فقر در آن سوی دیوار چین
محمدحسین عمادی نماینده سابق ایران در فائو/آینده نگر
در آستانه سال نو چینی (بهمنماه ۱۳۹۹) و به مناسبت صدمین سال تاسیس حزب کمونیست، ریشهکن شدن فقر در این کشور رسما اعلام شد. بر همین مبنا، چین نهتنها اولین دولت جهان است که هدف راهبردی برنامه توسعه پایدار سازمان ملل متحد را ۱۰ سال زودتر از ضربالاجل تعیین شده به مرحله عمل رساند، بلکه اولین کشور جهان در طول تاریخ بشریت محسوب میشود که توانسته طی یک برنامه ملی فقرزدایی و تنها طی چهار دهه بالغبر ۷۷۰ میلیون نفر از جمعیت خود را از چنگال فقر رهایی ببخشد و از این طریق بیشترین سهم را در عرصه مبارزه با فقر در بین کشورهای جهان به خود اختصاص دهد. هرچند این خبر کمتر به دلیل رقابتهای جهانی توسط رسانههای بینالمللی بازتاب یافته و توسط تحلیلگران مورد توجه قرار گرفته، اما به چند دلیل و گذشته از اهمیت دستاورد عینی آن نیازمند بررسی و تحلیل عمیق است. تحلیل عمیق فرآیند و مکانیزم این اقدام از چند جنبه اهمیت دارد. اول اینکه این دستاورد در کشوری اتفاق افتاده است که هنوز و علیرغم نرخ بالای رشد اقتصادی، جزو کشورهای توسعه یافته جهان دستهبندی نمیشود. دلیل دوم اینکه در مدل های رایج فقرزدایی در جهان این پروژه ملی یک نوآوری اجرایی و عملیاتی تلقی میشود که پی بردن به ابعاد حکمرانی، مدیریت و سیاستگذاری توسعهای آن نیازمند توجه است که باید به صورت عمیق و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد.
اهمیت این دستاورد در زمینه فقرزدایی زمانی مشخص میشود که شرایط و سرعت بیرقیب تحولات اقتصادی و اجتماعی چین را در نظر بگیریم. تنها طی دو دهه اخیر درآمد ناخالص سرانه کشور چین به بیش از ده برابر افزایش یافته و این در شرایطی است که بهدلیل سرعت تحولات، تفاوت درآمد بهخصوص بین جامعه شهری و روستایی بهشدت افزایش یافته که خود به افزایش دامنه فقر نسبی دامن زده است. بدیهی است در چنین شرایطی ظهور شکاف طبقاتی و روند ظهور فقر و بیعدالتی یکی از عوارض طبیعی این تحولات است و اکثر قریب به اتفاق کشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبان هستند. به همین جهت لازم است با دقت بیشتری روند و شیوه اقدام در این فرآیند مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
بسیاری از اقتصاددانان جهان که تحولات چین را بررسی و تحلیل کردهاند به یک عنصر مشترک که رمز موفقیت چین است، اذعان دارند و آن هنر چینیها در مرحلهبندی و فازبندی روند تحولات و صبر و شکیبایی آنان در ارتباط و ترکیب عوامل تا حصول به نتیجه است. در مسیر فقرزدایی این خصلت برنامهریزان چینی بسیار خودنمایی میکند. پس از اصلاحات ساختاری در چین و طی چهل سال گذشته تفکر حاکم بر شیوه غالب بر برنامه های ملی توسعه این کشور به دنبال افزایش رشد اقتصادی سرمایهداری با شیوه سوسیالیستی بوده اما از زمانی که شکاف توسعهای، تفاوت طبقاتی و تبعیض منطقهای (شهری و روستایی) و تمایز جغرافیایی (شمال و جنوب) در آمار چین خود را نمایان کرد و به دغدغه حزب کمونیست و رهبران این کشور تبدیل شد، مطالعه، برنامهریزی عملی و فازبندی مبارزه با فقر آغاز شد. چینیها این بار از هنر پیوند و ترکیب خود نیز استفاده کردند و با پیوند زدن این هدف ملی خود با اهداف راهبردی توسعه جهانی سازمان ملل موسوم به SDGs یک همسویی مناسب و همافزایی اجرایی در این زمینه ایجاد کردند.
یکی از اولین شاخصه های رشد سریع درآمد و روند شهرنشینی شکاف درآمدی و بروز فقر در جامعه روستایی چین بود. این موضوع که در دوران قبل از اصلاحات چین در قالب برنامههای توسعه روستایی دنبال شده بود هماکنون نمیتوانست با افزایش فزاینده شکاف درآمدی موثر و کارا باشد چون از یک طرف ساختار اقتصاد چین بعد از اصلاحات اساسا متحول شده بود و از سوی دیگر شکاف توسعهای عملا باعث شده بود که توازن منطقهای در پهنه جغرافیایی چین نیز دستخوش تغییرات و تبعیض فراوان شود. جهت مواجهه با این عارضه ملی حزب کمونیست و دولت مرکزی اقداماتی را آغاز کرد. آنها به منظور فقرزدایی سه هدف را مشخص ساختند: ۱- بهبود معیشت، ۲- دسترسی به نهادهها و زیرساختهای تولیدی و ۳-دسترسی به بازار جهت دستیابی به ارزش افزوده. به منظور رونق کسب و کار و درآمد روستاییان اقداماتی از سوی دولت برنامهریزی و اجرا شد که نتایج آن بهتدریج ظاهر شد. البته این تحولات با رشد اقتصاد ملی در این کشور نیز همراه بود که باعث همافزایی این تحولات شد. تاثیر این تحولات در کاهش شمار فقرای روستایی بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ را میتوان در نمودار ۲ مشاهده کرد. برنامهریزی و اقدامات دولت چین با هدف کاهش فقر روستایی و پر کردن این شکاف توسعه ای را می توان به ترتیب زیر بیان کرد و سپس به تحلیل آن پرداخت.
شاید بتوان اقدامات و فعالیت های چهار دهه گذشته این کشور را در سه سطح تقسیمبندی کرد که به صورت هماهنگ با اهداف جهانی (اهداف راهبردی سازمان ملل موسوم به SDGs) تنظیم شد. سطوح برنامهریزی و اجرای عملیات فقرزدایی در چین را میتوان به: ۱- سطح ملی، ۲- سطح منطقه ای و ۳- سطح محلی تقسیم کرد. علیرغم حاکمیت نظام مدیریت متمرکز و از بالا به پایین در این کشور از یک سو و حاکمیت نسبتی تفکرات حزبی و ایدئولوژیک، برنامه فقرزدایی بر ماهیت فقر در این کشور و شیوههای کاملا عملی و اجرایی مبارزه با این پدیده تمرکز کرده و در شیوه اجرای برنامه فقرزدایی از کلیه شیوههای ممکن و روشهایی که آنها را به هدف م یرساند بهره گرفته اند. تاکید بر افزایش ثروت و درآمد سرانه در سطح ملی به عنوان اصل و پشتیبانی برای مبارزه با فقر در نظر گرفته شد و هیچ برنامهای که با این اصل در تضاد باشد مورد توجه قرار نگرفت اما به منظور ترمیم شکاف منطقهای و پایداری توسعه ملی به این تصمیم دشوار رسیدند که باید استان های برخوردار و توانمند این کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم به استانهای ضعیف کمک و حمایت مالی کنند. در سطح استانی و محلی نیز مسئولان این کشور موظف به شناسایی دقیق فقرا، ریشهیابی دلایل آن و بهبود معیشت آنان با استفاده از منابع تخصیصیافته ملی و کمک استانهای برخوردار شدند.
در سال ۱۹۸۶، دولت چین با ایجاد یک دفتر شورای دولتی برای شناسایی شهرستانهای فقیر، خط فقر ملی را معرفی کرد و بودجه ویژهای برای کاهش فقر اختصاص داد. طی این برنامه ملی و پس از هفت سال، ۸۰ میلیون نفر از فقر خارج شدند. مقامات دولت مرکزی جهت تعادل منطقهای ساز و کار پرچالشی را شروع کردند که مناطق پردرآمد کشور (ساحل جنوب و شرق) این امکان را فراهم میکرد تا از مناطق فقیرتر (غرب و شمال) پشتیبانی کنند.
حذف هزینههای دانشآموزان مناطق روستایی از دیگر اقدامات دولت چین بود. چین همچنین برنامه دیبائو (dibao) را گسترش داد که یک برنامه انتقال پول نقد بدون قید و شرط برای فقیرترین مردمان چین بود. تنها در فاز آخر فقرزدایی بهطور متوسط سالانه بیش از ۱۰ میلیون نفر از فقر مطلق خارج شدهاند. وضعیت اقتصادی و اجتماعی مناطق رهایییافته از فقر تغییرات بزرگی داشته است. تمامی افراد فقیر که تعیین و هدفگیری شده بودند، اکنون هیچ نگرانی در مورد غذا و پوشاک ندارند و تحصیلات رایگان، خدمات پزشکی اولیه، ایمنی مسکن و آب آشامیدنی برای آنان محقق شده است. با بهبود وضعیت معیشت و تولید، درآمد خالص سرانه این افراد از ۲ هزار و ۹۸۲ یوآن (معادل ۴۵۰ دلار آمریکا) در سال ۲۰۱۵ میلادی به ۱۰ هزار و ۷۴۰ یوآن (معادل ۱۵۵۰ دلار) در سال ۲۰۲۰ تغییر کرد و به همین ترتیب توانایی رهایی از فقر بهطور مداوم بهبود مییابد. در همین راستا خدمات زیرساختی نیز ارائه شده بهنحویکه خانههای فرسوده ۹/۷ میلیون خانوار و ۲۵ میلیون و ۶۸۰ هزار فقیر نوسازی شد. یک میلیون و ۱۰۰ هزار کیلومتر راه روستایی ساخته یا بازسازی شده و ۳۵ هزار کیلومتر خطآهن افزوده شده است. تامین برق از شبکههای روستایی در مناطق فقیرنشین به ۹۹ درصد رسیده و درصد اتصال فیبر نوری و فورجی در روستاهای فقیرنشین از ۹۸ درصد فراتر رفته است.
ابعاد مالی و منابع مورد استفاده دراین پروژه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. تا سال ۲۰۱۴، مقامات چین ۸۹.۶ میلیون نفر فقیر، ۲۹.۵ میلیون خانواده فقیر و ۱۲۸۰۰۰ روستای فقیر را شناسایی کردند. بودجه سالانه برای کاهش فقر نیز دو برابر شد و به ۱۳۸میلیارد یوان معادل ۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ رسید. همانطور که در نمودار ۳ ملاحظه میشود از سال ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۱۸ دولت چین همواره تخصیص منابع ملی خود به منظور مبارزه با فقر را بر اساس خط فقر (بر اساس یوان چین) و ارزش واقعی پول ملی خود افزایش داده است تا بتواند به صورت هماهنگ و منطبق با شرایط منابع مالی را تامین کند.
لازم به ذکر است که آخرین سال برنامه فقرزدایی چین با بیماری کووید همزمان شد که بالغ بر ۱۸ تریلیون دلار هزینه بر دوش دولت چین گذاشت اما این کشور بودجه فقرزدایی را به هیچ وجه کاهش نداد تا به مرحلهبندی و زمانبدی انجامشده خود دست یابد.
رهایی ۷۷۰ میلیون نفر از فقر توسط دولت چین به این معناست که بیش از ۷۰ درصد از کل کسانی که در کل جهان از فقر رهایی یافتهاند تنها در چهار دهه گذشته و توسط اقدامات دولت چین ارتقا یافتهاند.
شاید اشاره به ابعاد ناگفته و زوایای پنهان مدیریت و اجرای این اقدام مهم، بیانگر مبانی نظری و شیوه حکمرانی دولت مرکزی چین است که بیان آن برای مدیران و سیاستگذاران کشور خالی از فایده نباشد. برخی از زوایا و ابعاد این تلاش موفق، روشهای بهکاررفته و دستاوردهای حاصله را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
۱- این تلاش و اقدام تاریخی نه بهصورت یک جنبش بشردوستانه کوتاهمدت یا یک حرکت خیرخواهانه محرومیتزدایی، بلکه در چارچوب تخصیص حقوق شهروندی و به صورت یک برنامه توسعه ملی و همهجانبه و پایدار صورت پذیرفته که همگام با رفع فقر به رشد همهجانبه اقتصادی منجر شده و نمایشگر مدل حکمرانی موفق و مدیریت هماهنگ دولت در صحنه جهانی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان (اعم از توسعهیافته و در حال توسعه) در مقابله با پدیده فقر است.
۲- شیوه اجرایی پروژه فقرزدایی، همچون دیگر ابرپروژههای توسعهای چین، نیز از دلایل اصلی موفقیت برنامه فقرزدایی است. هنر و معماری طراحی پروژه و مرحلهبندی آن قطعا از اصلیترین دلایل پروژه ملی فقرزدایی است. مرحلهبندی اجرایی، سطحبندی جغرافیایی برنامه از یک سو و انجام آزمایشی آن جهت برطرف کردن نقایص عملی و اجرایی آن توسط دولت مرکزی و محلی چین از مهمترین دلایل موفقیت و دستیابی این برنامه به اهداف تنظیمشدهاش بود. تداوم و پیگیری برنامه در سطوح ملی و محلی و جدیت دولت مرکزی در استفاده از این روش نظاممند توسط حاکمیت و دولت مرکزی چین از دیگر دلایل موفقیت این برنامه بود که میتواند برای دیگر کشورهای درحال توسعه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
۳- دیدگاه و چارچوب نظری و متدولوژی این حرکت همانطور که در بالا به آن اشاره شد بهصورت مدون تنظیم و با دقت فازبندی و مورد آزمون قرار داده شده است. از نظر ایدئولوژیک همانطور که به مناسبت صدمین سال تاسیس حزب کمونیست از سوی رئیسجمهور چین اعلام شد، وجود و ماندگاری فقر در کشور نشانه سوسیالیسم نیست. اگر مناطق فقیر برای مدت طولانی در فقر بمانند، وضعیت فقرا برای مدت طولاتی تغییر نکرده و سطح زندگی مردم نیز برای مدت طولانی بهبود نمییابد. این امر نه برتری سیستم سوسیالیستی چین را منعکس میکند و نه تفکر سوسیالیسم را. از نظر مدیریت و متدولوژی اجرا نیز ابعاد مختلف این برنامه بهصورت مدون و جامع پیشبینی شده بود بهنحویکه در قالب طرح توسعه جامع و بلندمدت تدوین شده تا از طریق: ۱- بهبود معیشت، ۲- دسترسی به نهادهها و زیرساختهای تولیدی و ۳-دسترسی به بازار جهت دستیابی به ارزش افزوده، بتوانند از نعمات آن در بلندمدت بهرهبرداری کنند. چنان که رئیسجمهور این کشور شی جینپینگ اعلام کرد، توسعه روستاها وظیفه مهم و بزرگ در راستای رستاخیز ملت چین است. باید ضمن تلفیق موثر و گسترش دستاوردهای فقرزدایی با آبادسازی روستاها، پایه فقرزدایی را پایدار و نتایج آن را تقویت کرد. وی همچنین از ابعاد انسانی و محیط زیستی فقرزدایی غافل نبوده و در سخنرانی خود در کنگره حزب اعلام کرد که باید ضمن بهبود محیط زیست روستاها، به زندگی عزتمندانه و سعادتمندانه کشاورزان و روستاییان تحقق بخشید.
۴- اراده ملی و عزم رهبران سیاسی و حزب حاکم دراینباره نقش اساسی بازی میکرد، بهنحویکه شخص رئیسجمهور و دبیرکل کمیته مرکزی حزب در ۸ سال گذشته بیش از ۵۰ بار با هدف فقرزدایی از ۱۴ منطقه واقع در فقر مطلق بازدید و وضعیت را بهدقت ارزیابی و بررسی و بازرسی کردهاند. برای انجام این برنامه مسئولان اصلی ۲۲ استان مربوطه (واقع در مرکز و غرب چین) تعهدنامه فقرزدایی را با دولت مرکزی امضا کرده و متعهد به انجام کلیه تعهدات شدهاند. سوابق نشان میدهد که تنها در ۸ سال گذشته حدود ۱۸۰۰ نفر حین ارائه خدمات در امر فقرزدایی جان خود را از دست دادهاند.
رسانههای ملی این کشور نیز در این مدت بهصورت منظم و فراگیر بهدنبال انعکاس این برنامه و نقاط قوت و ضعف آن از سوی رهبران محلی و مردم بودند.
۵- نکته آخر آنکه دولت چین و حزب کمونیست سعی کردند تا از این اقدام موفق بهعنوان یک اقدام سمبلیک جهت نشان دادن موفقیتهای نظام حکمرانی این کشور استفاده کنند. چنان که رئیسجمهور این کشور نیز در مراسم تقدیر از دستاندرکاران این پروژه عنوان کرد که پیروزی همهجانبه فقرزدایی چین کاملا ثابت کرده است که حزب کمونیست چین قابل اتکاترین نیروست که مردم چین را به توسعه و پیشرفت رهبری میکند. شاید بیرغبتی رسانههای جهان غرب در انعکاس این رویداد ریشه در همین امر داشته باشد. گذشته از این، اقدامات متعددی از سوی این کشور جهت معرفی و ارائه این مدل موفق بهخصوص برای کشورهای فقیر و توسعهنیافته آفریقایی بهعنوان یک الگو به منظور رهایی از فقر و توسعه روستایی در این کشورها انجام شده و تعدادی از دانشگاههای این کشور از چند سال گذشته سعی در معرفی و ترویج این الگو همراه با آموزش و کمکهای فنی گسترده کردهاند. در همین راستا شی جینپینگ اعلام کرد: چین ضمن گسترش همکاری بینالمللی و انجام وظایف بینالمللی خود در این راستا، تا حد توان به کشورهای در حال توسعه کمک رسانده و یاریکننده قوی در امور فقرزدایی جهانی بوده است. دستاوردهای چین در این زمینه نهتنها به چین بلکه به جهان متعلق بوده و برای تقویت جامعه بشری با سرنوشت مشترک خدمات شایسته ارائه داده است. موضوعی که در قاره آفریقا به شدت مورد توجه رهبران و حکمرانان قرار گرفته است. اما سؤال اصلی این است که آیا ملزومات اینچنین تحولی را بهخصوص در حوزه حکمرانی خوب میتوان در دیگر کشورهای در حال توسعه یافت؟