اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

کاربردهایی برای نظریه بازی

آینده نگر

 لئونید هورویچ ریاضی‌دان و اقتصاددانی لهستانی-روس بود که به خاطر تاثیر‌گذاری زیادی که بر نظریه بازی و طراحی سازوکار داشت شناخته شده‌است. او در سال ۱۹۷۳ میلادی، یعنی زمانی که در ایالات متحده حضور داشت و زندگی می‌کرد، نظریه طراحی بازار (سازوکار) را بنیان‌گذاری کرد که به نام نظریه بازی معکوس هم شناخته می‌شود. طبق این نظریه مردم می‌توانند وضعیت‌هایی را که در آن‌ها بازارها عملکرد خوبی دارند از آن‌هایی که عملکرد خوبی ندارد تمایز دهند و همین مسئله باعث می‌شود که سازوکارهای تجاری کارآمدی شناسایی شوند و به طبع آن‌ها طرح تنظیم مقررات و رای‌گیری معرفی شوند. او این نظریه را به کمک اریک ماسکین و راجر مایرسون توسعه داد و همین مسئله باعث شد که نهایتا در سال ۲۰۰۷ همراه آن‌ها موفق به دریافت نوبل اقتصاد شود.
پیش از این‌که وارد خود مبحث طراحی سازوکار شویم بد نیست بدانیم که هورویچ با صورت‌بندی مفهوم سازگاری تشویقی توانست نشان دهد که چطور می‌توان نتایج دلخواهی را با استفاده از طراحی سازوکاری که به لحاظ سازگاری مشوقانه باشد، به دست آورد. اما شاید این سوال برای شما پیش بیاید که سازگاری تشویقی اساسا یعنی چه و چه نوع سازوکاری را به لحاظ سازگاری مشوقانه می‌نامند.
سازوکاری به لحاظ تشویق سازگاری دارد که در آن هریک ‏از شرکت‌کننده‌ها می‌توانند به بهترین نتیجه برای خود برسند، تنها با عمل کردن بر اساس اولویت‌های حقیقی خودشان. یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید در این‌باره در نظر داشت اصل آشکارسازی است. اصل مشهور آشکارسازی به دو شکل مختلف در دو خوانش مختلف سازگاری تشویقی حضور پیدا می‌کند که باید بین آن‌ها اختلاف قائل شد. به طور کلی دانستن این نکته کافی است که هورویچ با استفاده از این مفهوم به سمت طراحی سازوکار رفت.
*دنده عقب
در اقتصاد و تئوری بازی‌ها، طراحی سازوکار یا طراحی مکانیسم مطالعه طراحی قواعد یک بازی یا سیستم است. این طراحی باید به گونه‌ای باشد که به خروجی یا هدف مشخصی منجر شود، حتی اگر تمام عوامل بازی به دنبال منفعت شخصی خود باشند. بازی‌هایی که طراحی سازوکار مورد بررسی قرار می‌دهد، مشخصه‌هایی دارند: اطلاعات هر عامل اقتصادی برای سایر عامل‌های اقتصادی قابل مشاهده نیست، در واقع اطلاعات هر بازیگر مخفی است؛ ساختار این بازی به گونه‌ای است که طراح انتخاب می‌کند نه این‏که از پیش تعیین شده باشد؛ طراح به دنبال نتیجه دلخواه خود است.
راه‌کار اصلی برای حل این بازی‌ها ایجاد انگیزه برای عاملان اقتصادی برای آشکار کردن اطلاعات است. یکی از بنیادی‌ترین موضوعاتی که دانش اقتصاد از ابتدا به دنبال توضیح آن بوده‌است مسئله تخصیص منابع است. بر اساس تئوری‌های رفاه در اقتصاد خرد به خصوص قضیه اول رفاه، تخصیص ایجاد شده توسط بازار رقابتی، بر اساس معیار پارتو، بهینه ‌است. این قضیه مبتنی بر فرض‌هایی است. یکی از این فرض‌ها اطلاعات کامل است. در صورت عدم وجود اطلاعات کامل، دیگر لزومی به برقراری قضیه اول رفاه وجود ندارد. لذا در صورت عدم وجود اطلاعات کامل برای آن که به تخصیص پارتو دست پیدا کنیم، نیاز به طراحی قواعدی وجود دارد که تحت این قواعد تعامل عامل‌های اقتصادی تخصیص بهینه را رقم بزند.
لئونید هورویچ سازوکار را به این صورت تعریف می‌کند: «سازوکار یک سامانه ارتباطی است، به گونه‌ای که در آن شرکت‌کنندگان پیام‌هایی را به یکدیگر یا یک عامل مرکزی ارسال می‌کنند، و بر اساس قاعده‌ای از پیش تعیین شده، برای هر مجموعه از این پیام‌ها یک عایدی نصیب هر‏کدام از شرکت‏کنندگان می‌شود.»
طراحی سازوکار راه‌حل‌ها را برای یک دسته از بازی‌هایی با اطلاعات محرمانه مطالعه می‌کند. خود هورویچ در این‌باره می‌گوید: «در یک مسئله مربوط به طراحی، هدف نهایی همان داده اصلی است، آن هم در حالی که سازوکار ناشناخته است و از آن خبر نداریم. بنابراین یک مسئله طراحی سازوکار، همان معکوس نظریه اقتصادی کلاسیک است که به شکلی عمومی هدفش تحلیل عملکرد یک سازوکار مشخص است.»
بنابراین دو ویژگی متمایزکننده این بازی‌ها به این شرح است: طراح بازی ساختار بازی را انتخاب می‌کند و آن را به ارث نمی‌برد و مسئله مهم برای طراح، نتیجه بازی است.
به دلیل همین مسائل است که هورویچ به عنوان یکی از پیشگامان کاربرد نظریه بازی شناخته شود و او را کسی بدانند که به خوبی به ارزش این رویکرد به اقتصاد پی برده‌بود. مطالعه هورویچ جدای از افرادی که به نظریه بازی علاقه دارند، برای باقی دوست‌داران اقتصاد هم خالی از لطف نیست.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن