دلهره آمریکایی در دل چینی
فریال مستوفی عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران
ایران و چین دو کشور تاریخی با فراز و فرودهای فراوان در تحولات داخلی و تجارب روابط متقابل هستند. به رغم فراز و نشیبهای فراوان در تاریخ ایران و چین حفظ و توسعه روابط دوجانبه یکی از اصول سیاست خارجی دو کشور بوده است.
این دو کشور به عنوان دو بازیگر اثرگذار در سطوح منطقهای و بینالمللی، از سابقه قابل تأمل و طولانی برخوردارند. چین یکی از قابل اعتمادترین شرکای تجاری ایران از زمان تحریمهای آمریکا تاکنون محسوب میشد. با توجه به مکمل بودن ظرفیتهای اقتصادی، همکاری در عرصههای انرژی، زیرساختهای صنعتی و فناوری نیز موجب شده دو کشور زمینه تعاملات دوجانبه در حوزه سرمایهگذاری و فاینانس پروژههای بالادستی و پاییندستی را دارا باشند. چین شریک اول بازارهای وارداتی و همچنین شریک اول صادرات غیر نفتی ایران است و بازار بزرگ چین فرصتی مهم برای صادرات محصولات ایرانی به چین است.
به رغم مزیتهای رقابتی فراوان در کشورمان در مقایسه با سایر کشورهای منطقه از جمله ظرفیت بازار ایران، موقعیت استراتژیک کشور، وجود منابع انرژی و نیروهای جوان و تحصیلکرده اما متاسفانه مشکلات بانکی در حوزه نقل و انتقالات پولی، عدم تطابق بانکهای ایرانی با مقررات و استانداردهای بینالمللی، عدم ثبات در قوانین کشور، بیثباتی در سیاستهای اقتصادی، نوسانات ارزی و به دنبال آن تعدد ارائه بخشنامهها و سیاستهای ارزی باعث شده که سرمایهگذار خارجی نتواند برای طرح و ایده خود برنامهریزی کند و همین مسائل رغبت سرمایهگذاران خارجی برای حضور در ایران را کاهش داده است.
همانگونه که میدانیم برای جلب سرمایهگذاری خارجی ابتدا باید زیربناهای لازم مهیا شود، سپس سیاستهای تشویقی مطابق با قوانین و شرایط بینالمللی در نظر گرفته شود. موضوع مهم دیگر کاهش ریسکهای سیاسی و اقتصادی است و همسو با آن باید استراتژی مناسب برای جذب سرمایه خارجی، توسعه تولید و اشتغال را تدوین کرد. در حال حاضر ما قادر به حل اصلیترین مسئله برای ورود سرمایهگذار خارجی به کشورمان به خصوص در حوزه نقل و انتقالات پولی از طریق سیستم بانکی نیستیم، چرا که با هیچکدام از بانکهای خارجی و بینالمللی ارتباط مالی نداریم.
و اما در مورد اینکه چرا چینیها در ایران سرمایهگذاری نمیکنند علاوه بر مشکلات ذکرشده، تحریمهای اخیر آمریکا و ترس از برخورد آمریکا با چینیها از یک طرف و ویژگیهای منحصر به فرد کشور چین نظیر داشتن کارخانههایی با ابعاد بزرگ و تیراژ بالای تولید، نیروی انسانی متبحر و ارزان و بهطور کلی پایین بودن قیمت تمامشده کالای تولیدی چین در مقایسه با ایران، باعث شده است در حال حاضر چینیها تمایلی به سرمایهگذاری در ایران نداشته باشند و تنها به خرید انرژی و مواد اولیه مورد نیاز کارخانهجات خود بسنده کنند.
به رغم پتانسیلهای فراوان، ظرفیتها و موقعیتهای استراتژیک بسیار بالا که میتواند زمینههای همکاری و مشارکت زیادی را با کشور چین فراهم کند، اما همکاریهای دو کشور با حساسیت بسیاری از سوی بازیگران منطقهای و جهانی دنبال میشود. از آنجایی که چین در رابطه با آمریکا از منافع بیشتری برخوردار است بنابراین یکی از اصول اساسی سیاست خارجی آنها عدم تعارض و برخورد با آمریکاست. همین موضوع موجب شده تا نقش چین پس از تحریم یکجانبه کشورمان توسط آمریکا کمرنگتر شود.
بر این اساس طرح موضوعاتی چون بدنام شدن کالاهای چینی در ایران و اثر این موضوع بر تمایل آنها برای حضور در بازار ایران موضوعاتی قابل طرح نیستند. چرا که در چین کالاها در ردههای مختلف کیفیتی تولید میشوند و در بسیاری از نقاط دنیا مشتریان خود را دارند. یکی از اهداف مهم این کشور برنامهریزی بر روی صادرات است. کشورهای اروپایی و آمریکایی به لحاظ قدرت خرید بالاتر، اجناس باکیفیت تولیدی در این کشور را خریداری میکنند که خود بر خطوط تولیدشان نیز نظارت کامل دارند. در این میان کشورهایی که قدرت خرید کمتر دارند کالاهای ارزانتر با کیفیت پایینتر را خریداری میکنند. بنابراین تجار ایرانی به دلیل عدم آگاهی و شناخت کافی از محصولات چینی در بیشتر موارد کالاهای بیکیفیت را وارد کشور میکنند. بر همین اساس باید تاکید کنم که ورود کالای باکیفیت ارتباط مستقیم به تجار وطنی و قدرت خرید مردم کشورمان دارد.
یکی دیگر از موضوعاتی که نگارنده لازم میداند به آن اشاره کند بحث طرح جاده ابریشم جدید است. این طرح بزرگترین طرح سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری کمربند اقتصادی راه ابریشم و راه ابریشم دریایی است که توسط چین ارائه شده است. طرح جاده ابریشم مستلزم اقداماتی همچون ایجاد مسیرهای تجاری جدید و توسعه زیرساختها در کشورهای در حال توسعه است که به تحرک اقتصادی و تسهیل مبادلات تجاری بین دهها کشور منجر میشود. از آنجایی که ایران یکی از مهمترین کشورهای مسیر جاده ابریشم به لحاظ موقعیت جغرافیایی است، میتواند محل عبور دو جاده دریایی و زمینی ابریشم باشد. لیکن به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی در توسعه جادهها، راهآهن و بنادر و همچنین تأثیر فشار سیاسی ایالات متحده آمریکا بر چین در خصوص ایران، تاکنون چین حاضر به تغییر مسیر جاده ابریشم به نفع ایران نشده است. موضوعاتی که مسئولان باید توجه جدی به آن داشته باشند.
در پایان باید تاکید کنم که چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است و براساس پیشبینیها این کشور با تولید ناخالص داخلی ۲۳،۱۵۹ میلیارد دلار بزرگترین اقتصاد جهان را در سال ۲۰۲۱ خواهد داشت. چین به اهمیت موضوع اقتصاد پی برده و همین عامل زمینه موفقیت آنها را فراهم کرده است. بر همین اساس نیز آنها تلاش دارند با جلب صنایع بیشتر اقتصاد خود را قویتر کنند.
*فریال مستوفی، آینده نگر