مداخله دولت آینده را مبهم میکند
آینده نگر
فردریش آگوست فون هایک، اقتصاددان اتریشی مطرحی است که در بریتانیا ساکن شد و کارنامه علمی خاصی را از آن خود کرد. او دو مدرک دکتری، یکی در حقوق و دیگری در زمینه علوم سیاسی دریافت کرد. او یکی از اعضای محفل سلطنتی انگلستان شد که در این زمینه اصرار مارگارت تاچر بسیار تاثیرگذار بود.
یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار در شهرت هایک، نقشی بود که نوشتههای او در فهم ما از تغییر قیمتها و عواقب و نتایج آن داشت. به نظر هایک، تغییر قیمت اطلاعاتی را ایجاد میکند و این اطلاعات در تنظیم هزینه افراد تاثیرگذارند. تغییر قیمت عنصری اساسی در عرصه ارتباطات وضعیت اقتصادی است. این مبانی به او کمک کردند تا دفاعیهای قدرتمند از اقتصاد بازار آزادی ایجاد کند، زیرا دست بردن در بازار باعث میشود مصرفکنندگان و کارآفرینان تصمیمات اشتباهی برای سرمایهگذاری بگیرند، اما بازار آزاد میتواند حقایق مربوط به سلامت واقعی اقتصاد را منتقل کند و بنابراین دیدی بهتر نسبت به آینده به دست میدهد و با تکیه به آن میتوان تصمیمات بهتری برای سرمایهگذاری و مخارج گرفت.
مکتب اتریش علم اقتصاد در قرن بیستم، در افکار اقتصاددانان و جریان اقتصاد اصلی ماندن خود را بیش از هر اقتصاددان دیگری مدیون هایک است. گرچه امروزه بسیاری از کشورهای غربی به سیاستهای مداخلهگرایانه دولتی تمایل پیدا کردهاند و همین مسئله باعث میشود نگاه خیلی مثبتی نسبت به هایک در افواه عمومی وجود نداشته باشد، او در دهه ۹۰ میلادی تبدیل به اقتصاددان اصلی کشورهایی شد که سعی میکردند از قیود اقتصادی موروثی کمونیسم فاصله بگیرند و به سمت بازار آزاد اصلاحاتی را انجام دهند.
برای درک بهتر هایک، باید ابتدا با مکتب اتریش آشنا شویم. مکتب اتریش، نوعی از اقتصاد نئوکلاسیک بود که در وین در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم راهاندازی شد. اقتصاد اتریشی کاملا در تضاد با مارکسیسم بود و البته بیشتر در تضاد با کاربرد نظریههای اقتصادی بود که مداخله دولت در اقتصاد را توجیه میکردند. چهرههای برجسته آن فریدریش هایک و لودویگ فون میزس بودند. این مکتب فکری مولد تعریف علم اقتصاد به عنوان علمی بود که رفتارهای انسانی را به عنوان رابطه میان اهداف و برخی از وسیلهها که قابلیت جایگزینی دارند، مطالعه میکند. ویژگی اندیشه اقتصاد اتریشی این بود که تمام فعالیتهای اقتصادی از جمله رفتارهای موسسههای ظاهرا غیرشخصی را به آمال و آرزوها و اقدامات فردی نسبت میداد. اندیشه اقتصاد اتریشی، این کار را به کمک آزمون گزینهها در قالب هزینه فرصت (یعنی منبع بهتریِ بعدی، نسبت به آنچه مورد نظر قرار گرفته، چیست؟) و تحلیل تاثیر گذر زمان بر تصمیمگیری انجام میدهد.
هایک به درستی شکست برنامهریزی اقتصادی مرکزیِ سبک شوروی را پیشبینی کرد. گفته میشود ایدههای او الهامبخش بسیاری از اصلاحات بازار آزادی بود که در دهه ۱۹۸۰ در ایالات متحده به رهبریِ رونالد ریگان و در بریتانیا به رهبریِ مارگارت تاچر انجام شد.
مسئله سیاستگذاری هایکی
ایدههای هایک درباره نظم خودانگیخته و اهمیت قیمتها در مسئله دانش، بحثهای گستردهای را در زمینه اقتصاد توسعه و اقتصادهای در حال گذار، پس از سقوط دیوار برلین ایجاد کرد. برای مثال اقتصاددانی چون پیتر بتکی با جزئیات توضیح میدهد که چرا اصلاح سوسیالیسم به شکست منتهی شد و اتحاد شوروی فرو پاشید. رونالد مککینن هم با استفاده از ایدههای هایکی توضیح میدهد که گذار از یک اقتصاد برنامهریزی شده مرکزی دولتی به اقتصاد بازار چه چالشهایی دارد. ویلیام استرلی، اقتصاددان ارشد پیشین بانک جهانی هم با استفاده از این ایدهها توضیح میدهد که چطور کمکهای خارجی تقریبا تاثیری نمیگذارند.
پس از بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ توضیح هایک از چرخههای رونق و کساد، با اقبالی جدید روبهرو شد و توضیحی جدای از آنچه بن برنانکه، رییس سابق فدرال رزرو، درباره تجمیع پساندازها و تاثیر آنها در شکلگیری بحران، ارائه میکرد. به نظر اقتصاددانهای مطرحی چون ویلیام وایت، اهمیت دیدگاههای هایکی و تاثیر سیاستهای پولی و رشد اعتبار به عنوان دلیل ریشهای چرخههای مالی، باید بیشتر مورد تایید قرار بگیرد.
ایدههای هایک در مسائل پس از بحران، مانند رکود قرنی هم راه خود را پیدا کردهاند. به نظر مدافعان هایک، سیاستگذاری پولی و بالا بودن حجم تنظیمات بازاری باعث شدهاند نیروهای نوآوری در اقتصادهای بازاری با سرعتگیر مواجه شوند. تسهیل کمّی هم که پس از بحران مالی مورد اجرا قرار گرفت تاثیری منفی خواهد داشت و رشد بلندمدت اقتصاد را با کُندی مواجه میکند. این رویکرد جدای از اختلالات فراوان، اقتصاد را با درگیریهای مربوط به بازتوزیع هم روبهرو خواهد کرد.
فردریش فون هایک
فردریش فون هایک در بهار ۱۸۹۹ در وین اتریش به دنیا آمد. پدرش، آگوست، پزشکی بود که علاقهای خاص به گیاهشناسی هم داشت و در این زمینه مقالاتی مینوشت و در دانشگاه وین هم تدریس میکرد. مادرش از یک خانواده محافظهکار نسبتا ثروتمند زمیندار بود و با ارث فراوانی که از خانواده پدریاش برده بود، کودکی بسیار مرفهی را برای فرزند خود رقم زد. فردریش که از همان سنین پایین هوش تحصیلی فراوانی را از خود نشان میداد، پس از جنگ جهانی اول وارد دانشگاه شد و بیشتر وقت خود را به مطالعه فلسفه، روانشناسی و اقتصاد گذراند. او نهایتا در بهار ۱۹۹۲، تنها اندکی پس از فروپاشی دشمن ایدئولوژیکش، شوروی، در فرایبورگ آلمان درگذشت.
——– ———–
باکس کتاب
عنوان: راه بندگی
سال: ۱۹۴۴
این کتاب توضیحی بسیار مشهور و محبوب از لیبرالیسم مبتنی بر آزادی اقتصادی ارائه میکند. هایک اثری با عنوان «سوءاستفاده و افول خِرد» نوشت که «راه بندگی» دومین جلد این اثر به حساب میآید و عنوان آن تحت تاثیر اثر قزن نوزدهمی متفکر لیبرال فرانسوی، الکسی دوتوکویل، است. هایک در این کتاب نسبت به تهدیدات تصمیمگیریهای اقتصادی دولتی و برنامهریزی مرکزی اقتصاد هشدار میدهد و آن را زمینهای میداند برای نفوذ دولت به تمام شئون زندگی فردی شهروندان یک کشور. این کتاب در حال حاضر یکی از منابع اصلی مدافعان بازار آزاد در بحثهای سیاسی است.