پایان یک دوره کوتاه
ترجمه آینده نگر/اکونومیست
بخش عمدهای از نیم دهه پیش در حالی گذشت که کلمه «وفور» به عنوان صفتی چسبیده به بخش انرژی استفاده میشد. این صنعت برای مدتهای فراوان تولید سوختهای فسیلی را با جیرهبندی خاصی انجام میداد تا بتواند قیمت این محصولات را به اندازه کافی بالا نگه دارد و به طور ناگهانی وارد دورهای از اضافه عرضه شد، زیرا انفجار تولید شیل آمریکا باعث شد قیمت نفت در سرتاسر جهان پایین بیاید. در این دوران بود که منابع انرژی پاک، مانند انرژی بادی و خورشیدی، با دیگر سوختها، مانند زغالسنگ و گاز طبیعی، وارد رقابتی برای تولید برق شدند.
البته طی ماه اخیر بیشتر با کمبود انرژی روبهرو بودیم تا وفور آن و این مسئله توجه جهان را به خود جذب کردهاست. این اتفاقات در ظاهر ربطی به هم ندارند. برای مثال در بریتانیا به ظاهر با کمبود راننده حمل سوخت روبهرو هستیم. قطع برق در بخشهایی از چین ناشی از تلاشهای این کشور برای کنترل انتشار گازهای گلخانهای است. زغالسنگ در حال کاهش نیروگاههای برق هند هم ربطی به افزایش قیمت واردات این کالا دارند.
علیرغم اینکه دلایل بالا در ظاهر بسیار متنوع و بیربط به نظر میرسند، یک عامل بنیادین در این میان وجود دارد که انتظار میرود اوضاع را تا ۵ سال آینده حتی بدتر هم کند: افت سرمایهگذاری در چاههای نفت، شبکههای گاز طبیعی و معادن زغالسنگ. در واقع دنیا در حال حاضر در حالتی شبیه به «خماریِ پس از وفور» به سر میبرد، یعنی دورهای که سرمایهگذاری اضافه منجر به وضعیت امروزی با نظم سرمایهگذاری بیشتر شد. البته از سوی اهداف زیستمحیطی هم نباید فراموش کرد که تا حدی این مسئله ناشی از فشارهایی برای کربنزدایی است. در سال جاری افت سرمایهگذاری یکی از دلایل اصلی صعود قیمت این سه کالای انرژی است. برای مثال قیمت نفت پیش از رسیدن به نشست اوپک در اوایل ماه اکتبر از ۸۱ دلار به ازای هر بشکه هم عبور کرد.
*افت سرمایهگذاری
البته این فرایند تورمی نتایج خوبی برای دنیایی نخواهد داشت که هنوز بخش عمدهای از انرژی خود را از سوختهای فسیلی دریافت میکند. البته از سوی دیگر هم باید توجه کرد که با چنین اتفاقی حرکت به سمت منابع انرژی سبزتر و ارزانتر با سرعت بیشتری ادامه پیدا میکند.
با در نظر گرفتن صنعت نفت متوجه میشویم که حتی با سرمایهگذاری مجدد و متداوم در این صنعت، تازه وضعیت آن را به حالتی ساکن در میآوریم. در سال جاری مقدار سرمایهای که در این صنعت به عنوان هزینه سرمایهای خرج شدهاست کمتر از نیم هزینه سرمایهای سال ۲۰۱۴ است و باید در نظر داشته باشیم که در آن سال قیمت نفت برنت از ۱۰۰ دلار هم عبور کرد. نسبتی از تولید هم که به عنوان ذخیره نگهداری میشد طی سالهای اخیر افت چشمگیری کردهاست.
صنعت نفت معمولا پاسخ افزایش تقاضا و قیمتهای مناسب را با افزایش استخراج نفت میدهد. با اینحال نباید فراموش کرد که چنین اقدامی در دوره کربنزدایی دشوارتر به نظر میرسد. برای مثال، شرکتهای نفتی خصوص بزرگ مانند اکسونموبیل و شِل از سوی سرمایهگذاران خود تحت فشار قرار گرفتهاند. مسئله دیگری که در این صنعت تاثیرگذار است، سیاستگذاریهای کشورهای عضو اوپک+ است. در حالیکه افت شدید قیمت در ابتدای دوران همهگیری کووید-۱۹ فشار فراوانی به دولتهای این کشورها وارد کرد، با بالا رفتن قیمتها قطعا اولین برنامه سرمایهگذاری زیاد روی تولید بیشتر نفت نخواهد بود، بلکه بهتر کردن بودجه ملی است. علاوه بر این، تولیدکنندههای دولتی بسیار محتاط بوده و نگران هستند که موج جدیدی از کرونا بتواند باز هم به تقاضا لطمه بزند. با اینحال حتی اگر قرار باشد این افزایش قیمت انگیزهای برای سرمایهگذاری ایجاد کند، تبدیل شدن این سرمایهگذاری به افزایش تولید چند سالی طول میکشد.
همین سرمایهگذاری کم در نفت، به گاز طبیعی هم سرایت میکندکه به نوعی محصول جانبی حفاری نفت خام است. البته مسئله کمبود ترمینالهای باربری نفت گاز طبیعی هم اندکی این مسئله را تشدید میکند. سرمایهگذاری در زغالسنگ وضعیتی بدتر از دو سوخت دیگر دارد. حتی در چین و هند هم که بزرگترین خطوط نیروگاه برقی زغالی جدید را دارند، حسی که نسبت به آلودهترین سوخت فسیلی وجود داشت، تغییر کردهاست. البته با ورود چین به زمستانی احتمالا سرد و درگیری هند با تامینکنندههای خود، به احتمال زیاد این مسئله طی ماههای روبهرو بهبود اندکی پیدا کند.
تمام این مسائل باعث میشوند که تولیدکنندگان سوختهای فسیلی در نوعی پیوند قرار بگیرند. افت سرمایهگذاری ممکن است سرمایهگذاران نفت و زغال و گاز مانند شرکایی کنار هم جمع شوند. با اینحال، هرچه قیمتها مدت زمان طولانیتری بالا باقی بمانند، احتمال اینکه گذار به انرژی پاک در نهایت صنعت سوخت فسیلی را دفن کند هم بیشتر میشود. در حال حاضر هم مصرفکنندهها باید خود را برای کمبودهای بیشتر آمادهکنند. دوران وفور مرده است.