اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

سکوی پرتاب پوشالی

آینده نگر

 لارنس هنری سامرز، که در فضای عمومی با نام لری سامرز شناخته می‌شود، اقتصاددانی آمریکایی است که تاکنون ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏سمت‌هایی چون نایب رئیس بخش توسعه اقتصادی و اقتصاددان ارشد بانک جهانی، عضو ارشد وزارت خزانه‌داری در کل دولت کلینتون که در نهایت به وزارت خزانه‌داری رسید، و رئیس پیشین شورای ملی اقتصاد در دولت اوباما، را برعهده داشته‌است.
سامرز به دلیل حضور طولانی مدت در پست‌های مختلف که عمدتا کاملا سیاسی هم بودند، دائما با حواشی گوناگونی روبه‌رو بوده‌است. یکی از جالب‌ترین حاشیه‌های که طی این سال‌ها دامن سامرز را گرفته مسئله «صنایع کثیف» است. توضیح دادن این حاشیه از این نظر حائز اهمیت است که می‌تواند روحیه تفکر اقتصادی حاکم بر نهادهای بین‌المللی را دست‏کم در دورانی که این اتفاق رخ داده نشان دهد.
در دسامبر ۱۹۹۱، زمانی که سامرز در بانک جهانی فعالیت می‌کرد، یک نامه اداری غیررسمی را امضا کرد. پس از این‌که این نامه درز پیدا کرده و به دست مطبوعات افتاد، حواشی مختلفی آغاز شد. پیش از این‌که به محتوای این نامه بپردازیم بد نیست بدانید که لنت پریچت قبول کرد که این نامه را او نوشته و هم او و هم سامرز از نوشتن چنین نامه‌ای قصد شوخی و طعنه داشته‌اند.
در بخشی از این نامه آمده: «منطق اقتصادی نهفته در پشت تخلیه کردن پسماندهای سمی در کشورهایی که کمترین دستمزد را دارند، بی‌نظیر است و ما هرچه سریع‌تر باید آن را پیگیری کنیم. من همیشه این فکر را داشته‌ام که کشورهای کم‌‏جمعیت آفریقایی کمتر از حد آلودگی دارند.» پریچت می‌گوید که این نامه به شکلی در فضای عمومی منتشر شد و دستکاری شده‌بود که نتوان به راحتی از آن برداشت شوخی کرد و ادعا کرد که این نوع بریدن بخش‌هایی از متن شکلی از کلاه‌برداری و جعل است.
درباره این حاشیه دو نوع رویکرد وجود دارد. رویکرد اول با جدی گرفتن متن نامه نقدی به ماهیت بانک جهانی وارد می‌کند. برای مثلا وزیر محیط زیست وقت برزیل، جوزه لوتزنبرگر، می‌گفت که این نامه نشان می‌دهد که بسیاری از اقتصاددان‌های معمولی نسبت به طبیعت جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، چقدر بی‌خیال هستند و با گستاخی با آن روبه‌رو می‌شوند. رویکرد دوم که بسیار مهم‌تر است، ادعا می‌کرد که چه این نامه را جدی بگیریم و چه شوخی تلقی کنیم، با متنی روبه‌رو هستیم که ادعایی اقتصادی را مطرح می‌کند که به خودی خود قابل تحلیل است. البته دانیل هاسمن و مایکل مک‌فیرسن که در این زمینه بحث می‌کردند در نهایت به این نتیجه رسیدند که گرچه این بخش هجوگونه نامه، مبتنی بر علم اقتصاد به نظر می‌رسد، در حقیقت عمدتا از بحث‌های اخلاقی مستحکمی تشکیل شده که اگر آن‌ها را از نامه حذف کنیم، به آن آسیب جدی وارد می‌شود.
مقررات‌زدایی
دوران معاصر اقتصاد جهانی که دست‏کم تا همین چند ماه پیش بر همه‌جای جهان چیره شده‌بود، مگر این‌که کرونا بلایی سر این مسئله هم آورده باشد، یک رکن اصلی داشت: حضور کمرنگ‌تر دولت در جنبه‌های اجتماعی اقتصاد. یکی از راه‌هایی که دولت می‌تواند در اقتصاد نقش‌آفرینی کند، تنظیم مقررات است. به همین دلیل موضع‌گیری یک اقتصاددان یا یک سیاست‌گذار اقتصادی درباره مقررات‌زدایی، مسئله‌ای واجد اهمیت بسیار است.
کمیسیون معاملات آتی کالای آمریکا در سال ۱۹۹۸ طرحی را ارائه کرد و از اساتید اقتصاد، مقررات‌گذاران و فعالان اقتصادی خواست راهی را پیشنهاد دهند که در عین حفظ میزان مشخصی از تنظیم مقررات، جلوی رشد بازارهای مختلف مخصوصا بازار مشتقات فرابورسی را نگیرد. سامرز که در آن زمان معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده بود برای توضیح درباره این مسئله به کنگره رفت. سامرز با تاکید بر این مسئله که طرفین شرکت‌کننده در این مسئله نهادهای مالی جاافتاده و با سابقه‌ای هستند و به خوبی توانایی و قابلیت این را دارند که از خود محافظت کنند، اعلام کرد که «در حال حاضر هیچ‌گونه شواهد روشنی برای این مسئله نداریم که باید مقررات بیشتری برای بازار مشتقات فرابورس نهادی تنظیم شود، و به نظر ما مدافعان مقررات بیشتر هستند که باید نشان دهند چه نیازی به چنین کاری است.»
سامرز در سال ۱۹۹۹ از لایحه گرام-لیچ-بایلی حمایت کرد. این لایحه تمایز بین بانک‌های سرمایه‌گذاری و بانک‌های تجاری را از بین می‌برد. سامرز می‌گفت «با این لایحه، نظام مالی آمریکا گامی بزرگ به سوی جلو و قرن بیست‌ویکم برمی‌دارد.» البته با توجه به اتفاق‌هایی که در این قرن تاکنون ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏افتاده هم برای ما و هم خود سامرز روشن شده که در اواخر دهه ۹۰ چقدر اشتباه کرده‌است.
 
لارنس سامرز
لارنس سامرز در نوامبر ۱۹۵۴ در شهر نیو هیوِن ایالت کنتیکت آمریکا به دنیا آمد. هم پدرش، رابرت سامرز، و هم مادرش، آنیتا سامرز، اقتصاددان و استاد دانشگاه پنسیلوانیا بودند. نکته بسیار جالب دیگر درباره خانواده او این است که عموی او پل ساموئلسون مشهور است و دایی‌اش کنت ارو، که هردوی این اقتصاددان‌ها توانستند نوبل اقتصاد را ببرند و از برترین اقتصاددان‌های قرن بیستم به حساب می‌آمدند. سامرز وارد دانشگاه ام‌آی‌تی شد و در آن‌جا کارشناسی اقتصاد خود را گرفت و در نهایت در سال ۱۹۸۲ از دانشگاه هاروارد دکتری اقتصاد گرفت. او که در دهه ۹۰ سمت‌های سیاسی زیادی داشته از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ ریاست دانشگاه هاروارد را هم بر عهده داشت.
باک کتاب
 جامعه پساویجتی
 ۲۰۱۹
ویجت یعنی قطعه‌ای یا برنامه‌ای الکترونیکی و دیجیتال که هنوز نامی برایش نگذاشته‌ایم. به عبارت بهتر «ویجت» همان «چیز» دنیای دیجیتال است. عنوان فرعی این کتاب ماهیتش را برای ما آشکار می‌کند: «امکان‌های اقتصادی برای فرزندانمان». سامرز در این کتاب گفتمانی جدید را برای اندیشیدن درباره انقلاب کنونی در عرصه اقتصاد و فن‌آوری، معرفی می‌کند. یک مسئله برای همه سرگیجه ایجاد کرده: گرچه نرخ تغییرات به حدی انقلابی است که جامعه امروز نمی‌تواند جامعه ۳۰ سال پیش را حتی بشناسد، رشد اقتصادی به وضعیتی کساد رسیده. سامرز با طرح این پیچیدگی جهان آینده را از دل مسائل اقتصادی به دل مسائل عرصه فن‌آوری می‌کشاند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن