اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

علیه فراموشی

زینب کوهیار / آینده نگر

«کتابی علیه فراموشی». این عبارتی است که رمان زمین سوخته احمد محمود را با آن توصیف می کنند. او  خود می دانست اثری که آفریده، ۱۰یا ۲۰ سال دیگر برای مردم معنا پیدا می کند. به همین دلیل شاید کتاب خود را اثری علیه فراموشی می  دانست. خودش گفت:«می دانستم که بعدها بیشتر شناخته می شود. می دانم که این کتاب ۱۰ تا ۲۰ سال دیگر معنای دیگری پیدا خواهد کرد».  اما چه معنایی؟
رمان زمین سوخته، اثری درباره جنگ است. جنگی در خوزستان. زمانی که خبری از هیچ دم ودستگاه حکومتی برای تولید آثار فرهنگی درباره هشت سال جنگ تحمیلی  نبود، احمد محمود، نویسنده اهوازی، تجربه از دست دادن برادرش در سه ماه نخست جنگ را در قالب داستانی به یادگار گذاشت. تجربه ای که نویسنده می خواست در دل دالان های تاریک تاریخ فراموش نشود. تاریخی که مرکزنشینان می نویسند و مردم پیرامون، کجای کار آنند؟
احمد محمود در مصاحبه ای گفت:«وقتی برگشتم [به تهران]، واقعا دلم تلنبار شده بود. برادرم هم کشته شده بود. دیدم چه مصیبتی را دارم تحمل می‌کنم و مردم چه تحملی دارند و چه آرام‌اند مردم دیگر شهرها. چون تهران تا موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. درد من این بی‌حسی و بی‌تفاوتی مناطق دور از جنگ بود. دلم می‌خواست لااقل مناطق دیگر مملکت ما بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که بنشینم زمین سوخته را بنویسم».
اکنون ۴ دهه از آن روزها می گذرد. روزهایی که وقایع زمین سوخته در آن رقم خورده است. اما خوزستان و رنج هایش و زخم هایی که از جنگ و بی تدبیری ها به تن دارد، هنوز در دام فراموشی مرکزنشینان اسیر است. به نظر می رسد معنایی که نویسنده زمین سوخته از آن می گفت، هنوز یافت نشده است.
 این روزها،  بی آبی مردم خوزستان را به خیابان ها کشانده و مشت هایشان را گره کرده است. فریاد اعتراض مردم در ماه های گذشته بلند شده است اما «آب» نیمه بیرونی کوه یخی است که از مشکلات خوزستان می بینیم. خوزستان زخم های بی شماری بر بدن دارد. آیا  ارقام و آمار به خوبی گویای این رنج هاست؟ رنج هایی که بعضی کهنه شده است؟
در جریان جنگ تحمیلی ۱۶ استان ایران و جمعیتی بالغ بر ۲۶ میلیون نفر در معرض بمباران عراق قرار گرفت. براساس گزارش سازمان ملل در جریان جنگ تحمیلی، در اثر بمباران کور  بعثی ها، ۱۳۰ هزار خانه در ایران تخریب و ۱۹۰ هزار خانه به طور عمده خسارت دیده است. بالغ بر ۱۲۷ شهر علاوه بر جزایر جنوبی ایران مورد تهاجم عراق قرار گرفت که شهر آبادان با بیش از یک هزار و ۱۷ بار تهاجم، بیش از دیگر شهرها رنج جنگ را به جان خریده است. اهوار ۳۱۶ بار مورد حمله عراق قرار گرفته است و پس از آن، دزفول با ۲۴۱ تهاجم، سومین شهری است که بیش از دیگر شهرها مورد هجوم  نیروهای نظامی عراق بوده است.
شاید بتوان بهترین راوی از معضلات خوزستان را مردمانی دانست که جنگ به کوچ اجباری آن ها انجامید و اکنون به خوزستان بازگشته اند. روایت آن ها به خوبی نشان می دهد بر خوزستان در این سال ها چه گذشته است؟ یک بررسی دانشگاهی در سال ۹۶،  که براساس گفت وگو با مهاجران بازگشته به خوزستان انجام شده، از تعمیق مشکلات این استان در سال های گذشته می گوید. با وجود گذشت سال ها از جنگ، شاهدان می گویند آرایش شهری شهرهای خوزستان متفاوت است. گویی هر کدام از شهرها مدیریت متفاوتی با شهر دیگر دارد و مدیریت جامعی بر شهرها و روستاهای خوزستان وجود ندارد. تفاوت سطح توسعه یافتگی شهرهای خوزستان مشهود است. برای مثال زیبایی و آراستگی دزفول را نمی توان با سوسنگرد  یا حمیدیه مقایسه کرد. حتی بی توازنی در بهره مندی از منابع زمینی هم بیداد می کند. امیدیه به عنوان صادرکننده گاز شناخت می شود درحالیکه برخی از روستاهای این شهر فاقد بهره مندی از گاز شهری است.
جنگ باعث شد تنها در سال ۱۳۶۰، بین ۲.۵ تا ۳ میلیون نفر از مردم  مجبور به مهاجرت از شهر و روستاهای خود شوند. بعضی از مردم ِمهاجر خوزستان که صرفا برای فرار از شرایط سخت جنگ و بدون هیچ هدف خاصی به شهرهای دیگر مهاجرت کردند، به عنوان آوارگان جنگی و بیگانگان تازه از راه رسیده شناخته شدند. در سال های جنگ تحمیلی بیش از ۵ میلیون نفر خانه و کاشانه خود را از دست دادند. براساس آمارهای بنیاد امور مهاجران جنگ تحمیلی، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از مهاجران به طور مستقیم در ۳۶۰ اردوگاه در ۲۷ استان ایران ساکن شدند و نزدیک به یک میلیون نفر هم در محل های امن دیگر با کمک آشنایان و خویشاوندان خود جای گرفتند.
 از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵، به دلیل وقوع جنگ تحمیلی تعداد ۳۴۹ هزار نفر از مردم خوزستان به سایر استان های کشور مهاجرت کردند. اما در سال های بعد، تعداد مهاجرانی که به خوزستان بازگشتند ۲۷۸.۳ هزار نفر گزارش شده است. بیشترین مهاجران بازگشتی به خوزستان بیکاری را اصلی ترین معضل زندگی خود دانستند چراکه بخش عمده ای از زیرساخت های این استان در جریان جنگ نابود شده بود. آمارها نشان می دهد نرخ بیکاری شهرهای آبادان و خرمشهر به ترتیب ۱۲.۲  و ۶.۷ درصد بوده اما این ارقام در سال ۸۵ به ۲۵.۳ و ۲۰. رسیده است. اما امروز آمار و ارقام از وضعیت خوزستان چه می گوید؟ آیا هنوز رنج جنگ است که خوزستان را می آزارد؟ سهم خوزستان از دوره هایی که دولت پول های نفتی را پارو می کرد، از این منابع خدادادی چقدر است؟ آیا فضا برای جوان خوزستانی جویای کار و مشتاق کسب وکاری راه انداختن، فراهم است؟
درباره تورم، بیکاری، فضای کسب وکار و جمعیت و آینده خوزستان بخوانید. 
 
 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن