اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

چرا ما باید نگران‌تر از دیگران باشیم؟

محمدحسین عمادی نماینده دائم و سفیر سابق ایران درفائو

بیست‌و‌ششمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد ((COP26 با یک سال تأخیر در گلاسکو (اسکاتلند) آغاز شد و بعد از دو هفته به کار خود پایان داد. این کنفرانس سومین نشست طرف‌های توافق‌نامه پاریس در چارچوب این توافق‌نامه بود که همه کشورها هر پنج سال یک ‌بار تعهدات ملی خود را برای کاهش تغییرات آب‌وهوایی ارائه و بازبینی می‌کنند.
 از سال ۱۹۹۵، کشورهای متعهد به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد کنفرانس‌های متعددی برگزار کرده‌اند. این کنفرانس‌ها توانستند برنامه‌های اقدام (بالی، ۲۰۰۷)، مأموریت‌ها (برلین، ۱۹۹۵)، پروتکل‌ها (کیوتو، ۱۹۹۷)، پلت‏فرم‌ها (دوربان، ۲۰۱۱)، انهدام شدید (کپنهاگ، ۲۰۰۹) و توافق‌نامه‌ها (پاریس، ۲۰۱۵) را ایجاد کنند؛ اما هم‌زمان افزایش گازهای گلخانه‌ای و گرم‌شدن آب‌وهوا باوجود این کنفرانس‌ها همچنان و با شتاب ادامه یافته است.
 شاید یکی از دلایل اهمیت کنفرانس‌های COP این است که برخی از آن‌ها درواقع تحول جدی و تفاوت ماهوی ایجاد می‌کنند، اما تصویب قوانین جهانی همیشه مبتنی بر اجماع است، به این معنی که همواره عضو ناخرسند مانع حرکت و پیشبرد خواست و مصلحت جهان است.
انتظار اصلی از نشست گلاسکو تعهدات جدید جهانی تازه‌ای برای تحول ماهوی در شرایط بحرانی کره زمین بود اما نتایج آن بسیار ناامیدکننده شد. سران سیاسی جهان در پایان نشست خود پذیرفتند که افزایش دما بیشتر از ۱.۵ درجه سانتی‌گراد برای زمین هولناک است و فقط به دو تصمیم بسنده کردند، اول سعی در پیشگیری از تخریب جنگل‌ها (به‌عنوان اصلی‌ترین عامل طبیعی تثبیت کربن) و دوم کاهش گاز متان که تنها ۲۵ درصد از گازهای گلخانه‌ای را تشکیل می‌دهد. هرچند مکانیزم‌های دقیق اجرایی، مالی و کنترلی نیز برای این دو تعهد تاکنون ارائه نداده‌اند و این در حالی است که اصلی‌ترین (۷۵ درصد) عامل گرمایش کره خاکی، گاز کربنیک حاصل از سوخت‏های فسیلی است. به زبانی دیگر آن‌ها در قبال خطر انقراض تدریجی بشر که نتیجه اقتصاد انرژی فسیلی است به هشدار و کاهش روند تخریب جنگل‌ها و گاز متان بسنده کردند و پیرامون محدودیت استفاده از انرژی فسیلی به‏خصوص زغال‌سنگ، که منشأ بیش از ۳۷ درصد از دی اکسید کربن است، نیز به اجماع دست نیافتند.
دانشمندان زیست‌محیطی و متخصصان تغییرات اقلیمی ادامه روند موجود را علی‏رغم مصوبات نشست گلاسکو بسیار خطرناک و مهلک توصیف کرده‌اند. افزایش دمای کره زمین بیش از یک و نیم درجه شرایط آب‌وهوایی زمین را به موقعیتی سوق خواهد داد که غیرقابل‌بازگشت بوده و در ادامه، حیات نوع بشر بر روی این کره خاکی عملاً ناممکن خواهد بود. نکته مهم‌تر آنکه تأثیر این شرایط مهلک برای کلیه کشورها و ساکنین مناطق مختلف زمین یکسان نخواهد بود و تفاوت عمیق و فاحشی بین ثروتمندان و فقیران در سطح جغرافیایی و ملی به وجود خواهد آمد و برخی از کشورها به‌کلی از صفحه روزگار محو خواهند شد. برای مثال قاره آسیا در مقایسه با دیگر مناطق جهان آسیب‌پذیرتر بوده و جمعیت انبوهی از ساکنان کشورهای فقیر و درحال‌توسعه قربانی تأثیرات مخرب این رویداد خواهند شد.
برای آشنایی بیشتر با اثرات بالقوه تغییرات اقلیمی و پیش‌بینی‌های انجام‌شده به آخرین گزارش‌های علمی درباره وضعیت کنونی تغییرات اقلیمی اشاره‌کرده و در ادامه به آسیب‌پذیری قاره آسیا و منطقه خاورمیانه و ایران می‌پردازیم.
 تحول بنیادی یا انقراض تدریجی
«هیئت میان‌دولتی تغییرات اقلیمی» موسوم به IPCC، که شامل ده‌ها دانشمند طراز اول از سراسر جهان است، در گزارش مبسوط ماه پیش خود اذعان کرد که اثرات فعالیت‌های انسانی در حال تخریب بی‌سابقه و غیرقابل ‌بازگشت شرایط اقلیمی در کره خاکی است. این گزارش پیش‌بینی کرده که «دمای زمین تا سال ۲۰۴۰ نسبت به دوران پیشاصنعتی ۱.۵ درجه افزایش خواهد یافت و اگر در سال‌های آینده از میزان تصاعد کربن کاسته نشود، این پدیده زودتر از زمان پیش‌بینی‌شده از مرز قابل‌تحمل خواهد گذشت». به همین دلیل برخی معتقدند کنفرانس تغییر اقلیم گلاسکو یا باید متعهد به «اقدام» عملی مؤثر شود یا با سکوت خود پذیرای «انقراض» تدریجی بشریت از کره خاکی باشد! با تکیه ‌بر همین گزارش، سازمان ملل متحد و دبیرکل این سازمان به‌صورت مکرر از رهبران سیاسی جهان درخواست نمودند که باید قبل از آنکه دیر شود تصمیم سرنوشت‏ساز و جدی از سوی آنان اتخاذ شود.
این در حالی است که اقدامات ضعیف و سست سیاستمداران جهان، به‌ویژه کشورهای ثروتمند، در پایبندی به تعهداتشان باعث شده دبیرکل سازمان ملل متحد نیز اعلام کند که جهان با خطر عدم موفقیت این اجلاس روبه‌رو است و از کشورهای ثروتمند خواست به تعهداتشان عمل کنند. آقای گوترش گزارش فوق را «اعلام وضعیت قرمز برای بشریت» توصیف و تأکید کرد که بشر در لبه پرتگاه است؛ بنابراین باید گام بعدی خود، یعنی اجلاس گلاسگو را با دقت زیادی برمی‌داشت. پاپ فرانسیس نیز جهان و کشورهای ثروتمند را به اقدام جدی در قبال این خطر فراخواند. عامل اصلی تغییرات اقلیمی استفاده از سوخت‏های فسیلی، به‌ویژه زغال‌سنگ، است که منشأ بیش از ۷۵ درصد از دی‌اکسیدکربن و ظهور پدیده گلخانه‌ای است. محدود کردن مصرف انرژی با منشأ فسیلی اصلی‌ترین چالش در کنترل این فرایند و مهم‌ترین عامل کشمکش در بین کشورهای درحال‌توسعه و ثروتمند جهان است. این ‌یک واقعیت است که ادامه اقتصاد زغال‌سنگ، نفت و گاز طبیعی عامل اصلی توقف روند زندگی و توسعه بشر و نهایتاً انقراض بشریت خواهد بود. اهمیت اصلی کنفرانس گلاسکو این است که علم، دیپلماسی، کنشگری و افکار عمومی تنها مکانیسمی است که درحال‌حاضر بشریت برای مقابله با خطر انقراض خودش در دست دارد؛ مکانیسمی که خود نیز محدودیت‌هایی جدی پیش‌ رو دارد. اجلاس پاریس مکانیسم‌هایی مدیریتی، نظارتی و مالی جهت محدود کردن انتشار گازهای گلخانه‌ای تعیین کرده بود، ازجمله کمک صدمیلیارد دلاری به‌منظور کمک به کشورهای درحال‌توسعه که به دلیل عدم وفای به عهد کشورهای صنعتی، به‌ویژه ایالات‌متحده، به عمل منجر نشده است. عدم حضور رؤسای جمهور چین، روسیه، برزیل و بسیاری کشورها در کنفرانس گلاسکو و تلاش‌های برخی کشورهای صنعتی جهان برای استفاده از این نشست به‌منظور پیشبرد مقاصد سیاسی خود، تأییدکننده عدم اراده سیاسی رهبران جهانی برای حل مشکل بوده و مؤید پیش‌بینی مأیوسانه دبیرکل سازمان ملل در موفقیت و دستاورد عملی این اجلاس است.
در کنار رهبران سیاسی، بزرگ‌ترین ثروتمندان جهان که بخش خصوصی را نمایندگی می‌کردند، همچون صاحبان کمپانی‌های مایکروسافت و آمازون نیز در این نشست شرکت داشتند و در کنار قول‌های مساعدی که به‌منظور دستیابی به اهداف این اجلاس می‌دادند، سعی اصلی‌شان در به دست آوردن فرصت‌هایی بود که در کسب‌وکار خود می‌توانستند از آن بهره‌مند گردند. میزبان این اجلاس (بریتانیا) نیز که بعد از جدایی از اتحادیه اروپا (برگزیت) با بحران مالی و پولی و فرار بانکداران از این کشور مواجه است، سعی فراوانی نمود تا بتواند سیستم بانکداری خود را برای حمایت از کسب‌وکارها و فعالیت‌های همسو با حفظ محیط‌زیست بازسازی و احیا نماید. اما ضعف کلی این نشست در برآورده نمودن انتظارات جامعه بشری و به خصوص جوامع فقیر و کشورهای درحال‌توسعه، نه‌تنها بسیاری از شرکت‌کنندگان را ناامیدتر از گذشته راهی کشورشان نمود، بلکه جامعه بشری را نسبت به کارایی ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی حاکم بر جهان در مواجهه با انقراض نسل بشر به‌کلی مأیوس ساخت. به همین دلیل برخی از دیگر مکانیسم‌های غیردولتی به خصوص تشکل دانشمندان و اندیشمندان نگران، جوامع محلی و بومی و جوانان را نیز در مطالبه حقوق خود و نسل آینده به انتقادات شدید و اعتراضات فراگیر جهانی واداشت. نگرانی طرفداران محیط‌زیست و فعالان مدنی از عدم کارایی این مکانیسم‌ها و ضعف اراده سیاسی رهبران جهان نیز باعث شد که صدها هزار نفر طی بزرگ‌ترین راهپیمایی و اعتراضات مدنی از سوی گروهای فعال محیط‌زیستی و معترض به‌نظام سرمایه‌داری حاکم بر جهان و رهبران سیاسی در پایان این اجلاس در خیابان‌های گلاسکو ظاهر شوند.
  تأثیر مضاعف تغییرات اقلیمی بر آسیا و ایران
هرچند تغییرات اقلیمی در کره خاکی و اثرات ویرانگر آن با شاخص‌های کمی و جهانی سنجیده می‌شود اما اثرات این پدیده در مناطق مختلف جهان یکسان نخواهد بود. انتظار می‌رود قاره آسیا از همه قاره‌ها آسیب‌پذیرتر بوده و در اثر این تغییرات متحمل سخت‌ترین آسیب‌های اقتصادی و انسانی در اثر گرم‌شدن کره زمین باشد. گزارش هیئت بین دولتی تغییر اقلیم (IPCC) هشدار داده است که امواج گرمایی مکرر و شدیدتر در آسیا باعث افزایش مرگ‌ومیر در میان اقشار آسیب‌پذیر بر اثر سیلاب‌های مکرر و خشک‌سالی خواهد شد و بر کشاورزی و تشدید فقر روستایی و تهدید امنیت غذایی منطقه آسیا ازجمله ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت. تغییرات شدید آب‌وهوا و بلایای طبیعی مستقیم با بحران آب‌وهوایی مرتبط هستند و تنها در سال ۲۰۱۹ باعث ایجاد خسارت اقتصادی ۲۳۲ میلیارد دلاری در سراسر جهان شدند. آسیا و اقیانوسیه به‌تنهایی تقریباً نیمی از مجموع این خسارت را که معادل ۱۰۷ میلیارد است، متحمل شده‌اند. براساس گزارش ویژه اکونومیست در آخرین شماره این هفته‌نامه، اثرات مخرب تغییر اقلیم در هیچ جای جهان به‌اندازه آسیا مهم نیست. بیش از ۱.۵ میلیارد آسیایی در مناطق استوایی و صدها میلیون نفر از آن‌ها در نزدیکی سواحل زندگی می‌کنند که در معرض خطر بالا آمدن سطح دریاهای آزاد و نابودی هستند. از طرف دیگر برای اینکه اقتصاد آن‌ها به رشد خود ادامه دهد، به انرژی فسیلی بیشتری نیاز دارند. اگر این کشورها بخواهند کماکان به شیوه دهه‌های گذشته به سوخت فسیلی متکی باشند، باید هزینه‌های فزاینده مقابله با حوادث طبیعی (سیل‌ها، طوفان‌ها، موج‌های گرما و خشک‌سالی و ریزگردها) را بسیار بیش از کشورهای توسعه‌یافته و صنعتی ثروتمند متحمل شوند. در حقیقت با گرم‌شدن جهان، این کشورها باید سریع‌تر حرکت کنند تا صرفاً در همان مکان فعلی خود بمانند و در درازمدت، تنها راه آن‌ها برای ادامه رشد، کنار گذاشتن سوخت‏های فسیلی است. این امر مستلزم آن است که کشورهای آسیایی که در بیشتر آن‌ها انتشار گازهای گلخانه‌ای همچنان در حال افزایش است (در مقایسه به کشورهای توسعه‌یافته که انتشار گازهای گلخانه‌ای در آن‌ها در حال کاهش است)، از انتشار گازهای گلخانه‌ای در آینده چشم‌پوشی کنند. به همین دلیل بسیاری از کشورهای آسیایی مانند هند در اعتراض به ناعادلانه بودن این معادله، تاکنون از پذیرش تعهدات به‌منظور کاهش گازهای گلخانه‌ای خودداری کرده‌اند. نکته‌ای که ضرورت توجه و تأکید ما ایرانیان بر این مقوله را دوچندان می‌کند تأثیرات به‌مراتب مخرب این فرایند بر آینده مردم و سرزمین ایران است. به‌منظور شناخت عمیق‌تر از پدیده فوق و در یک تحلیل کلان از تأثیرات این فاجعه جهانی بر قاره آسیا و ایران می‌توان به دو بعد خاص آن اشاره کرد. اولین و مهم‌ترین رکن تأثیرگذاری مفرط پدیده تغییرات آب‌وهوایی بر تخریب شیوه معیشت و زندگی و اختلال در سیستم تولید است و دومین عرصه اثرگذاری بر اقتصاد ایران در محدودیت جدی بهره‌برداری از منابع سوخت فسیلی، به‌عنوان منبع درآمد ملی در سال‌های آتی است. با توجه به اثرات اقتصادی تحریم‌ها و با عنایت به شرایط اقلیمی ایران و قرار گرفتن در منطقه خشک و نیمه‌خشک و بحران آبی که بیش از دو دهه از ظهور آن می‌گذرد، بی‌شک بر پیچیدگی شرایط اقلیمی، محیطی و معیشتی در سطح منطقه‌ای و ملی به‌صورت فزاینده افزوده خواهد شد. دفعات و شکل ظهور بلایا و حوادث غیرمترقبه طبیعی در ایران سیر صعودی گرفته و حوادث غیرمترقبه به یک پدیده نرمال تبدیل‌شده است. ظهور روبه‌رشد ریزگردها در بسیاری از مناطق کشور همراه با شدت گرفتن بحران آب از یک‌ سو زندگی مردم را به مخاطره انداخته و از سوی دیگر فرایند تولید را با مشکلات فراوان روبه‌رو کرده است.
بخش کشاورزی که تأمین‌کننده امنیت غذایی است، بیشترین ضربه را خواهد خورد، اساساً بخش کشاورزی وابستگی شدید به محیط طبیعی ازجمله آب‌وهوا دارد و زمانی که آب‌وهوا تغییر می‌کند، اکوسیستم تولید را با اختلال روبه‌رو می‌کند. تغییر در دما، بارش و تابش نور خورشید بر وضعیت زمین‌های قابل‌کشت، حیات دام و دسترسی به منابع آب تأثیر می‌گذارد. اثر تغییرات اقلیمی در این حد محدود نمانده و به‌صورت دومینو اثرات گسترده‌تری بر کشاورزی و زندگی کشاورزان می‌گذارد. تغییرات در آب‌وهوا زنجیره‌ای از حوادث را به وجود می‌آورد: از یک‌سو بیولوژی و فیزیولوژی گیاهان، زمان گلدهی، فرایند رشد و زمان برداشت محصولات کشاورزی را متأثر می‌کند و از سوی دیگر نرخ تبخیر و تعرق گیاهان، تعادل رطوبت و نیاز آبی گیاهان را تغییر می‌دهد. تغییر در اقلیم باعث تحول در اکوسیستم گیاهی و حشرات شده و شدت و نوع و زمان حملات آفات را تغییر می‌دهد؛ تغییراتی جدی و پیش‌بینی‌نشده که به پیچیدگی و دشواری مدیریت مزرعه می‌افزاید. افزایش دما باعث تغییر سطح آب زیرزمینی، دمای آب و همچنین کیفیت آب و کاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی (به دلیل کاهش بارش و افزایش تبخیر) می‌شود. حوادث غیرمترقبه (سیل، طوفان و…) که نتیجه تغییرات اقلیمی است نیز نه‌تنها مستقیماً جان کشاورزان را می‌گیرد، بلکه با تخریب زمین زراعی، تأسیسات و محصولات آن‌ها را نابود می‌کند.
موارد گفته‌شده، بر کمیت و کیفیت تولید مواد غذایی تأثیر می‌گذارد که این امر به‌نوبه خود بر اقتصاد روستایی، درآمد خانوارهای تولیدکننده و همچنین درآمد بخش کشاورزی و تولید ملی و سوءتغذیه کشورها تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. مواجهه با شرایط فوق نیازمند یک راهبرد ملی و بازاندیشی نسبت به وضعیت و روند کنونی اقتصاد کلان ملی و طبعاً تحول بنیادی در سمت‌گیری و شیوه حکمرانی و مدیریت منابع و بحران‌های فزاینده است که نظام و حیات ملی جهانیان و هم‌وطنان را به‌صورت جدی تهدید می‌کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن