رقابت نامحدود
آینده نگر
آنتوان آگوستن کورنو اقتصاددان و ریاضیدان مشهور فرانسوی بود. دلیل اصلی شهرت کورنو این است که او اولین اقتصاددانی بود که با داشتن دانش بسیار بالایی در هردو زمینه اقتصاد و ریاضی، سعی کرد که ریاضی را در اقتصاد به کار ببرد. اصلیترین اثر او با نام «پژوهشهایی در اصول ریاضیاتی نظریه ثروت» در سال ۱۸۳۸ منتشر شد. مشغله اولیه کورنو تحلیل تعادل بازاری جزئی بود، که در نظر او مبتنی بر این فرض بود که شرکتکنندههای فرایند مبادله یا تولیدکننده هستند یا تاجر و هدف هردو به حداکثر رساندن سود است. به همین دلیل او مفهوم مطلوبیت را کنار گذاشت و نادیده گرفت.
مهمترین تاثیری که کورنو بر علم اقتصاد گذاشت، بحثی بود که او درباره توابع عرضه و تقاضا و ایجاد تعادل در شرایط انحصار تکقطبی، دوقطبی و رقابت کامل، ارائه کرد. جدای از این مسائل میتوان به تحلیلی که او از جابهجایی مالیات ارائه داد هم اشاره کرد و دانستن این نکته شاید جالب باشد که او جابهجایی مالیات را مانند تغییر در هزینه تولید در نظر گرفت و مورد تحلیل قرار داد. دیگر حیطهای هم که توسط کورنو به خوبی مورد بحث و تحلیل قرار گرفت، مسائل مربوط به تجارت بینالمللی بود.
در آن زمان روشهایی برای تحلیل رابطه قیمت و تقاضا وجود داشت که عمده آنها تطابق لازم با ریاضی را نداشتند. کورنو اولین اقتصاددانی بود که منحنی تقاضا را تعریف و رسم کرد تا از طریق آن بتواند این رابطه را برای یک چیز مشخص نشان دهد. او با استفاده از محاسبات ریاضیاتی و مدلهای تحلیلی خود به این نتیجه رسید که آن شکل از خروجی که سود را برای تولیدکننده به حداکثر برساند زمانی میسر میشود که هزینه نهایی برابر با درآمد نهایی شود. منظور از هزینه نهایی و درآمد نهایی، به ترتیب هزینه لازم برای تولید یک واحد اضافی از محصول و درآمد ناشی از فروش یک واحد اضافی محصول، است. این نگاه ویژه و خاص کورنو تقریبا مورد توجه قرار نگرفت تا یک قرن بد جوان رابینسون مجددا آن را کشف کرد و به کار بست. علاوه بر این کورنو ایده کشسانی تقاضا را هم مطرح کرد، گرچه خود او از این عبارت استفاده نکردهبود.
انحصار دوقطبی
همانطور که گفته شد کتاب «پژوهشهایی در اصول ریاضیاتی نظریه ثروت» مهمترین اثر کورنو است. کورنو در فصول مختلف این کتاب به مطالب گوناگونی پرداخته که در این بخش از متن به فصل هفتم این کتاب میپردازیم. کورنو در فصل هفتم این کتاب مدل مشهور «انحصار دوقطبی» یا همان دوئوپلی خود را مطرح میکند. در این بخش با یک مدل ریاضیاتی از دو تولیدکننده رقیب روبهرو میشویم که هر دو محصولی یکسان را تولید میکنند. هر تولیدکننده آگاه است که تصمیم رقیبش درباره کمیت تولید، بر قیمت کالای او و نتیجتا بر سود او هم تاثیر میگذارد. در نتیجه این نوع نگرش، هر تولیدکننده کمیتی را انتخاب میکند سودش را به شکلی به حداکثر برساند که گویا تحت تاثیر واکنش کمیتی رقیب هم قرار گرفته. کورنو به شکل ریاضیاتی به راه حلی تعینبخش میرسد زیرا کمیتی که هر تولیدکننده انتخاب میکند متناسب با واکنشهای پیشبینی شده از دیگری است. کورنو نشان میدهد که چطور میتوان این تعادل را به شکل تقاطع دو «منحنی واکنش» رسم کرد و خودش دو منحنی برای تعادل پایدار و ناپایدار ارائه میدهد.
در ادامه کورنو به مقایسه راهحلهای مختلف ممکن میپردازد و در نهایت به این نکته اشاره میکند که در شرایط انحصار دوقطبی هم حجم تولید از انحصار تکقطبی یا همان منوپلی کمتر است و هم قیمت. او با همین منطق به این نتیجه میرسد که هرچه تعداد تولیدکنندهها بیشتر شود، حجم تولید بالاتر رفته و قیمت پایینتر میآید.
کورنو با همین دیدگاه فصل هشتم کتابش را به «رقابت نامحدود» اختصاص میدهد که در آن تعداد تولیدکنندگان به حدی زیاد است که ورود یا خروج به جمع آنها تاثیری قابل چشمپوشی در مجموع کمیت تولید شده دارد. او در نهایت چنین نتیجه میگیرد که قیمتها و تعداد در این وضعیت «کاملا رقابتی» به طور مشخص به ما نشان میدهند که در چنین وضعیتی، قیمت برابر است با هزینه نهایی.
همین چند خط درباره اقتصاددانی که تقریبا دو قرن پیش زندگی میکرده، به خوبی به ما نشان میدهد که چرا خیلی از افراد کورنو را به عنوان پدر علم اقتصاد مدرن میشناسند، زیرا او بیش از تمام همدورههای خود سعی کردهبود اقتصاد را از فلسفه و اخلاق مجزا کند.
آنتوان کورنو
آنتوان آگوستن کورنو در تابستان ۱۸۰۱ در اوت-سون فرانسه به دنیا آمد. در سال ۱۸۲۱ وارد دانشگاه مشهور اکول نرمال سوپریر شد. پس از فارغالتحصیلی در آکادمی دیون به تدریس ریاضی پرداخت. کورنو در تمام زندگیاش به پیشبرد علم اقتصاد پرداخت و جدای از این علم به لحاظ فلسفی به نظریهپردازی درباره جبر و تصادف پرداخت. کورنو بر خلاف لاپلاس که معتقد بود هیچچیز به شکل تصادفی رخ نمیدهد، و بر خلاف ارسطویی که میگفت تصادف و علیت ربطی به هم ندارند، توانست این دو را با هم ترکیب کند. کورنو در بهار ۱۸۷۵ در پاریس درگذشت و در زمان فوتش تقریبا نابینا شدهبود.