خشک و بینظم
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
بسیاری از نقاط در همسایگی پایتخت الجزایر خشک و بیآبوعلف شدهاست. تنشهای آبی به اوج خود رسیده و باعث شده عدهای از مردم دست به اعتراض بزنند. افزایش دمای هوا و بیآبی، خشم مردم را برانگیختهاست. یکی از محلیها به روزنامهنگار اکونومیست میگوید: «اگر آب از جریان بیفتد، زندگی متوقف میشود.» به همین خاطر است که مردم دست به اعتراض زدهاند: جریان زندگی آنها متوقف شدهاست.
الجزایر در بحران آبی تنها نیست. طی چند ماه گذشته، در کشورهایی مانند عراق، ایران، سودان و یمن اعتراضاتی بر سر کمبود آب صورت گرفتهاست. خاورمیانه و آفریقای جنوبی به دلیل کمبود آب و عدم دسترسی برخی افراد به منبع حیات، دچار ناآرامی و آشوب شدهاست.
بخشی از ماجرای کمبود آب، به قطحی و خشکسالی مربوط میشود. اما عمده اتفاقات اخیر که در زمینه آبوهوا شاهد آن هستیم، به مسئله تغییرات اقلیمی ارتباط دارد. تغییرات اقلیمی باعث شده فصلهای گرم و خشک در سال بیشتر شوند. بهعلاوه، موجهای گرما هم بیش از گذشته به زمین حمله میکند. به همین خاطر است که درجه حرارت زمین افزایش بیسابقهای داشتهاست. بارندگیهای موثر هم مطابق آنچه از گذشته پیشبینی میشد، کاهش پیدا کردهاست. به همین خاطر است که کشاورزان با چاههای خالی از آب روبهرو هستند. خسارتهای زیستمحیطی تغییرات اقلیمی به قدری زیاد بوده که همه را دچار بحران کردهاست. به این ترتیب آیندهای گرمتر در انتظار بشر است.
برخی دولتها تلاش دارند با مشکل تغییرات اقلیمی روبهرو شوند و آن را حل کنند. برای مثال تعداد از دولتهای کشورهای حاشیه خلیج فارس به بهرهگیری از پنلهای خورشیدی برای ایجاد انرژی تجدیدپذیر روی آوردهاند. از این طریق هم از نور خورشید بهره میبرند و هم اینکه مانع از آلودگی زمین با سوختهای فسیلی میشوند. در نتیجه به کنترل تغییرات اقلیمی کمک خواهند کرد. پنلهای خورشیدی میتوانند انرژی مورد نیاز برای بسیاری از بخشها از جمله بخش کشاورزی را فراهم کنند.
اما تعدادی از دولتهایی که دچار بحران شدهاند، با اقدامات خود، شرایط را بدتر کردهاند. برای مثال، آنها نتوانستهاند اعتراضات را به صورت مشخص، مدیریت کنند. در نتیجه وضعیتی بحرانی برای مردم خود به وجود آوردهاند. در عراق، دقیقا همین اتفاق افتاده و دولت به جای مدیریتِ بحران، خودش بحرانزایی کردهاست.
*بحران موروثی
بانک جهانی میگوید ۷۰ درصد از آبهای سطحی و زیرزمینی جهان را بخش کشاورزی مصرف میکند. نکته اینجاست که این رقم (که به خودیِ خود بالاست) به صورت میانگین مطرح میشود و در خاورمیانه بسیار بالاتر است. طبق آمار رسمی در منطقه خاورمیانه حدود ۸۰ درصد از آبهای سطحی و زیرزمینی، مورد استفاده بخش کشاورزی واقع میشود. اکثر محصولات در زمینهای بایر رشد میکنند و به آبیاریهای زیاد و سنگینی نیاز دارند. این آب از محل سفرههای آب زیرزمینی تامین میشود. در بخش روستایی، چنین مسائلی به معضل و بحران تبدیل شدهاست. برای مثال در مصر، دولت به کشاورزان اجازه داده از رود نیل آب برداشت کنند و تنها هزینهای که باید بابت این کار بپردازند، هزینه پمپ آب است. واضح است که در چنین شرایط، با چنین شیوه مدیریتی، وضعیت بحرانیتر خواهد شد.
یارانههای آب در منطقه خاورمیانه از گذشتههای دور به مشوقی برای کشاورزان تبدیل شده تا به راحتی آب را هدر دهند و فکری به حال صرفهجویی در مصرف آن نکنند. مدیران در این کشورها، به جای اصلاح چنین مواردی، همچنان به دنبال امتیاز دادن به کشاورزان هستند تا جلوی اعتراضات را بگیرند. اما همین سوءمدیریت باعث شده شرایط غیرقابل کنترل شود.
بسیاری از مردم به وضعیتی رسیدهاند که باید روستاهای خشک و بیآب خود را ترک کنند. اما اگر اصلاحات فرهنگی از گذشته در دستور کار دولتها قرار میگرفت، شاید اکنون شاهد چنین فجایعی در جهان نبودیم. حالا جهانیان باید خود را برای پذیرش مهاجران تغییرات اقلیمی آماده کنند. تعداد آنها در حال افزایش است و این یعنی خبرهای بدی در راه است.