اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

غیاب استراتژی، فرصت تجارت با ارمنستان را تهدید می کند

*پس از تحولات سیاسی در همسایه های شمال غربی ایران، تحلیل هایی درباره فرصت صادرات کالای ایرانی به بازار ارمنستان مطرح شده است. البته سابقه ایجاد چنین فرصت هایی برای ایران را در چند سال اخیر داریم. درمورد بازار قطر و روسیه. در مورد بازار ارمنستان چه فکر می کنید؟ آیا در بازارهای روسیه و قطر موفق بودیم و از فرصت بازار ارمنستان به خوبی استفاده می کنیم؟
به طور حتم، بازار ارمنستان فرصتی برای افزایش میزان صادرات کالای ایرانی است اما باید برای استفاده از این فرصت برنامه ریزی کرد وگرنه دوباره تاریخ را تکرار می کنیم. ما در گذشته برای حضور بیشتر در بازار قطر و روسیه هم فرصت داشتیم اما در این بازارها موفق عمل نکردیم. روسیه یک بازار ۱۵۰ میلیون نفری است و عدم استفاده از فرصت های این بازار برای تجارت ایران، با بزرگی آن توجیه شده است. غیر از روسیه، فرصت بازار قطر ایجاد شد که بازاری بسیار کوچکتر از روسیه بود، اما در این بازار هم عملکرد موفقی نداشتیم. درواقع نتوانستیم از فرصت توسعه تجارت نه در یک بازار بزرگ، و نه در یک بازار کوچک در همسایگی مان استفاده کنیم.
*این عدم موفقیت ناشی از چه بود؟
فقدان برنامه و استراتژی  اصلی ترین دلیل عدم موفقیت ماست اما دلایل دیگری هم مطرح است. نبود ابزارها و محدودیت مسیرهای دسترسی به این بازارها به شکست ما منجر شده است. مهم ترین ابزار در بحث صادرات، لجستیک است. ببینیم تا چه اندازه کانتینر یخچال دار مناسب برای صادرات داریم؟ چه تعداد هواپیمای کارگو در اختیار داریم؟ هم چنین باید دید روابط بانکی ما با این کشورها چگونه است؟ آیا بانک ها برای ایجاد پشتوانه در این کشورها ظرفیت سازی و  سرمایه گذاری کردند؟ مجموعه ای از عوامل است که  تجارت را به موفقیت می رساند. کیفیت کالا که مربوط به بخش خصوصی است، بخشی از ماجراست. ما در تولید بسیاری از کالاها حرف هایی برای گفتن داریم اما در صادرات کالا و حضور مستمر در بازار یک کشور، روابط بانکی و لجستیک نقش مهمی ایفا می کند. اگر بانک های ما فراسرزمینی عمل می کردند، مشکلات امروز را نداشتیم.
*بازار ارمنستان تا چه اندازه خواهان کالای ایرانی است؟ به ویژه در مورد صنایع غذایی و کشاورزی بحث سلیقه و ذائقه ملت ها هم مطرح است.
اینکه یک تولیدکننده خط تولید خود را برای تولید محصول با سلیقه مخاطبان در کشور دیگری تغییر دهد، هیچ مشکلی ایجاد نمی کند. رقیب منطقه ای ما ترکیه، آلمان در اروپا و چین در خاور دور به عنوان الگوهای موفق در تجارت، چنین کردند و  به دلیل برنامه ریزی است که در بازارهای مختلف حضور پررنگی دارند. اما شرایط ایران متفاوت است. تصور کنید یک صادرکننده به زحمت صادرات رب گوجه فرنگی به ارمنستان را آغاز می کند. آیا تضمینی وجود دارد که وزارت صمت به ناگهان صادرات این محصول به همه کشورها را ممنوع اعلام نکند؟ آیا تضمینی وجود دارد که وزارت جهاد کشاورزی و صمت با صدور بخشنامه های خلق الساعه روند تامین مواد اولیه برای تولیدکننده این محصول را تغییر ندهند؟ پاسخ این پرسش ها منفی است و این یعنی امنیت خاطر لازم برای بازرگان و تولیدکننده ایرانی برای صادرات وجود ندارد. در اینجا، دوباره برمی گردیم به مسئله فقدان استراتژی و بی برنامگی. یک تجربه دیگر اهمیت برنامه ریزی را مشخص می کند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سیل کالاها بود که به کشورهای حوزه سی آی اس سرازیر شد اما صادرات کالای بی کیفیت و نامرغوب ایرانی، فرصت های تجارت ایران به این بازارها را سوزاند. با برنامه ریزی باید جلوی چنین آسیب هایی به فرایند تجارت به بازارهای مختلف را گرفت.
*اکنون در تجارت با کشورهای اوراسیا چه وضعیتی داریم؟
اوراسیا تنها پیمان اقتصادی واقعی است که جمهوری اسلامی ایران اکنون عضو آن است. اوراسیا تنها فرصت و بهترین تمرین برای تجارت ایران برای عملکرد بهتر در پیمان های آتی است. اگر امروز در پیمان اوراسیا خوب عمل کنیم، به طور قطع در آینده و در زمان عضویت در سازمان جهانی تجارت، از فرصت ها بهتر استفاده می کنیم. پیمان اورسیا فرصتی طلایی برای ماست و اگر تا امروز در آن موفق نبودیم، به دلیل اثرگذاری همه گیری کروناست.
 

برچسب ها

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن