اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

یک شوخی به نام ساخت ایران

مجتبی عندلیب آذر، تحلیل گر فضای کسب وکار/ آینده نگر

بازارهای آنلاین و خرده فروشی های ایرانی رونق گرفته اند اما به نظر نمی رسد حتی فناوری بتواند استمرار این روند را تقویت کند چراکه رفتار حاکمیت با اقتصاد نقش به سزایی در فعالیت کسب وکارها، حتی انواع خرد آن دارد. آیا ساخت ایران رونق گرفته است و این رونق تداوم دارد؟ گذشته می تواند پاسخ این پرسش را به ما بدهد.
۱.تجربه خودرو
از پیش از سال ۱۳۵۷، خودروی آمریکایی از جمله شورلت و بیوک به عنوان برترین خودروهای جهان در ایران مونتاژ یا تولید می شد. مذاکره با بنز هم برای تولید در ایران آغاز شده بود. پس از انقلاب اما نگاه به صنعت خودروسازی تغییر کرد و متولیان امر گفتند ایران باید صنعت خود را ایجاد کند و خودروی ملی را بسازد. با وجود چنین رویکردی اما، تا سه دهه پیکان در ایران تولید شد. همکاری با تولیدکنندگان کره جنوبی به سمند رسید و در نهایت، در همکاری با فرانسوی ها به تولید خودروی ۲۰۶ رسیدیم که ابتکار ایران درباره آن، اضافه کردن صندوق عقب بود. پس از این، با سخت تر شدن تحریم ها و فاصله گرفتن شرکای خارجی از صنعت خودروسازی ایران، ایران به مونتاژکار خودروهایی تبدیل شد که در خود چین هم خریداری ندارد و بنابراین، ساخت ایران در صنعت خودروسازی به عنوان صنعتی  پیشران در اقتصاد  کشور به جایی نرسید.
اما چه بر سر تلاش های مردمی و خصوصی آمد؟ در آن سال ها دولت در قالب طرح هایی، به بعضی از فعالان اقتصادی تسهیلات  و زمین داد تا قطعه سازی در کشور رونق بگیرد. اما نتیجه ۴۱ سال تلاش صنعت خودرو برای ساخت خودروی ایرانی و حمایت بی چون  و چرا از این صنعت این بود که مجموعه ای از افراد را وارد صنعت قطعه سازی کرده و با سیاست های غلط، آن ها را به  زیان دچار کردند. قطعه سازان چند هزار میلیارد تومان از خودروسازان طلبکارند  و رفتار خودروسازان با مصرف کنندگان هم، با وجود چهاردهه حمایت بی قید و شرط، همانی است که امروز در جامعه می بینید. در صنعت خودروسازی کشور، ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر نیروی سربار کار می کند. بدتر اینکه قطعه سازان ایرانی که با آموزش شرکت های خارجی تا سطحی پیشرفت کردند، به بازارهای جهانی وصل نشدند. درحالیکه در ترکیه، صادرات قطعات خودرو به ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار در سال می رسد. خودروسازی ایران از ارتباط با بازارهای جهانی بازماند و حتی امروز، رضایت مشتری داخلی را هم فراهم نمی کند. تقاضایی هم که امروز در بازار داخل می بینید، تلاش برای حفظ سرمایه مردم در قالب کالای واسطه ای و سرمایه ای است.
۲.تجربه نفت
در یک دوره در دهه ۷۰، دولت توانست بخشی از شرکت های خارجی را به همکاری با صنعت نفت ایران و سرمایه گذاری در آن متقاعد کند. برای مثال شرکت توتال فرانسه در همان سال ها برای کار در دو فاز از پارس جنوبی به ایران آمد یا شرکت های آی ای ساسول و هیوندایی از کره جنوبی به ایران آمدند. اما پس از آن سال ها با تغییر دولت و رویه دولت تازه در سیاست خارجی، ماجراجویی در جامعه جهانی و مشکل سازی، بخشی از کار به شرکت های چینی سپرده شد  که با وجود گذشت ۱۰ سال، طرف چینی به تعهدات خود عمل نکرد. پس از آن، با سر دادن شعار خودکفایی و رونق ساخت ایران،  بهره برداری از صنعت نفت و ساخت پالایشگاه ها را آغاز کردیم اما در نهایت می بینیم که عرصه صادرات محصولات پتروشیمی با چه فسادی دست به گریبان است. زمانی که از عدم بازگشت ارزهای صادراتی به کشور می گوییم، آیا منظور ما صادرکننده چند کامیون گوجه فرنگی است یا صادرکننده پتروشیمی و فرآورده های آن؟

۳. تجربه فرهنگ سازی

در سال های نخست دهه ۸۰ ، طرحی را به صداوسیما با محور ساخت ایران ارائه کردیم. طرحی برای یک برنامه ۱۰۰ قسمتی با موضوع معرفی کالا و خدمات ایرانی. در آن مقطع با توجه به رویکردهای دولت اصلاحات، فضا برای صادرات خدمات فنی و مهندسی باز شده بود. اما واکنش رسانه ملی به این طرح  و معرفی صادرات خدمات فنی و مهندسی ایران چه بود؟ رسانه ملی به ما گفت اگر قرار است برای یک شرکت ایرانی که در قزاقستان خدمات فنی و مهندسی عرضه می کند برنامه ای بسازید، این شرکت باید به رسانه ملی پول بدهد. درواقع رسانه ای که با پول مردم می چرخد، باید برای معرفی توانمندی کشورش و حمایت از اقتصاد کشور، فرهنگ سازی در این زمینه و رواج تولید پول بگیرد تا کار کند. این درحالی است که عدم فرهنگ سازی و فرصت سوزی در حوزه کسب وکار باعث شده شرکت های صادرکننده خدمات فنی و مهندسی ایرانی به صادرکننده نیروهای متخصص ونخبه هم تبدیل شوند. بسیاری از نیروهای کارآزموده و تحصیل کرده ایرانی مهاجرت می کنند چراکه فرصت اشتغال پایدار با شرایط مناسب برای آن ها در کشور فراهم نیست.
با وجود چنین رویکردهایی که به فساد و کم کاری در حمایت از تولید ملی دامن می زند، می توان امیدوار بود که رواج فناوری در قالب پتلفرم های خرید و فروش آنلاین به رونق ساخت داخل کمک کند؟ به نظر من، نگاه نادرست حاکمیت و اثرگذاری سیاست های غلط حوزه فناوری را هم به زیان ساخت ایران شکل می دهد. برای مثال، به شرکت های دانش بنیان و پارک های علم و فناوری در ایران نگاه کنید.  وزارت علوم که در ساماندهی دانشگاه های کشور موفق عمل نمی کند، متولی پارک های علم و فناوری در ایران است. در کره جنوبی و ژاپن به عنوان کشورهای سرآمد در حوزه فناوری، تعداد این پارک ها به کمتر از انگشتان یک دست می رسد اما در ایران بیش از ۱۰۰ پارک علم و فناوری داریم که به عنوان حامی استارت اپ ها و کسب وکارهای دانش بنیان مطرح می شوند. اخبار منتشر شده از پارک ها می گوید شرکت های مستقر محصولاتی را ساخته اند اما من به عنوان فعال این حوزه، تا امروز هیچ گزارشی از این میزان صادرات یا تجاری سازی محصولات ساخته شده در این پارک ها ندیده ام. سیاست گذاری اشتباه می تواند مسیر فناوری را هم منحرف کند.
شاید خوداشتغالی با کمک فناوری به سهم ظاهری در زندگی مردم رسیده اما در اقتصاد کلان کشور، این بخش سهمی ندارد و عدد قابل توجهی نیست. اینکه یک نفر محصولی را در خانه اش تولید کند و حرکتی خودجوش برای تولید بیشتر محصولات خانگی شکل بگیرد، در کل اقتصاد کشور گم است.  به ویژه که خوداشتغالی در ایران به رسمیت شناخته نشده است، حمایتی از آن نمی شود و برای خوداشتغال ها مانع تراشی هم می شود.
 مقررات و قوانین به هر فرد ایرانی اجازه نمی دهد در خانه اش چه برای خود و چه برای دیگران شغل ایجاد کند درحالیکه در کشورهای توسعه یافته،  هر حرکتی برای درآمدزایی از سوی دولت ها حمایت می شود. حمایت هایی مثل معافیت مالیاتی و بیمه ای برای کارفرما برقرار می شود تا به اشتغال کل کشور کمک کند اما کارفرمای ایرانی از این حمایت ها بی بهره است. رونق ساخت ایران به کسانی در بدنه سیاست گذاری کشور نیاز دارد که به آن باور داشته باشند. چنین باوری در سیاستگذاری کشور ما وجود ندارد و تمایل مسئولان، به تسهیل واردات است تا حمایت از ساخت داخل. در سالی که منابع ارزی کشور محدود شده است، میزان واردات کشور هم چنان پایدار است. اگر یک سال بعد، منابع ارزی دولت قابل دسترس شود،  مثل گذشته واردات بی رویه است که راه می افتد. در این شرایط امیدی به رونق ساخت ایران نیست. بارها تولیدکننده ایرانی از سیاست های متغیر دولت زیان دیده است و خود ترجیح می دهد به جای تولیدکننده به واردکننده تبدیل شود. کیفیت جنس ایرانی به شدت کاهش پیدا می کند چراکه باوری به  تولید ایرانی از صدر تا ذیل تصمیم گیرندگان وجود ندارد. دیگر اینکه قوانین کشور در زمینه اشتغال و بیکاری دچار نقصان هایی است که تا پیش از رفع آن نمی توان به رونق خوداشتغالی امید بست. از جمله قوانین مربوط به تامین اجتماعی است که حتی در زمینه به رسمیت شناختن دورکاری هم دچار چالش است و خبری از ابزارهای حمایتی بیمه ای هم در این بین نیست. متاسفانه به دلیل نقص قوانین، در سال هایی که شعار سال، حمایت از تولید و اقتصاد بوده است، اقتصاد ایران پسرفت کرده است چراکه سیاست های کشور برای حمایت از تولید شکل نگرفته است و به نوعی، در مقابل آن هم ایستاده است.
دولت برای رونق تولید شهرک های صنعتی را ایجاد کرده است اما لازم است به این شهرک ها مراجعه کنید و ببینید تولیدکنندگان آن چه وضعیتی دارند. بیشتر واحدهای تولیدی در این شهرک ها تعطیل شده اند و صاحبان، سوله ها را برای فعالیت های غیرتولیدی اجاره داده اند. شهرک های صنعتی برای شکل گیری خوشه های صنعتی در کشور ایجاد شده است تا زنجیره تولید را تکمیل و ساخت ایران را آسان کند اما در این سال ها به چه وضعیتی رسیدیم؟ تولیدکنندگان در این شهرک ها هنوز برای دسترسی به برق و آب می جنگندند و زیرساخت های لازم برای انجام کار صنعتی در این شهرک ها فراهم نشده است. علاوه بر این، تولیدکنندگان درگیر چالش های مالیاتی شده اند. درحالیکه دولت به آن ها وعده داده بود کمترین امکانات را برایشان فراهم کند و این وعده عملی نشد، حالا چیزی هم بدهکار شده اند. تجربه تلاش های گذشته برای ساخت  کالای ایرانی نشان می دهد که صنعت در این کشور به شوخی گرفته شده و بازرگانی جدی تر است. سال ها صادرات مواد اولیه و دسترسی آسان به ارز نفتی، دولت ها را از رونق صنعت و سازندگی بازداشته است و در نهایت، صادرات غیرنفتی ما، صادرات میعانات گازی و محصولات پتروشیمی را در بر می گیرد. به نظر من، کسی که گزارش بلومبرگ را درباره ساخت ایران نوشته، آگاهی کافی درباره شرایط ایران ندارد. می توان گفت با توجه به سیاست های دولت و رفتارهای حاکمیت در سال های گذشته، ساخت ایران در سراشیبی است و چیزی از آن باقی نمانده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن