جبهههای جدید
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
تام آیزنهاور با خودروی خود از نقطهای در مرکز کانادا عبور میکند. این مکانی است که او یک دهه پیش هم از آن عبور میکرد. به خوبی به خاطر میآورد که آن زمان در این مکان، محصولات سردسیر کاشت و برداشت میشد. اما حالا چشمانداز زمینها کاملا متفاوت است. محصولاتی در زمینهای کشاورزیِ مسیر او کاشته شدهاند که در گذشته خبری از آنها نبود. او به سادگی شاهد تغییر فضای کشاورزی در کانادا است.
آیزنهاور شرکتی دارد که در زمینه محصولات کشاورزی فعالیت دارد. او حالا امیدوارم است با تغییری که در زمینه محصولات کشاورزی در کانادا ایجاد شده، سودی به چنگ آورد. اما این تغییرات در کشاورزی، ناشی از تغییرات اقلیمی در کانادا است و میتواند در درازمدت چیزی نداشته باشد به جز ضرر. شرکتی که آیزنهاور راهاندازی کرده، زمینهای کشاورزی را میخرد و به کشاورزانی میفروشد که میخواهند محصولات گرمسیری بکارند. او قول داده که هوا گرمتر میشود و در نتیجه میتوان محصولاتی متناسب با آن آبوهوا در این زمینها کاشت. در واقع او فرصتی جدید برای سرمایهگذاری میبیند و اصرار دارد به کشاورزان هم بگوید در این فضا سرمایهگذاری کنند.
تغییرات اقلیمی میتواند به راحتی وضعیت را دگرگون کند. گاهی ممکن است زمینهای مرغوب و قابل کشت به زمینهای ویران و غیرقابل کشت تبدیل شوند. زمینهایی که میتوانند تغذیه صدها هزار انسان را تامین کنند ناگهان با شرایطی متفاوت روبهرو میشوند و این فاجعهای بزرگ برای امنیت غذایی انسانها به شمار میآید.
طی قرنهای گذشته همواره میزان مواد غذاییِ تولیدی روندی افزایشی داشتهاست. در این مدت، فضای قابل کشت هم همیشه در حال افزایش بودهاست. به مرور انسانها به امکاناتی دسترسی پیدا کردند که بستر لازم برای تولید محصولات بهتر برایشان فراهم آورد. برای مثال کودهای شیمیایی، خاک را مطلوبتر و مرغوبتر میکرد و در نتیجه کشاورزان میتوانند محصولاتی با کیفیت برداشت کنند. سیستم آبیاری هم پیشرفت کرد. بهعلاوه ابزاری هم ساخته شد که به شخم زدنِ زمین و کشت محصولات بیش از پیش کمک میکرد. اما حالا با فعالیتهای انسانها از قرن بیستم به بعد، وضعیت تغییر کردهاست. در واقع در حالیکه تولید محصولات کشاورزی در مرز انفجار قرار گرفته، در عینحال شرایط اقلیمی هم تغییر کردهاست اما این تغییر مثبت نبوده و در نتیجه به نوعی بحران ایجاد شدهاست.
اواخر قرن بیستم بود که گرمایش زمین به صورت جدی خودش را نشان داد. از آن زمان تاکنون، تولید در زمینهای کشاورزی به یک مشکل تبدیل شد. اما گرمایش زمین نتوانست انسانها را متوقف کند. آنها به فعالیتهای ویرانگر خود در زمین ادامه دادند. در حالیکه به لحاظ منطقی با تشدید وضعیت اقلیم، فعالیتهای انسانها باید تغییر میکرد، مطالعات نشان میدهد که این اتفاق نیفتاد.
*کابوس اقلیم
یکی از مشکلاتی که با تغییرات اقلیمی رخ میدهد، افزایش طوفانهای ویرانگر است. تعداد این طوفانها روز به روز بیشتر میشود. مشکل اینجاست که با این طوفانها هم خانه و زندگی انسانها و هم زمینهای کشاورزی با محصولاتی که در آن وجود دارد از بین میروند. هر اقدام بشر، بیشتر به ضرر زمین تمام میشود.
در سالهای آینده، شکمهای بیشتری به وجود خواهند آمد که به سیر شدن نیاز دارند. اما مشکل اینجاست که دیگر مانند گذشته وفور نعمت نخواهد بود و همه نمیتوانند به محصولات مورد نیاز خود دست پیدا کنند. جمعیت زمین طبق برآوردها تا سال ۲۰۶۴ به حدود ۹ میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفر خواهد رسید. تصور کنید که این همه جمعیت بخواهند خودشان را از محل زمینهای کشاورزی سیر کنند. امری دشوار به نظر میرسد. بهعلاوه آنها احتمالا به تنوع غذایی بیشتری هم نیاز خواهند داشت.
واقعیت این است که تغییرات اقلیمی، شرایط را برای زمینهای کشاورزی تغییر دادهاست. شاید برخی افراد در حال حاضر با کاشت محصولات گرمسیر در زمینهای سردسیر، سود به دست بیاورند اما در درازمدت، همه بازنده خواهند بود. کاهش بارندگیها، افزایش طوفانها و گرمایش زمین منجر به خشک و بایر شدن زمینهای کشاورزی خواهد شد. حاصل این اتفاقات هم کاهش محصولات کشاورزی خواهد بود. در نتیجه شکمهای بیشتری گرسنه خواهند ماند. چین و آمریکا به عنوان دو کشور اصلی که در زمینه گرمایش زمین نقشی اساسی ایفا میکنند مسئولیتهایی را بر عهده گرفتهاند اما عملا همه کشورهای جهان باید دست به دست هم بدهند تا این بحران پشت سر گذاشته شود. سرمایهگذاران هم باید تمرکز و توجه خود را روی مقوله تغییرات اقلیمی بگذارند. در غیر این صورت، بحران تغییرات اقلیمی، شدیدتر از بحران کرونا، زندگی انسانها را از بین خواهد برد.