زندهها مقابل زندگی
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
حکمران نیویورک میگفت از نگاه او جان انسان، قیمت ندارد. به همین خاطر است که وقتی صحبت از قرنطینه و تعطیلیهای کرونایی میشد، از آن استقبال میکرد. بسیاری از سیاستمداران زمانیکه میخواستند کرونا را محدود کنند، به تعطیلات کرونایی فکر میکردند. آنها چارهای جز این کار نداشتند. تعداد فوتیها به قدری زیاد بود که هزینههای تعطیلات کرونایی به چشم نمیآمد. بیمارستانها که پر از بیمار میشد، اولین راهکار این بود: تعطیلات در سطح گسترده.
وقتی برای نخستین بار چین و ایتالیا به دلیل افزایش تعداد ابتلا، به ناچار، تعطیلات گسترده را در دستور کار خود قرار دادند، چارهای جز این نماند که بقیه کشورها هم از این راهکار تابعیت کنند. به این ترتیب تعطیلات به یک امر عادی در تمامی کشورها تبدیل شد. حالا همه از این ابزار به عنوان وسیلهای موثر برای مقابله با کرونا بهره میگیرند.
هنوز برخی افراد در مورد هزینهها و دردسرهای تعطیلات کرونایی بحث میکنند. خیلیها نمیتوانند آن را بپذیرند چراکه معتقدند هزینهای برای اقتصاد، زیاد است. گویی زندهها مقابل زندگی میایستند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند. همهجا را تعطیل میکنند و خودشان در خانه حبس میشوند. اما همه با این ترفند برای مقابله با کرونا موافق نیستند.
بسیاری از افراد به قدری از کرونا ترسیدهاند که خودشان را در خانه حبس میکنند و به اماکن عمومی نمیروند. این افراد با چنین کاری به نوعی به سیاست تعطیلی اعتبار میبخشند. در واقع با این اقدام خود و ماندن در خانه، نشان میدهند که تنها راهکار در حال حاضر همین است. اما آنها که با تعطیلات مخالفاند ادعا میکنند که با این اقدامات، جریان زندگی متوقف شدهاست. در واقع مخالفان میگویند ویروس نباید جلوی زندگی را بگیرد و در عمل، چنین کاری را کردهاست.
اما واقعیت جایی در میان این دو طیف قرار دارد. نمیتوان دائم بیرون رفت و خود را در معرض ویروسی ناشناخته قرار داد اما در عینحال نمیتوان دائم در خانه ماند و خود را مانند زندانی در خانه حبس کرد. تعطیلات کرونایی باید به گونهای باشد که به اقتصاد آسیب نرساند و در عینحال جان انسانها را از خطر حتمی، نجات دهد. دولت باید بتواند تعادلی میان این دو طیف برقرار کند. تعطیلیهای مکرر و مداوم، منجر به آسیب جدی به اقتصاد خواهد شد. اما تعطیل نکردن هم منجر به از دست رفتن جان انسانهای بسیار میشود. به همین خاطر است که باید میان این دو مورد، تعادل برقرار کرد.
برخی محدودیتها در کشورهای مختلف، مدتهاست که ماندگار شدهاند. دولتها هر چند وقت یک بار، به این فکر میکنند که این محدودیتها را بردارند اما به محض برداشته شدن آنها، دوباره سیر ابتلا به کرونا صعودی میشود. به همین خاطر است که هنوز نمیتوان با قاطعیت در مورد تعطیلات کرونایی نظریه صادر کرد.
وضعیت پیچیده کرونایی
کشورها از اقدامات محدودکننده مختلفی در سطوح اجتماعی بهره گرفتهاند تا جلوی شیوع و ابتلای کرونا را بگیرند. برخی از کشورها اجازه نمیدهند مردم به کافه و رستوران بروند. طبیعی است که چنین اقدامی ضربهای سنگین به کسبوکارهایی نظیر کافهها و رستورانها وارد خواهد کرد. برخی کشورها هم برای رفتوآمد در سطح شهر، محدودیتهایی را گذاشتهاند که وضعیت را پیچیدهتر کردهاست.
باید مطالعات وسیعی درباره تعطیلیهای کرونایی در کشورهای مختلف صورت بگیرد تا اثربخشی آن به درستی و با دقت مشخص شود. اما به صورت کلی میتوان گفت در ایالتهای آمریکایی، این روش نتیجهبخش بودهاست. نباید فراموش کرد که علاوه بر تعطیلات کرونایی، مواردی هم بودهاند که عموما از آنها غافل میشویم. برای مثال پوشیدن ماسک در برخی مناطق اجباری است اما در برخی از دیگر کشورها و منطقهها هنوز پوشیدن ماسک اجباری نیست. این امر بهسادگی میتواند اثرگذار باشد.
واقعیت این است که تعطیلات کرونایی هزینههای بسیاری را به همراه دارد. بخشی از افزایش نرخ بیکاری در جهان به همین تعطیلیهای کرونایی مربوط میشود. صدها میلیون کودک از مدرسه رفتن محروم شدهاند. خسارتهایی که از این تعطیلیها وارد شده، فقط مالی نیست. برای مثال در مورد کودکان، الزاما ضرر مالی وارد نشده بلکه بیشتر باعث شده روند آموزش آنها مختل شود.
بهرغم همه این هزینهها، نمیتوان به این سادگی در را باز کرد و به بیرون رفت. به محض اینکه در را باز میکنید تا قدم به بیرون از خانه بگذارید، همهچیز پیچیده میشود چرا که پای جان انسانها در میان است. به همین دلیل است که هنوز به پژوهشهای بیشتری در مورد وضعیت تعطیلات کرونایی و اثرات آن نیاز است. نکته اساسی این است که به هر حال زندگی جریان دارد و زندهها نمیتوانند بیش از این مقابل جریان زندگی بایستند.