کارآفرینی اجتماعی یا سنتی
نسیم توکل کارآفرین/ آینده نگر
تقریباً دو دهه از شکلگیری مفهوم «کارآفرینی اجتماعی» در جهان گذشته است، اما این رویکرد جایگاه خود را به دست آورده و این روزها بهعنوان یکی از روندهای مؤثر اقتصادی و اجتماعی جهان شناخته میشود. یک کارآفرین اجتماعی با استفاده از منابع مالی و مدیریت سرمایه ارزشآفرینی میکند، اما تفاوت اصلی آن با مفهوم سنتیتر کارآفرینی، تشخیص یک مشکل اجتماعی است. بر این اساس، مفهوم کارآفرینی اجتماعی از مفهوم کارآفرینی گستردهتر بوده و طیف وسیعی از افراد جامعه را تحت پوشش قرار میدهد.
قطعاً همه ما مثال معروف ماهی و ماهیگیری را در ذهنمان داریم. اتفاقی که درروند کارآفرینی اجتماعی رخ میدهد، بهنوعی همان آموزش ماهیگیری است. در مقام مقایسه، کارآفرینان سنتی در حکم تاجرانی هستند که از طریق اشتغالزایی، بازده و سود بیشتری را به سمت سازمان خود برمیگردانند؛ اما رویکرد کارآفرینی اجتماعی، فراتر از یک سازمان عمل کرده و قبل از در نظر گرفتن سود و زیان سرمایه، نگاه گستردهتری به جامعه داشته و به دنبال حل مشکلات اساسی است که درنهایت منجر به خلق ارزش میشود.
شناخت نیاز؛ گام اول در کارآفرینی اجتماعی
بررسی مشکلات جامعه و پیدا کردن نیازی که نسبت به آن تقاضا وجود دارد، مهمترین دستاورد کارآفرینی اجتماعی است. بر این اساس جامعه امروز ما بیشتر از اینکه به کارآفرین نیاز داشته باشد، نیازمند کارآفرین اجتماعی است. درک نیازهای کلان جامعه، درنهایت، منجر به حل مشکلات کلان خواهد شد و در صورت توجه دوستان کارآفرین به نیازهای روز جامعه، میتوانیم نسبت به بهبود شرایط اقتصادی کشور امیدوار باشیم.
کارآفرینی اجتماعی بهعنوان ابزاری مؤثر در حل معضلات اجتماعی، از سوی محافل علمی و دانشگاهی بسیار موردتوجه قرارگرفته است. این فرایند از طریق خلاقیت و بهرهبرداری فرصتها، در تأمین نیازهای جامعه و شکل دادن به تغییرات اجتماعی تأثیرگذار است و اگر بهدرستی درک و عملی شود، منجر به کاهش فقر، بهبود شرایط زیستمحیطی جوامع و افزایش اشتغال خواهد شد. روند کارآفرینی اجتماعی طی دهههای گذشته تغییرات مثبتی را ایجاد کرده و خصوصاً در حل مشکلات و چالشهای کشورهای درحالتوسعه نقش قابلتوجهی داشته است.
کارآفرینی اجتماعی که در مقابل کارآفرینی تجاری سنتی قد علم کرده، توجه بسیاری از محققان را بهسوی خود جلب کرده است، بهطوریکه نقش زیادی را درزمینه حل مشکلات اجتماعی و توسعه اقتصادی برای آن قائل شدهاند. بر این اساس، این روزها مفهوم کارآفرینی اجتماعی به نهادی قدرتمند تبدیلشده است که نقش مهمی در تحولات اجتماعی و اقتصادی جوامع ایفا خواهد کرد.
اگر بخواهیم به تبیین مفهوم کارآفرینی اجتماعی و کارآفرین اجتماعی بپردازیم، باید این موضوع را از دو جهت موردبررسی قرار دهیم، یکی خصوصیات فردی و دیگری شرایط اجتماعی. قطعاً برخی از خصوصیات فردی مانند شخصیت فرد کارآفرین، خاستگاه خانوادگی و… در تربیت یک کارآفرین اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود، اما در این میان، نقش عوامل محیطی را نباید از نظر دور بداریم؛ قطعاً ایجاد فرصتهای کارآفرینی، شکلگیری نهادهای تربیتی، و شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز در تربیت یک فرد کارآفرین و تبیین درست مفهوم کارآفرینی اجتماعی تأثیرگذار هستند.
انگیزه اجتماعی، نه انگیزه سودآوری
ایجاد تغییرات مؤثر در راستای بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی، مهمترین مزیتی است که میتوان برای فرایند کارآفرینی اجتماعی در نظر گرفت. اگر توانایی و انگیزه درونی افراد با شرایط آموزشی و محیطی مؤثر بر آنها همراه شود، میتوانیم انتظار حضور یک کارآفرین اجتماعی را داشته باشیم. بر این اساس، کارآفرین اجتماعی تنها نتیجه خصوصیات درونی افراد یا شرایط محیطی جامعه نیست؛ بلکه این دو عنصر، یعنی روحیه همدلی اجتماعی و شرایط مناسب محیطی، باید در کنار هم قرار بگیرند تا مفهوم کارآفرینی اجتماعی تحقق یابد.
برخلاف کارآفرینان سنتی، آن چیزی که محرک کارآفرینان اجتماعی است، بحث سودآوری نیست. این افراد تحت تأثیر محرکهای اجتماعی هستند و بنابراین آن چیزی که آنها را روبهجلو حرکت میدهد، «انگیزه اجتماعی» است. انگیزههای اجتماعی که ریشه در ارزشهای اخلاقی و خیرخواهانه دارند، تنها به سود کوتاهمدت اهمیت نمیدهند، بلکه به دنبال رقم زدن شرایط خلاقانهای هستند که علاوه بر سودآوری، به نفع جامعه و افراد نیز باشد.
توجه داشته باشید که تقابل کارآفرینی سنتی با کارآفرینی اجتماعی در اینجا به معنای نقض کارآفرینی نیست، چراکه فعالیتهای کارآفرینی در هر اندازهای که باشند، باید به بازدهی فکر کنند و این امر کاملاً طبیعی است، ضمن اینکه افراد زیادی نیز در این سازمانها ذینفع خواهند شد. نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که کارآفرینان باید در کنار روند کارآفرینی سنتی، به ارزشهای کارآفرینی اجتماعی نیز فکر کرده و انرژی و سرمایه خود را برای خلق ارزشهایی صرف کنند که منجر به رفع نیازهای ضروری جامعه میشوند. طبیعتاً در چنین روندی، سودآوری نیز اتفاق خواهد افتاد، زیرا نیاز مقدمه تقاضا بوده و خدماتی که نسبت به آنها تقاضا وجود داشته باشد، بازار قابلملاحظهای را ایجاد خواهند کرد.
زنان در اجتماع کارآفرینی
اگرچه امروز حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی جامعه ما کم بوده و نسبت کارآفرینان زن در مقابل مردان کمتر است و درعینحال چالشهای پیش روی زنان کارآفرین بیشتر است، اما نباید فراموش کنیم که در تاریخ ما حضور زنان در عرصههای اقتصادی بسیار پررنگ بوده و در گذشتهای نهچندان دور، زنان نیز پابهپای مردان در مشارکتهای اقتصادی و اجتماعی حضور داشتند.
در دوران کنونی نیز بهرغم مشکلات و چالشهای فرهنگی و اجتماعی که در این زمینه وجود دارد، اما باز هم زنان در عرصههای کارآفرینی حضورداشته و عملکرد مثبتی دارند. به نظر من، با توجه به اهمیتی که رویکرد کارآفرینی اجتماعی در پیشرفت جوامع دارد، زنان میتوانند بهعنوان کارآفرینان اجتماعی اتفاقات بزرگی را رقم بزنند. حضور زنان در فضای اجتماعی و اقتصادی کشور طی دهههای اخیر، منجر به شناخت درست نیازها و مشکلات جامعه از سوی آنان شده است و بنابراین جاده کارآفرینی اجتماعی در مقابل آنها قرارگرفته است. کافی است نگاه بلندمدتتری داشته و نیازهای جامعه را در نظر بگیرند، در این صورت هم در فرایند کارآفرینی خود موفق شده و بازدهی بیشتری در اقتصاد خواهند داشت و هم مشکلات جامعه را تا حدودی رفع خواهند کرد.
البته مفهوم کارآفرینی اجتماعی به این معنا نیست که حتماً توسط زنان و مردان قدرتمند و صاحبان شرکتهای بزرگ ایجاد شود، چه آن زنی که در روستای کوچک خود، جمعی از زنان و دختران را برای تولید صنایعدستی در کنار هم جمع کرده و چه آن زنی که در کلانشهری مثل تهران، کسبوکار خانگی خود را راهاندازی کرده است، به یک اندازه میتوانند در رشد کارآفرینی اجتماعی تأثیرگذار باشند؛ کافی است تولیدات خود را مطابق با نیاز جامعه اصلاحکرده و آن چیزی را تولید کنند که هم نیروی کار داشته و هم مورد تقاضای بازار باشد.