اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

مهره‌چینی جدید در بازی تحریم

گفت وگو از محبوبه فکوری/ آینده نگر

تحریم سال به سال هوشمندتر و اقتصاد ایران سال به سال شکننده‌تر می‌شود. مروری بر اعمال دور جدید تحریم‌ها بر علیه اقتصاد ایران حکایت از آن دارد که ظرف سال‌های اخیر، راهکارهای موثری برای دور زدن تحریم‌ها در نظر گرفته نشده و به خصوص در حوزه ارزی و بانکی، خیلی استراتژی مشخصی برای دور زدن تحریم‌ها وجود ندارد. اینجا است که شکنندگی اقتصاد ایران و شبکه تامین ارزی کشور بیش از هر زمان دیگری نمایان می‌شود و این امر، زمینه را برای فشار بیشتر و دقیق‌تر آمریکایی‌ها بر علیه اقتصاد ایران مهیا می‌سازد. حال دیگر، اصرار بر نقش قبلی ایران در دنیا، به طور قطع ما را در دور زدن تحریم‌ها و مقابله با فشار حداکثری ناکام خواهد گذاشت و اوضاع را از این که هست بدتر خواهد کرد. مجید شاکری، اقتصاددان و متخصص در حوزه تحلیل تحریم، معتقد است که ایران باید نقش خود را در دنیا بازتعریف کرده و با تمرکز بر نقش جدید، امور مربوط به مقابله با تحریم‎‌کنندگان را مهره‎‌چینی کند.
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها طعم تلخ تحریم را چشیده و از آسیب‌های آن متاثر شده است، اما تحریم‌ها در دوره اخیر که هنوز هم به پایان نرسیده است، شرایط سخت‌تری را پیش روی اقتصاد ایران قرار داده است. از دیدگاه کارشناسی، چه تفاوتی میان تحریم‌های دوره کنونی با حتی سخت‌ترین تحریم‌هایی که طی سال‌های پس از انقلاب اعمال شده، وجود دارد؟
کشور ایران بعد از انقلاب تاکنون ۴ بار تحریم شده که تحریم اول، بلوکه‌شدن دارایی‌های ایران در امریکا بود که آثار شدیدی را به جای گذاشت و منجر به رشد شدید نرخ ارز و افزایش هزینه‌های واردات از ۱۵ تا ۷۰ درصد برای کالاهای مختلف بر اساس گزارش‏های مرکز پژوهش‌های بانک مرکزی شده و عملا دوره سختی به شمار می‌رود؛ ولی این موضوع، در دو سال ابتدایی جنگ رخ داد. تحریم بعدی که سخت‌تر بود، جلوگیری از تمدید اعتبار تجاری ایران در کلوپ پارس به عنوان یک کلوپ سرمایه‌گذاری‏کننده از شرکت‌های اروپایی و آمریکایی بود که آمریکا مستقیما مانع از تمدید این اعتبار شد؛ پس ایران با وجود اینکه دارایی نقد قابل توجهی در اروپا داشت، ناچار از نکول در ال‌سی‌های بانک مرکزی شد که این امر به شکل‌گیری تورم سال‌های ۷۲ و ۷۳ دامن زد. موضوع بعدی، تحریم‌ها از سال ۸۹ تا ۹۴ است که منتهی به برجام شد.
کدام تحریم‌ها سخت‌تر بوده است؟
اگر دقت کنید، هرچقدر که جلوتر آمده‌ایم، ضرباهنگ و فاصله مابین تحریم‌ها کمتر و مدت‏زمان اثرگذاری آنها نیز بیشتر شده و اساسا جنس تحریم‌هایی که در دو دهه اول انتقلاب علیه ایران اعمال شده، با تحریم سال ۸۹ به بعد متفاوت است. برخی تفاوت‌ها مربوط به توان امریکا برای اعمال تحریم است؛ یعنی اگرچه این دیدگاه وجود دارد که تحریم‌های آمریکا باعث کاهش نقش ایران در اقتصاد جهانی شده، ولی روایت صحیح‌تر این است که کاهش نقش ایران در اقتصاد جهانی باعث روان‌شدن تحریم‌های امریکا شده که این نکته مهمی است. اگر بخواهیم در یک پاراگراف این موضوع را بسط دهیم، باید گفت ایران در گذشته، در اقتصاد جهانی به عنوان یک ضامن امنیت جریان انرژی از خلیج‌فارس به غرب مطرح بوده و گاهی در قالب خود انرژی و گاهی در جریان امنیت انرژی یعنی سلبا و ایجابا نقش‌آفرینی کرده است که مانع از این شده که دیگران مخل امنیت منطقه شوند. پس باید حدود تنش را با امریکا کنترل کند؛ چراکه در گذشته ایران ابزاری داشت که بر علیه اقتصاد امریکا فشار وارد می‌آورد؛ اما از سال ۱۹۸۹به بعد، با ظهور نفت شل و صفر شدن نیاز امریکا به نفت خاورمیانه، برای این کشور نه‏تنها موضوع امنیت خلیج‌فارس مهم بود، بلکه مشروط به اینکه حدود آن تحت کنترل باشد، از برخی تنش‌ها نیز استقبال می‌کرد و به همین خاطر ایران ابزارهای قبلی برای کنترل حدود تنش با امریکا را نداشت و حتی کشورهایی مثل چین که ایران ممکن است بخواهد به آنها تکیه کند نیز، اندکی روابط را تغییر داده و در مقابل تحریم نیز، بازنده اصلی افزایش تنش در خاورمیانه بودند؛ پس این کلاف در هم پیچیده باعث شد که تحریم دوره جدید به لحاظ شکل و میزان اثرگذاری، متفاوت باشد. اگر در دوره قبلی، آمریکایی‌ها برای ما ایجاد مشکل می‌کردند و دسترسی ما را به دلار بستند، اما ایران ظرف سه سال، شبکه جدید مالی رسمی را برای بانک مرکزی در مقابل یورو-دلار و در داخل خاک اروپا تشکیل داد که شامل بانک ملی هامبورگ، تجارت پاریس و سایر بانک‏ها بود؛ در حالی که در دوره جدید، عملا با وضعیتی مواجه شدیم که طرف امریکایی هوشمندانه‌تر وارد شده و برای اینکه شبکه جدید رسمی را تحت حمله تحریمی قرار ندهد، ابزار خلیج‌فارس در اختیار ایران بود؛ اما اکنون این ابزار را در اختیار نداریم و طرف امریکایی، حتی بدون هزینه از طریق شبکه خاص در اروپا هم می‌تواند ایران را محروم کند. این فراروایت اقتصاد سیاسی از تحریم است. یک وجه فنی هم در این رابطه وجود دارد و آن اینکه آمریکایی‌ها همواره آرزو داشتند که تحریم ثانویه را اعمال کنند؛ یعنی  کاری کنند که نه‏تنها ایران از کار کردن در داخل خاک امریکا محروم شود، بلکه کسانی که در داخل خاک امریکا کار می‌کنند هم نتوانند با ایران کار کنند؛ اما زیرساخت‏های اظلاعاتی و امنیتی فناورانه این کار تا قبل از ۱۱ سپتامبر موجود نبود؛ ولی بعد از این تاریخ امریکا به صرافت این افتاد که از بست سوئیفت به عنوان پیام‌رسان مالی، روابط مالی با ایران را اداره کرده و از طریق احضاریه‌های اداری امریکا به واسطه کارمندان خزانه‎داری که اطلاعات را به دست می‌آوردند، تحریم را گسترش داد؛ به نحوی که اگر یک بانک در بنگلادش با ایران کار می‌کرد، خزانه‌داری از آن مطلع می‌شد؛ اما تا قبل از گستردگی سوئیفت، این موضوع معنا نداشت و امریکا حتی بعد از اینکه با رسوایی جاسویی از اطلاعات مالی آلمان مواجه شد و در سال ۲۰۰۶ اروپا را به این سمت برد که معماری جدیدی از سوئیفت آمریکایی تحت عنوان سوئیف اروپایی ایجاد شود، استثناهایی برای انتقال اطلاعات ایجاد کرد که ایران جزو این استثناء نبود. نکته مهم این است که حتی وقتی امریکایی‌ها، بانک مرکزی ایران را با تگ ایران تحریم کردند، خودشان هم شک داشتند که بتوانند این کار را انجام دهند؛ چراکه تردید نسبت به کارآمدی ابزارها وجود داشت و خزانه‌داری برای روان کردن تحریم‌های آمریکا بر علیه بانک مرکزی، تلاش زیادی نمود و اکنون هم، امکان تحریم دور جدید را به لحاظ فنی هم دارند که قبلا نداشتند.
اما در دور قبلی تحریم‌ها بانک مرکزی اقدامات خوبی را برای دور زدن تحریم‌ها انجام داد که در این دوره یا انجام نشده یا اینکه خبری از آن به بیرون درز نکرده است.
در دوره قبلی تحریم، وقتی که ایران به سرعت یک شبکه نسبتا رسمی جدیدی را از طریق شرکت‏هایی که در مناطق آزاد امارات حاضر بودند، ایجاد کرد و شبکه صرافی جدید روی شبکه قبلی سنتی در امارات سوار شد که در دور زدن تحریم خیلی موثر بود. اما بعد از قطع همکاری بانک نور اسلامی دوبی تحت فشار آمریکایی‌ها، نرخ ارز بالا رفت و با توجه به اینکه یک هفته خزانه‌داری آمریکا در این بانک مستقر بود، ظرف یک هفته دسترسی ایران را در ۱۲ لایه به یوترن دلار امریکا بستند. اما بعد از همه این کارها، ایران شبکه‌ای را ایجاد کرد که با وجود اینکه نرخ در آن لحظه از ۱۸۳۰ تا ۲۱۰۰ نوسان می‌کرد، اما روی نرخ ۳۷۰۰ یا ۴۰۰۰ تومانی ایستاد و بعد از فعال شدن صرافی‌ها، بازار کنترل شد. در عین حال، اتاق مبادلات ارزی ایجاد شد تا به صورت متمرکز تخصیص ارز دهد. نکته دیگر که خیلی مهم است آن است که در دوره قبلی تحریم‌ها، امریکا در خرید کالاهای اساسی شامل جو دامی، ذرت دامی، کنجاله سویا و سویا از سوی ایران، دارای انحصار بود و چون ایران در دوره قبلی تحریم یک کانال موازی خارج از کانال امریکا برای خرید کالای اساسی ایجاد کرد، امریکایی‌ها برای اینکه این انحصار را درباره ایران از دست ندهند، روی کالای اساسی فشار به معنای واقعی نیاوردند ولی این عملکرد، قابل قیاس با این دوره نیست؛ به نحوی که در دوره جدید در مقابل حملات تحریمی امریکا که قبل از خروج این کشور از برجام شروع شد، ایران به سراغ پهن‌کردن سیستم جدید رسمی نرفت و حتی در داخل، نسبت به آنچه که در امارات از اول ژانویه ۲۰۱۸ میلادی در حوزه دریافت وی ای تی از صرافی‌ها عمل شد، بی‌تفاوت عمل کرد؛ در حالیکه این موضوع باعث شد که به دلایل جانبی، شبکه صرافی ایران دچار مشکلات جدی شود. این دومین اشتباه ایران بود و اشتباه بعدی هم این بود که نتوانست برای دور زدن تحریم، کاری انجام دهد که کانال مربوطه برای واردات کالای اساسی را احیا کند.
رفتارهای برجامی ایران نیز خیلی در این حوزه قابل نقد است. بسیاری معتقدند که ایران در آن زمان، کانال‏های خود را سوزاند. آیا این تئوری درست است؟
دقیقا رفتارهایی که ایران در برجام انجام داده بود، در سوزاندن کانال‌های خود به نحوی عمل کرد که احیای آنها دچار مشکلات جدی گردید و از اینجا شد که امریکایی‌ها وارد این حوزه شدند که به جای اینکه برای مذاکره جدید از ابزار کنترل کالاهای اساسی استفاده کنند؛ بدون اینکه با ایران وارد مذاکرات نتیجه‏بخش شوند، خود تصمیم گرفتند و امروز ما در نقطه‌ای قرار داریم که هدف آمریکا از تحریم اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۸ به بعد، دیگر فشار بر ایران نباشد؛ بلکه فشار بر چین و روسیه است. یعنی در واقع آنها با بستن همه راههای رسمی و با توجه به اینکه چینی‌ها ناچار به انجام حدودی از کار با ایران هستند و این به منابع ملی و امنیتی آنها برمی‌گردد، امریکایی از موضوع عبور چین از خط قرمز تحریم امریکا به عنوان یک برگ برنده برای فشار به چین استفاده می‌کنند و از دو سال پیش، تحریم‌های ایران دیگر موضوع پرونده امریکا و ایران نیست؛ بلکه امریکا، به واسطه ایران پرونده‌های فشار بر چین، هند و روسیه گشوده است و ما در نقطه‌ای نیستیم که رفتار ایران با امریکا جزو سه عامل اصلی رفتار امریکا با ایران باشد و حتی در مورد ایرانی که فاصله‌اش از نقطه گریز هسته‌ای کم شده نیز، این موضوع صدق می‌کند که تحریم‌های جدید در شدت اثرگذاری و اهداف، کاملا متفاوت از تحریم‌های قبلی است و تصور اینکه همان رفتارها، شعارها و جنس از دوگانی که بر سر تحریم‌های قبلی ساختیم، بتواند مفید واقع شود، تصور بسیار غلطی است و اکنون به نقطه‌ای رسیدیم که تحریم از جنس روابط ایران و امریکا نیست و صرفا ایران یک کشور خاورمیانه‌ای نیست.
اگر این‏طور باشد ما در راهکارهای دور زدن تحریم به بن بست رسیده‌ایم؟
بله ما در پارادایم فعلی که سعی داریم نقش قبلی خود در دنیا را به اصرار پیش ببریم، حتما به بن بست خواهیم رسید؛ بنابراین تلاش برای برجام به زور فوت کردن در نقش قبلی بود؛ در حالی که باید بپذیریم نقش قبلی ایران در دنیا از بین رفته و نقش جدیدی باید برای خود تعریف کنیم که در آن، بن‏بست صورت نگیرد؛ اما اکنون در صورت ادامه این روند، بن‌بست در زمینی است که انتخاب کردیم و وقتی که واکنش ما به یک موضوع تحریم اقتصادی، یک واکنش امنیتی- سیاسی اعم از این باشد که موشک یا خودکار پرتاب کنیم، حتما به نتیجه نخواهیم رسید؛ به این معنا که باید در یک زمین دیگر، به تحریم‌کنندگان ضربه بزنیم تا خودمان ضربه نخوریم. در این راستا باید تلاش بسیاری صورت گیرد.؛ پس باید به دنبال تعریف نقش جدیدی در اقتصاد دنیا برویم که در آن، ایران گزینه کم‏هزینه برای امریکا به لحاظ حذف نباشد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن