اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

تفاوت کارآفرین با موسس استارت آپ

به نوشته فوربز، ظهور استارت آپ های فناوری محورِ دره سیلیکون در دهه های گذشته و موفقیت این شرکت ها، کارآفرینی را به شغلی جذاب تبدیل کرده است. بنیانگذاران استارت آپ های موفق مثل ستاره های سینما رفتار می کنند. می توان بدون تردید این ستاره های نوظهور را از قدرتمندترین افراد در جهان دانست.
این فضا باعث شده تعداد افراد متمایل به راه اندازی استارت آپ در سراسر جهان بیشتر شود و متاسفانه، تعداد زیادی از این افراد، مناسب ماجراجویی های این مسیر نیستند. برای راه اندازی استارت آپ نیازی به متخصص بودن نیست. در واقع، هرکسی می تواند در مدت زمان کوتاهی یک استارت آپ راه اندازی کند. اما از آنجایی که تغییر اندازه و تبدیل یک استارت آپ به کسب وکاری بزرگتر کار بسیار دشواری است، کسانی که آمادگی تحمل چالش ها در این مسیر پرهیاهو را ندارند، خیلی فرسوده می شوند.
آدم ها می توانند کارآفرینی کنند بدون اینکه استارت آپ راه بیندازند. باوجود شباهت بنیانگذار استارت آپ و کارآفرین، که همان کلید زدن یک کسب و کار است، تفاوت های اساسی بین این دو وجود دارد.
یک استارت آپ، کسب وکاری خلاقانه و قابل بزرگ شدن است و این یعنی، راه اندازی یک استارت آپ یک مسیر طولانی و سراسر چالش است. وقتی یک استارت آپ را کلید می زنید، باید سخت تر از هر زمانی که در زندگی کار کرده اید، کار کنید و نتیجه، لزوما موفقیت نیست.
به طور حتم کارآفرینی هم خطرهای خودش را دارد اما تفاوت در ماهیت خطرهاست. یک کارآفرین در کسب وکار سنتی ممکن است در رقابت با دیگر کسب وکارها شکست بخورد. ممکن است از گردونه بازی خارج شود، چراکه تقاضا در بازار محصول  افزایش پیدا نکرده یا رقبا از او بهتر بودند. یک استارت آپ، ممکن است به همین دلیل هم شکست بخورد اما ممکن است به این دلیل که اصلا بازار محصول یا خدماتش را نمی خواهد، از بازی خارج شود. هیچ راهی برای آزمودن اینکه مردم تا چه اندازه به محصول و خدمت شما علاقه و اشتیاق دارند و بازار واقعی آن چقدر است، وجود ندارد. در مورد استارت آپ ها، لزوما درست عمل کردن همه چیز به معنای موفقیت نیست بلکه این مجموعه شکست هاست که مسیر موفقیت را هموار می کند.
یک شغل معمولی، خطر و پاداش کمی دارد. در کسب وکارهایی که کارآفرینان راه می اندازند، میزان پاداش و خطری که متوجه مراحل کار است را متوسط ارزیابی می کنند. اما در استارت آپ ها، میزان خطر بسیار بالاست اما ظرفیت بالایی برای پاداش هم وجود دارد.
انتخاب هر یک از این زمینه های شغلی، به علائق شخصی، ارزش ها و اولویت های شما باز می گردد. اگر هدف شما راه اندازی کسب وکاری برای ایجاد حرکتی در اجتماع است و می خواهید مشکلی را از مشکلات جهان حل کنید، استارت آپ بهترین گزینه برای شماست.
اگر می خواهید بر خودتان ریاست کنید و به ریاست دیگران تن ندهید، به درآمد قابل توجهی برسید و در عین حال، اهل تحمل شکست های مداوم برای رسیدن به نتایج بزرگتر نیستید، کارآفرینی سنتی بهترین مسیری است که می توانید طی کنید.
در نهایت، اگر ثبات در اولویت زندگی شماست، لزومی به کارآفرین شدن و پذیرش ریسک استارت آپ نیست. قرار نیست همه با ماجراجویی و راه حل ارائه کردن به موفقیت برسند. بدانید فرصت های بسیاری در سازمان شما برای پیشرفت وجود دارد.
نکته مهم این است که روی زمین راه بروید، نه روی هوا و بلندپرواز باشید اما منطقی.
اگر می توانید هزینه شکست های پیاپی را  بپردازید، و اگر مسیر یک استارت آپ باوجود همه دشواری ها برای شما با معناست، پس هیچ روزی بهتر از امروز برای شروع کار وجود ندارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن