سرمایهگذاری برای سیاست
علی سرزعیم کارشناس اقتصادی/ آینده نگر
امروزه همه میدانیم که کشور با مشکل کمبود سرمایهگذاری روبروست، اما تصور بسیاری این است که سرمایهگذاری منحصر به ساختمان و ماشینآلات است. واقعیت آن است که وقت و انرژیای که افراد به فعالیتهای مختلف اختصاص میدهند جزو مهمترین سرمایهگذاریهای هر کشور است. مثلا جوانان جوانی خود را در دانشگاهها سپری میکنند که نوعی سرمایهگذاری از وقت و انرژی جوانی برای کسب تخصص است.
آیا مهمترین کمبود کشور ما نیروی کارشناس متخصص است یا سیاستمدار زبده؟ همه میدانیم که در کشور به رغم وجود انبوه مهندسان و پزشکان رشد اقتصادی مطلوبی نداریم و همه اذعان داریم که سیاستمدار لایق و زبده نیاز واجبتری است تا مهندسان لایق؛ زیرا در بدترین حالت خدمات مهندسی را از شرکتهای خارجی خرید میکنیم اما نمیتوانیم سیاستمدار لایق از خارج به امانت بگیریم!
ایجاد و تربیت سیاستمدار لایق دفعی و غریزی نیست! بلکه سیاستمدار شدن نیز مثل ورزشکار شدن، مثل جراح شدن و مثل مدیر شدن نیازمند ممارست و تمرین است. فرآیندهای رقابت سیاسی راه را برای ورود افراد جدید به دنیای سیاست باز میکند زیرا در فرآیند رقابت سیاسی افراد ضعیف کنار زده میشوند و نیروهای جدید وارد عرصه کار میشوند.
احزاب و تشکلهای حزبی مجموعههایی هستند که در آنها افراد کار جمعی را میآموزند و برای فعالیت در عرصه اجتماع تمرین میکنند. افراد در فعالیتهای حزبی منطق کار سیاسی را فرامیگیرند و آداب رقابت سالم یا ناسالم در سیاست را فرا میگیرند. به این ترتیب افراد وقت و انرژی خود را در عرصه سیاست سرمایهگذاری میکنند با این امید که در آینده از محصول آن که پیروزی در رقابت سیاسی است بهرهمند شوند و جامعه نیز مثل هر بازار دیگر از وجود رقابت منتفع میشود.
هرچه ساختار سیاست رقابتیتر باشد و در عین حال نهادهای حاکم بر بازار سیاست به قواعد غیرشخصی و غیرسلیقهای متعهدتر باشند زمینه برای ورود به عرصه سیاست تسهیل شده و فرآیند رقابت موجب حذف افراد ضعیف شده و افراد قوی باقی میمانند. اگر ساختار اقتصاد رانتی باشد کسی سراغ کارآفرینی نخواهد رفت و منفعت رانتجویی را به سختی کارآفرینی ترجیح خواهد داد. اگر فرآیندهای سیاسی رقابتی نباشد افراد به جای تلاش برای کسب مهارت سیاسی بهتر تلاش میکنند چاپلوسی، تملق و باج دهی را پیشه خود سازند. هرچه اصول حاکم بر بازار سیاست غیرمترقبهتر و غیرقابل پیشبینیتر باشد افراد کمتری ترجیح میدهند به این بازار وارد شوند. افراد مستعد میتوانند انتخاب کنند که در فعالیت خاصی مثل کسب و کار و تخصص خود وقت بیشتری بگذارند و موفق تر شوند یا از یک مقطعی به بعد وارد عرصه سیاست شوند. نفع جامعه در این است که افراد توانمند در عرصه سیاست حضور بیشتری پیدا کنند و افراد کمتری در این عرصه حضور داشته باشند. ماهیت غیرقابل پیشبینی عرصه سیاست موجب میشود افراد توانمند تمایل کمتری برای ورود به این عرصه پیدا کنند و فعالیت خود را در عرصههای کمریسکتر و باثباتتر دنبال کنند! و این دقیقا معنای سرمایهگذاری کم در عرصه سیاست است!
از یک سال قبل برخی افراد سیاسی آهنگ انتخابات ریاستجمهوری کردند. رایزنیها را شروع کردند، متخصصان را از جاهای مختلف جمع کردند و آداب سیاستگذاری و اداره اقتصاد را آموختند. تلاش کردند برنامههایی برای اداره کشور تدوین کنند و غیره؛ همه اینها نوعی سرمایهگذاری از عمر و وقت و انرژی آنها و جمع کثیری بود که در حاشیه آنها قرار داشتند. نتایج تایید صلاحت شورای نگهبان در این دوره از انتخابات چنان غافلگیر کننده بود که همه آن سرمایهگذاریها به باد رفت. بدتر اینکه برای آینده نیز کسی رغبت نخواهد داشت برای ورود به سیاست چنان سرمایهگذاریهای سنگینی کند بلکه متقاعد خواهد شد که بیش از برنامه و مشورت با نخبگان، رایزنیهای پشت پرده برای تصمیمگیریهای دقیقه نود لازم است و این یعنی رقابت سیاسی در ایران پیشبینیپذیر نخواهد بود و به همین دلیل بهترین استعدادهای کشور در این راه وارد نخواهند شد.
وقتی بهترینها به عرصه سیاست وارد نشوند، در بلندمدت سیاست به تسخیر افراد ضعیفتر درخواهد آمد که نتیجه آن در بلندمدت چیزی جز تداوم توسعهنیافتگی نیست! اگر به دنبال اهداف بلندمدت برای توسعه کشور هستیم، چارهای نداریم جز اینکه راه برای ورود افراد مستعد به سیاست هموار کنیم و این ممکن نخواهد شد مگر اینکه فرآیندهای سیاسی رقابتی و اصول رقابت از قبل مشخص و غیرشخصی و غیرسلیقهای شود. راه سومی دستکم برای اینجانب متصور نیست!