذشته سیاستهای منسجمی در این زمینه وجود نداشته و رویکرد دولتها برای جذب و نگهداشت دانشجویان بینالمللی منفعلانه بوده است. بنابراین ضروری است مسئولان رویکردهای خود را در این زمینه شفاف و فراگیر کنند. تقویت برنامههای تبادل دانشجو بهویژه در رشتههای علمی و فناورانه موردنیاز کشور، و تقویت فرصتهای مطالعاتی خارج از کشور میتواند به تقویت رویکرد چرخش نخبگان و انتقال دانش و ایدههای نو از مسیر مهاجرتهای چرخشی و بازگشتی کمک کند. دراینبین، تغییر قوانین و مقررات برای جذب اجتماعی و مدنی دانشجویان بینالمللی در کشور از اقدامات اثرگذار برای جذب دانشجویان بینالمللی است. برخورداری از امنیت، حقوق مدنی و اجتماعی متناسب، دسترسی به خدمات اجتماعی ازجمله خدامت بانکی، درمانی و امکان ورود به بازار کار در حین یا پس از تحصیل ازجمله مهمترین عواملی است که به تسهیل ادغام اجتماعی دانشجویان بینالمللی کمک میکند.
۳ متاسفانه برنامه مشخصی برای بهرهمندی از هر سه گروه سرمایهگذاران و کارآفرینان، نیروی کار متخصص و ماهر و نیروی کار کم مهارت و نیمه ماهر مهاجران ایرانی در خارج از کشور وجود ندارد. امروز بحران ارزی در ایران، سرمایهگذاری در داخل را تا حد زیادی جذاب کرده است بنابراین اگر سیاستگذار مشوقهای لازم را در نظر بگیرد، ایران یک گزینه جذاب برای سرمایهگذاری ایرانیان خارج از کشور است. همچنین ایران میتواند با توسعه کانالهای رسمی مهاجرت اقتصادی، بر روند مهاجرت نیروی کار اثر بگذارد. طراحی کانالهای مهاجرت موقت کاری از سوی دولتها بهویژه در زمان فشارهای اقتصادی روشی هوشمندانه برای کنترل مهاجرتهاست. اما در سالهای اخیر باوجود تلاشهای وزارت کار، ایران در پیادهسازی این روش موفق نبوده است. بر اساس آمارهای موجود ۱۳۶ موسسه کاریابی با مجوز بینالمللی در ایران فعالیت میکند اما بیشتر آنها در کشورهای هدف دفتر مستقر ندارند و از دانش تخصصی و صلاحیت کافی برای شناسایی فرصتهای شغلی و اعزام نیروی کار برخوردار نیستند. توانمندسازی این کاریابیها و تجهیز آنها به تخصص روز میتواند به کنترل روند مهاجرت نیروی کار به خارج کمک کند.
مهمترین نکته در تغییر رویکردها و فرصت دیدن مهاجرت، دست برداشتن از رویکردهای منفعلانه و سلبی درباره مهاجرت است. در یک رویکرد فعالانه، علاوه بر تسهیل ادغام مهاجران بازگشتی، سایر مهاجران خارج از وطن هم به بازگشت ترغیب میشوند. رویکرد فعالانه در مورد مهاجرت بر ۲ رکن استوار است که نخستین آن افزایش آمادگی کشور برای جذب متخصصان ایرانی بازگشتی و دوم، ایجاد میل به بازگشت در میان متخصصان ایرانی خارج از کشور است.
بهبود زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی کشور و ایجاد بسترهای مناسب برای استفاده از تخصص افراد دراینبین نقشی مهم ایفا میکند. کشورهایی که ظرفیت اقتصادی قدرتمندی ندارند و با چالشهای جدی در بازار کار دستوپنجه نرم میکنند، نهتنها در جذب نخبگان رفته بلکه در حفظ نخبگان و نیروی کار مانده هم عاجزند. زمانی که حتی دسترسی اعضای جامعه محلی به بازار کار محدود و سیستم رفاهی جامعه دچار مشکل است، بازگشت مهاجران متخصص نهتنها مزیت نیست بلکه بار دولتها را سنگینتر هم میکند.