روزهای سیاه مکزیکی
اکونومیست
رئیسجمهوری مکزیک قصد ندارد اقتصاد را به سمتی هدایت کند که در زمان ورودش به دفتر ریاستجمهوری در آن وضعیت قرار داشت. شش رهبر اخیر مکزیک شاهد کوچک شدن اقتصاد این کشور بودهاند. بررسیها نشان میدهد اقتصاد این کشور در سال نخست کار هریک از رئیسجمهورهای مکزیک، به طور متوسط حدود ۰.۴درصد کوچک شدهاست. اما رشد اقتصادی دوباره مسیر خود را پیدا کردهاست. در مدتزمان کوتاهی هم این رشد اقتصادی به ۳.۵درصد رسیدهاست. اصولا این اتفاق میافتد که دولتها به کمک متحدان خود به نوعی وضعیت را کنترل میکنند. هربار که قدرت عوض میشود هم دولتها تلاش میکنند برای خودشان متحدانی تازه پیدا کنند و مطابق با آن پیش بروند. در واقع در مکزیک همیشه سیستم به این شکل پیش رفته که دولتها با متحدان خود توانستهاند قدرت را برای خودشان حفظ کنند. اکنون کمتر کسی از عملکرد اقتصادی مکزیک در سال ۲۰۱۹ متعجب است. واقعیت این است که بسیاری از آنها حتی انتظار این وضعیت را هم برای اقتصاد مکزیک داشتند. اما اکنون تحلیلگران نگران هستند: آنها میگویند بیماری اقتصادی مکزیک میتواند ادامه پیدا کند و در کل اقتصاد این کشور را زمین بزند.
دولتها در برزیل اغلب به دنبال رشد اقتصادی مشخصی هستند. در واقع آنها رقمی را مشخص کردهاند و هربار میگویند رشد اقتصادی برزیل را به این رقم میرسانند. برخی از دولتهای مکزیک هم وعده میدهند که رشد اقتصادی را دو برابر میکنند. اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده و کسی نتوانسته به این وعدهها جامه عمل بپوشاند.
مرور بر وضعیت مکزیک میتواند سرگیجهآور باشد. بخشی از ماجرای اقتصاد این کشور به اعتماد مصرفکنندهها مربوط میشود. بعد از اینکه رئیسجمهوری جدید مکزیک به قدرت رسید مصرفکنندگان هم وضعیت بهتری پیدا کردند. ظاهرا آنها به رئیسجمهوری جدید اعتماد دارند. اما حالا تولیدکنندگان با هم در جنگ هستند. در چند مدت اخیر، میزان واردات کالاهای سرمایهای کاهش پیدا کردهاست. ظاهرا این بخش، کاهش ۱۶درصدی را تجربه کردهاست. این بیشترین میزان کاهش از زمان بروز بحران بزرگ اقتصادی تاکنون بودهاست. سرعت ایجاد اشتغال هم اخیرا کاهش پیدا کردهاست. اقتصاددانها به خاطر همین وضعیت بارها پیشبینیهای خود را در این زمینه تغییر دادهاند. آنها هربار میگویند رشد اقتصادی مکزیک کمتر میشود. در واقع آنها از روی علائمی که مشاهده میکنند چنین نتیجهگیریهایی دارند.
*روزهای تاریک
اما مسائل دیگری هم وجود دارند. برای مثال صادرات زمانی جزو نقاط روشن و مهم در این زمینه بود. در دورانی از تاریخ اقتصادی مکزیک، این صادرات بود که رشد میکرد و به رشد اقتصادی این کشور کمک میکرد. اما نگاهی به وضعیت امروز صادرات این کشور نشان میدهد آن روزهای خوب دیگر گذشته است. بخشی از ماجرا به آمریکا مربوط میشود. این در واقع دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکاست که تلاش میکند روابط تجاری خود را با مکزیک اصلاح کند و به همین دلیل به اقتصاد مکزیک لطمه زدهاست. ترامپ بارها اقتصاد مکزیک را تهدید کردهاست و این تهدیدها بیشتر در زمینه صادرات و واردات کالا بودهاست. به همین خاطر است که اقتصاد مکزیک آسیب دیدهاست.
کسبوکارهای فعال در مکزیک هم هرکدام از وضعیت موجود، علائمی را دریافت کردهاند و به این ترتیب واکنشهایی را نشان دادهاند. آنها به نوعی وضعیت را تعیین کردهاند. برای مثال بسیاری از سرمایهگذاران به دلیل تهدیدهای ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند در مکزیک فعالیت کنند و به همین دلیل تصمیم گرفتهاند از سرمایهگذاری در اقتصاد این کشور اجتناب کنند. این اقدامات در نهایت به اقتصاد این کشور لطمه وارد کردهاست. بسیاری از معاهدات تجاری به دلیل تهدیدهای ترامپ دچار مشکل شدهاند و برخی از آنها دوباره به جریان مذاکره افتادهاند چرا که اکنون در وضعیت بلاتکلیف قرار گرفتهاند.
وضعیت اقتصادی مکزیک آشفته شده و بخش عمده این آشفتگی ناشی از تهدیدهای دونالد ترامپ است. شاید اقتصاد این کشور در گذشته وضعیت چندان مطلوبی نداشت اما امید به بهبود داشت. اکنون اما به نظر میرسد وضعیت بهکلی برای این کشور و اقتصادش تغییر کردهاست. گویی تهدیدهای ترامپ تیری بوده که کارگر افتاده و اکنون اقتصاد این کشور را به خاک سیاه نشاندهاست. برخی افراد هنوز هم به فرصتهای اقتصادی و فرصتهای سرمایهگذاری در این کشور امید دارند اما برخی دیگر هنوز هم تصور میکنند که این کشور راه درازی تا پیشرفت دارد. به هر حال هم بدبینها و هم خوشبینها میدانند که مکزیک با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا دچار بحران شده و حالا شاید رفتن این شخص بتواند وضعیت را به کلی تغییر بدهد اما آیا ترامپ میرود؟ همه اینها را زمان مشخص میکند.
*منبع: اکونومیست، ترجمه نسیم بنایی/ آینده نگر