اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

چرا زمین ایران، زیر پای اقتصاد دانش بنیان سست است؟

اقتصاد دانش بنیان، مبتنی بر دانش آشکار و ضمنی است. دانش ضمنی، اولین بار در سال ۱۹۶۷ مطرح شد و در مقابل بخش آشکار دانش بود. در واقع بخش آشکار دانش، همانی است که در دانشگاه ها و موسسات آموزشی تدریس می شود و دانش غیرمکتوب، به این دلیل که در ذهن، نهادها و رویه های کاری نهفته است را دانش ضمنی می گویند. انتقال این نوع دانش بسیار دشوار است و اغلب از راه تجربه اندوزی و یادگیری از انجام دادن یا نگاه کردن به دیگران فراگیری می شود. تقاضا برای این نوع دانش، در کنار دانش آشکار، پس از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد، افزایش یافت. درواقع، تعاریف متفاوت از انواع دانش، در همین دوران بود که شکل گرفت.
دانش ضمنی، نقشی تعیین کننده در رقابت اقتصادی دارد. برای بنگاه ها پیروزی مطلق یا نسبی در رقابت اقتصادی است که اهمیت دارد. از آنجایی که دانش آشکار در دسترس همگان است، این دانش ضمنی است که توجه به آن در بنگاه ها و کسب وکارها نقشی تعیین کننده در این زمینه ایفا می کند. بنابراین دانایی ناشی از دانش ضمنی، که کسب آن هم بسیار دشوار است و به کندی انجام می شود، نقشی موثر در موفقیت کسب وکارها دارد.
عرصه فعالیت شرکت های دانش بنیان، مهم ترین محل تلاقی دانش آشکار و ضمنی است. پژوهشگران در یک بررسی تلاش کردند وضعیت ایران را در توسعه اقتصاد دانش بنیان و بستر سازی برای کسب دانش ضمنی، با وضعیت کره جنوبی مقایسه کنند. در این بررسی شواهد تجربی نشان می دهد کره جنوبی در دهه های مشرف به دستیابی اقتصاد دانش بنیان، رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرده است.
در همه این دوران ها، نرخ رشد صنایع کارخانه ای کره جنوبی، بیش از نرخ رشد اقتصادی این کشور و در بیشتر این دوران، دو تا سه برابر بوده است. بنابراین موتور پیشران اقتصاد کره جنوبی در دهه های مشرف به تحقق اقتصاد دانش بنیان، بخش های تولیدی به ویژه صنعت و صنایع کارخانه ای بوده است. بنابراین زمینه بهتری برای رشد اقتصاد دانش بنیان در ایران فراهم بوده است. با این حال، در ایران، به دلیل غلبه ساختار اقتصادی رانتی، و عدم توجه و نیاز به خلق و کسب دانش های مولد،  زمینه برای تحقق اقتصاد دانش بنیان از آمادگی کمتری نسبت به کره جنوبی برخوردار است. در واقع، ایران از ساختار اقتصادی رنج می برد که مبتنی بر توزیع مجدد درآمد  است و بنگاه ها از تولید کسب درآمد نمی کنند. بنابراین به دانش و فناوری مولد و بهره هم نیازمند نیستند. در این ساختارها نظام پاداش دهی به دانش و فناوری مولد، پاداش کافی را عرضه نمی کند بنابراین، تقاضای کافی برای دانش مولد و بهره ور شکل نمی گیرد.
برای مطالعه بیشتر مقاله «بسترسازی برای کسب دانش ضمنی در راستای تحقق اقتصاد دانش بنیان؛ مطالعه موردی: مقایسه ایران و کره جنوبی» را بخوانید. این مقاله در نشریه راهبرد توسعه در پاییز ۹۹ چاپ شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن